خواجه علی سیاهپوش: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Mohammad6070 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵:
او پس از پدر به سرپرستی [[خانقاه]] صفوی در [[اردبیل]] رسید. او در روزگار [[تیمور لنگ]] میزیست و از برخورد میان این دو و پیشبینیهای خواجه علی دربارهٔ آینده و جهانگیری تیمور داستانهایی آمدهاست. برپایه یکی از این داستانها او رهاننده چند قبیله تاتار [[شام]] از دست تیمور بود که در آینده [[قزلباش]] خوانده شدند. البته برخی نیز برخورد تیمور و خواجه علی را رد کردهاند. پس از وی پسرش [[شیخ ابراهیم]] به جانشینیاش رسیده است.
= علت ملقب بودن سلطان علی به سیاه پوش =
عنوان سیاه پوش در مورد سلطان على هم که ظاهرا" تعدادى از پیروان، وى را به التزام همان شعار تشویق مىکرد؛ مبنى بر غلبه تدریجى احساسات ضد سنّى در آنها بود. از همان ایام گرایش عقیدتى، آنها را به مخالفت با اهل تسنن وا مىداشت و چنان مىنماید که با التزام این شعار، پیروان خواجه على سیاه پوش، خود را در مقابل ظالمان و قدرتمندان اهل تسنن، طالب یا مدعى خونخواهى مظلومان آل على مىدانستند و تولى نسبت به اهل بیت رسول و تبرى از«دشمنان» آنها را اساس دعوت و مبناى طریقت خود مىشمردند. کسانى هم که دعوت آنها را اجابت مىکردند، غالبا" با عنوان تولاییان و تبراییان، در کوى و بازار و در شهر و روستا در اطراف خانقاه به نشر این اعتقاد مىپرداختند. مرشد خانقاه خود را نیز که سرکرده خاندان شیخ بزرگ صوفى بود، مرشد کامل و صوفى اعظم مىخواند. به نظر مىرسد که هواداران و پیروان نیز، مدتها پیش از اقدام آنها به «خروج» بر پادشاهان اهل سنت عصر، نسبت به این مشایخ، همه گونه مراسم جانسپارى و جان نثارى را به جا مىآوردهاند.
از همین ایام خواجه على، که در آذربایجان تمایلات افراطى شیعه به وسیله ترکمانان قراقویونلو مجال ظهور پیدا کرد، طوایف ترکمان نواحى شرقى آناتولى نیز که با تمایلات شیعى، گرایش صوفیانه مشابه با عقاید غلات داشتند، در نواحى مجاور مرزهاى ایران به زندگى شبانکارگى سر مىکردند. اینها با گلههاى خویش در ییلاق و قشلاق در اطراف مرزهاى ایران، با وجود طول اقامت غالبا" خود را از هر گونه تأثیر پذیرى از سنتهاى ایرانى دور نگه داشته بودند، معهذا اندیشه درگیرى با طوایف مسیحى گرجى و ارمنى و رومىرا به عنوان غزوه و جهاد در خاطر مىپروراندند و مشایخ صوفى را هم به این اقدام ترغیب مىکردند.
ترکمانان آق قویونلو که در این ایام در آذربایجان کسب قدرت کردند، تحریکات شیعى را چندان با نظر موافق نمىنگریستند؛ اما از سوى دیگر، اشتغال مشایخ اردبیل و مریدان آنها را به اینگونه جنگهاى «مقدس» با نصاراى اطراف، موجب تخفیف فشار آنها به حکومت خود مىدانستند. در عین حال درگیرى اقوام به جنگهاى دینى، سبب انصراف آنها از اعمال تضییق و تهدید به «ثغر»هاى خویش مىدیدند و از اینکه شیوخ اردبیل و مریدان آنها را در حوالى گرجستان، ارمنستان، و طرابوزان به اینگونه فعالیتهاى مذهبى و نظامىمشغول مىدیدند، تا حدى احساس خرسندى مىکردند.
== جستارهای وابسته ==
|