مدرسه رشدیه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جاوید مدرس (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
خنثی‌سازی به نسخهٔ 27503445 InternetArchiveBot: اضافه کردن تفصیلی شرح حال اشخاص در مقاله مدرسه، درحالیکه نیازمند مقاله جداگانه است. (T)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۳۱:
|وبگاه=
|پانویس=
}}
}}[[پرونده:حاج میرزا احمد مدرس اول.jpg|بندانگشتی|جایگزین=حاج میرزا احمد مدرس اول|تصویر حاج میرزا احمد مدرس اول]][[File:Roshdie.jpg|thumb|مدرسه رشدیه تبریز]]
 
[[File:Roshdie.jpg|thumb|مدرسه رشدیه تبریز]]
[[File:Roshdieh2.jpg|thumb|{{کوچک}}نمای ضلع شمالی مدرسهٔ رشدیه، خیابان ارتش [[تبریز]]]]{{پایان کوچک}}
'''مدرسهٔ رشدیه''' نام مدرسه‌ای است که [[میرزا حسن رشدیه]] و [[حاج میرزا احمد مدرس اول]] در [[تبریز]] تأسیس کردند
سطر ۳۹ ⟵ ۴۱:
[[پرونده:RoshdiehSCL.JPG|بندانگشتی|چپ|150px|تندیس رشدیه که توسط میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی در داخل حیاط مدرسه گذاشته شده‌است.]]
 
==<small> منابع</small> ==
== حاج میرزا احمد مدرس اول ==
*<small> {{یادکرد وب
حاج میرزا احمد مدرّس
 
بانی چندین مدرسه به سبک جدید                                                                                 
 
مرحوم  حاج میرزا احمد مدرّس تبریزی همسنگر و هم فکر زنده یاد حاج میرزا حسن رشدیه بود که متاسفانه نام نامی اش در کمال ناباوری در بوته نسیان و فراموشی به سر می برود. اگر چه مرحومین استاد رضا امین سبحانی مصنّف کتاب ارزشمند « وجه تسمیه مدارس تبریز» و نیز زنده یاد استاد حسین امید در کتاب مستطاب « تاریخ فرهنگ آذربایجان» از این نیکمرد معارف پرور یاد آورد اند، اما حقیقت امر اینکه هیچگاه نتوانسته اند شمّه ای از خدمات فرهنگی اش را بیان فرمایند. زنده یاد حاج میرزا احمد بن حسین مدرس تبریزی بانی مدارس نوین و ادبستان رشدیه (نه دبیرستان رشدیه بعدی) در سال 1254 شمسی در دارالسلطنه ی مصفای تبریز دیده به هستی گشود و در این شهر ضمن تحصیل مصدر خدمات فرهنگی چندی نیز گردید. ایشان با همفکری جمعی از معارف پروران وقت در تاسیس مدارس نوین گوی سبفت از دیگران گرفتند و کودکان را از شر شکنجه های معمول خلاص و به صندلی ها نشاندند. آن مرحوم پس از سالها خدمات فرهنگی منجمله تاسیس چندین مدرسه در سال 1308 شمسی دارفانی را وداع گفته و پس از اینکه جنازه مطهر ایشان بصورت امانت در مقام امام زاده چرنداب تبریز مدفون گردیده ، پس از هفت سال به توسط فرزند بزرگ بنا به وصیت صاحب ترجمه به نجف الاشرف انتقال می یابد.
 
مرحوم حاج میرزا حسین مدرّس زاده پسر مهتر زنده یاد حاج میرزا احمد مدرس ، در یادداشتی که در 8 بهمن 1322 مطابق با سوّم صفر المظفر 1363 از روی استمداد نامه ای که در سال 1343 هجری به جهت پاره ای مشکلات ، مدرسه اتحاد نوبر در شرف انهدام و انحلال بود تنظیم گردیده، تاریخچه دبستان فخر رازی را که از یادگارهای حاج میرزا احمد بود به قرار زیر نوشته :
 
« بودم آنروز من از سلسله ی دردکشان               که نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان
 
دبستان فخر رازی (اتحاد نوبر سابق) که مصدر مشتقّات مدارس جدیده و قدیمی ترین و اسبق همه مدارس و موسس طرز جدید و الفباء جدید می باشد در دوره های مختلفه متحمّل همه قسم زحمات و با حفظ حیثیت تدیّن و اسلامیت از سال 1308 قمری بنام رشدیه به موسس ابوی مرحوم (حاجی میرزا احمد رشدیه) تاسیس شده بعد از چند سال مدرسه ی مجانی ایتام دولتی به معاونت و عهده داری رب النوع معارف حاجی امین الدوله به آن مدرسه الحاق شده و در محله ی ششگلان در عمارت حاجی آقا بزرگ شیرازی دایر شده و از شاگردان یتیم و بی پرستار رجال بزرگ قابل تربیت نموده که آلان نظامیان و صاحب منصبان عالیرتبه بوده در سر میز ادارات مشغول خدمت هستند و بعد از تشریف بردن حاجی امین الدوله به طهران یک شعبه منتقل به طهران و از طهران یک شعبه منتقل به بلده قم شده و در تاریخ 1324 قمری با مدرسه قدسیه و رشد و قدس و نوبر اتحاد نموده بنام اتحاد نوبر مسمّی و مدرسه ی حیات اهراب را به عنوان شعبه قبول نموده و هر ماه از دولت 65 تومان اعانه می شد و در اواخر به ملاحظه ی اینکه حضرات اعانه ی دولت را در میان خودشان قسمت ضیزی نموده و در موقع اظهارات مدرسه به غیر از وعده های غیر منجر به نتیجه ، نتیجه حاصل نمی شد و نیز به ملاحظه ی بی ترتیبی ها از آمیزش مدعیان معارف کناره جسته در تاریخ 1343 قمری اداره امور مدرسه را به اینجانب حسین مدرس زاده فرزند ارشد خود محول و خودشان نیز در تاریخ 1349 قمری برحمت ایزدی واصل گردید و از آن تاریخ اینجانب زمام امور مدرسه را بدست گرفته و به شهادت پرونده های موجوده در آن وزارتخانه هر سال ششم آن با دادن صدی صد قبولی در امتحانات مفتخر گردیده و الان که سال 55 خدمت این مدرسه است زیاده از سی نفر مدیر مدرسه شاگرد تربیت شده ی این مدرسه می باشد و در تاریخ 1349 قمری که آقای احمد محسنی در آذربایجان رئیس فرهنگ بودند بدون علت کلاسهای دبیرستانی این مدرسه را منحل نمودند و مکرر از اولیای امور هر چه استمداد و استغاثه شد نتیجه حاصل نگردید. بالاخره محض جبران منحل شدن کلاسهای دبیرستانی در سال 1316 موسسه ی دیگری به عنوان شعبه بنام دبستان شمسدخت دخترانه با موافقت رسمی وزارتی تاسیس و در سال 1317 نیز کلاسهای پنجم و ششم را با اجازه ی اداره فرهنگ تشکیل داده و به موجب آگهی شماره 201 رسمی مورخ پنجم شهریور ماه 1317 منتشر نموده و تا حال که پنج سال از دوران کلاسهای مزبور می گذرد هر سال با دادن صدی صد قبولی داوطلبان رضایت اولیای فرهنگ و دانش آموزان را به خود جلب نموده و در غائله شهریور ماه 1320 که تمامی دبستان و دبیرستانهای تبریز و حتی خود اداره ی فرهنگ به مناسبت غائله مزبور بسته و حتی تشکیلات خود اداره فرهنگ به هم خورده و تمام اثاثیه آن به یغما رفته بود در همچو روزی اینجانب محض خدمت به دولت و ملت علاوه از قسمت دبستان پایه های اول و دوم دبیرستان دخترانه را به اجازه ی مخصوص ریاست محترم وقت آقای پرتوی دایر و مشغول انجام وظیفه شده بودم ... »
 
مرحوم محمّد علی زینی فرزند حاج مدیر که خود از معارف دوستان تبریز بود، در یادداشتی تاریخچه مدرسه اتحاد نوبر را چنین نوشته : « در سال 1324 قمری مرحوم میرزا ابراهیم ادیب مدرسه نوبر را گشود. در جمادی الاوّل همین سال که در تبریز اجلاس پانزده روزه مدیران مدارس برقرار بود یکی از جلسه ها در مدرسه مرحوم ادیب انعقاد یافت. فرهنگیان تبریز که در این نشست حضور داشتند عبارت بودند از کریم بیگ اوف؛ مرحوم حاجی آخوند؛ حاجی میرزا احمد مدرس؛ حاجی میرزا عبدالعلی حاجی مدیر. پس از ختم جلسه مرحوم کریم بیگ اوف از سه نفر دیگر خواست که بمانند و از محل خارج نشوند. او سپس آنان را جمع کرده و می گوید- شما سه نفر و یک نفر هم ادیب هر کدام یک مدرسه باز کرده اید و یک حیاط و چند معلم را معطل نگاه داشته اید باید یک جا جمع شوید و چهار نفری یک مدرسه تاسیس کنید که هم خرجتان کمتر شود و هم محصل زیاد شود و عایداتتان هم بیشتر خواهد شد و در ضمن هر یک از شما چهار نفر کاری به عهده بگیرید و مدرسه را رونق بخشید. مرحوم کریم بیگ اوف بعد از توضیحات مفصل در این باره آنها را قانع و در همین جلسه وادارشان کرد که یک نظامنامه و یک شراکت نامه بنویسند و چهار نفری امضاء کنند. این عده نامه مدرسه خود را (اتحاد نوبر) نهادند. ظرف چند روز در بازار شیشه گر خانه حیاط حاجی امیم آقا را کرایه کردند و شرکای تازه اثاثیه مدارس خود را به آنجا آوردند و نیمکت های تازه درست کردند. مدرسه اتحاد نوبر در مدت بسیار کوتاهی یکی از مدارس مهم آن زمان و حتی این زمان شد که مدرسه ای به آن عظمت نه تنها در تبریز بلکه در تهران هم دیده نشده است. عده محصلین آن بالغ بر 1400 نفر بود و بیست و چهار کلاس داشت که از آن میان بیست کلاس ابتدائی و چهار کلاس متوسطه بود. از کلاسهای ابتدائی چهار کلاس آن کلاس تهیه بود که در آن موقع تجهیزیه خوانده می شد. بجز آن چهار کلاس اول سه کلاس دوم ، سه کلاس سوم ، دو کلاس چهارم ، دو کلاس پنجم و دو کلاس ششم داشت. اوّلین کلاس متوسطه دو شعبه ، دومین شعبه و سومین کلاس یک شعبه بود. در این مدرسه زبان فرانسه و روسی تدریس می شد. درس های ادبیات؛ ریاضیات ، تاریخ و جغرافیا به وسیله معلمان ایرانی تدریس می شد. این مدرسه در مجموع سی معلم داشت . در زمان مرحوم ستارخان و باقرخان و حتی در زمان حاجی مخبر السلطنه هدایت از شاگردان چند بار امتحان به عمل می آوردند.
 
این چهار نفر تا سال 1330 قمری متحد بودند ولی در این سال مرحوم حاجی آخوند در گذشت و دو سال بعد مرحوم میرزا ابراهیم ادیب از دیگران جدا شدند و در محله نوبر مدرسه نوبر را باز کرد. مرحوم حاجی میرزا احمد مدرّس و حاجی میرزا عبدالعلی – حاج مدیر تا سال 1344 قمری مدرسه اتحاد نوبر را اداره کردند. در این سال حاجی مدیر از کار خسته شد و از مدرسه کناره گرفت و مرحوم حاجی میرزا احمد تنها ماند. او تا سال 1348 قمری مدرسه را اداره کرد و در همین سال از جهان رفت و در حال حاضر (1324 شمسی) میرزا حسین مدرّس فرزند ارشد او همان مدرسه را که به فخر رازی تغییر نام داده است در محله چرنداب اداره می کند... »
 
در مدارس یاد شده علاوه بر کتب معمول وقت از اشعار و امثال ترکی نیز استفاده می شد. شعر زیر به عنوان مثال از آن قماش هستند که خطابه گونه در 17 صفر در مدرسه اتحادیه نوبر در سال  1328 قمری قرائت گردیده که برای نخستین بار در اینجا درج می گردد.
 
آچ بیر نظرون گل آل کونول حال یقینه
 
مخلوق گرک عاریف اولا اوز ادبی ایله
 
فرصت گئدر الدن او زامان تنگ اولو سینه
 
غرق اولمیه طوفان جهالتده سفینه
 
علم و ادبه عالم اولاق رفع اولا کینه
 
لازیم دی ائدک شکر خدانون کرمینه
 
گولشن ده اولار لاله لرین نشو و نماسی
 
مکتبده اولار معرفت و علم بناسی
 
انصاف ایله گور هانسونون آرتوقدو صفاسی
 
مکتبده اولار خلق حسن صاف اولی سینه
 
علم و ادبه عالم اولاق رفع اولا کینه
 
لازیم دی ائدک شکر خدانون کرمینه
 
گولشن ده اگر چه آچیلیر لاله احمر
 
مکتب ده اولار علم و هنر سینه ده ازبر
 
بئش گونده اولور لاله تلف جمله سی یکسر
 
باقی قالی علمین ثمری روی زمینه
 
علم و ادبه عالم اولاق رفع اولا کینه
 
لازیم دی ائدک شکر خدانون کرمینه
 
علم ایله تمام ال اله وئرمیش له تفاقه
 
مکتب له دوشوب هر بیری بیر اوزگه سیاقه
 
قالدیق دالی اغیار دوشوب جمله قاباقه
 
یوخ مکتبونون رونقی اونون سببینه
 
در فرجام این مقاله شایسته است به یکی از نثرهای به یادگار مانده از مرحوم میرزا احمد مدرّس تبریزی اشاره کرد . این یادداشت خطابه ای است که در سال 1325 هجری که گویا در حضور نوّاب مستطاب والا شاهزاده فرمانفرما قرائت شده و پنجاه تومان به رسم معمول انعام دریافت کرده بودند . این یادداشت معظم نیز برای نخستین بار تقدیم می گردد .
 
« هزاران حمد و ستایش مخصوص ذات لایزالی است که دبستان نه رواق و هفت صفحه ی زمین را برای تدریس درس ؛ درس معرفت بپرداخت و اداره دبستان عالم را به مدیری وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت و خلفای طاهرین او دائر ساخت . علیه سلام الله ماحاح عبد علیه السلام الله عصر از هر و در هر عصر و زمان برای حفظ بیضه ی اسلام حامی و راعی دقرار داده و به نعمت امن و امان نه بندگان خود منت نهاده و در این زمان سعادت توامان که اورنگ سلطنت و جهانبانی به ذات اقدس بندگان اعلیحضرت قدرت ظل اعهر سلطان احمد قاجار ایدرله حیشه و ایداله عیشه مزین است و صفحات آذربایجان از قدوم میمنت لزوم میمون بندگان حضرت اشرف اقدس والا شاهزاده فرمانفرما رو معنا فدای شکفرمای فردوس برین باطفلان خورد سال بعد از عرض تهنیت و تبریک مخلصانه از خداوند علی اعلاء مسئلت می نمائیم که الها سایه این وجود اقدس معرفت پرور را از سر اهالی آذربایجان عموما و ما دبستانیان خصوصاً کم و کوتاه مفرما و بر عمر  و دولت و عزت شان بیفزا و حسودان و عنودانش را نیست و نابود فرما . بحمد و اله المجاد .»
 
منابع ، ماخذ و توضیحات :
 
1-    دفتر یادداشتهای شخصی مرحوم حاج میرزا احمد مدرّس اول . مخمس ذکر شده در این مقاله مقتبس از همان دفتر خطی است .
 
2-    یادداشتی از مرحوم حسین مدرّس زاده در رابطه با تاریخچه دبستان فخر رازی – چاپ ناشده . این یادداشت از آرشیو مرحوم اکبر مدرّس اوّل « شیوا » به عاریت گرفته شده بود .
 
3-    اظهارات شفاهی شادروان استاد اکبر مدرّس اوّل « شیوای تبریزی » فرزند صاحب ترجمه . زنده یاد استاد شیوا علاوه بر در اختیار گذاردن معلومات شفاهی ، چند سند نیز از پدر خود جهت استفاده در اختیار راقم قرار دادند که بدین وسیله در مقابل این محبت ها شادی روحش را از خدای متعال مسئلت می نمائیم .
 
4-    تبریز مدرسه لرینین وجه تسمیه سی – زنده یاد محمّد علی زینی فرزند حاج مدیر مرحوم که شرح حال پدر و پسر در این کتاب نیز آمده است . مرحوم زینی این یادداشتها را در روزنامه آذربایجان ارگان حکومت ملّی آذربایجان منتشر داده بود . در این اواخر دیدیم که غلامحسین میرزا صالح آنها را به فارسی ترجمه کرده و در مجله بخارا منتشر کرده است .
 
5-     دیوان خطی استاد اکبر مدرّس اوّل « شیوای تبریزی »
 
==<small>منابع</small>==
 
*<small>{{یادکرد وب
| عنوان=تکمیل مرمت مدرسهٔ رشدیهٔ تبریز دومیلی‍ارد ری‍ال اعتب‍ار دیگر نی‍از دارد
| ناشر=ایرنا
| نشانی=http://www2.irna.ir/05/news/view/line-159/8703126537081554.htm
| تاریخ بازدید=۲۲ ژوئن ۲۰۰۸
}}{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot }}</small>
 
{{آموزش-خرد}}