ویلیام جیمز: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←آثار |
ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۱۰:
| death_date = {{Death date and age|1910|8|26|1842|1|11}}
| death_place = [[تاموورث، نیوهمپشایر|تاموورث]]، [[نیوهمپشایر]]، ایالات متحده آمریکا
| alma_mater = [[دانشگاه هاروارد]]
| institutions = [[دانشگاه هاروارد]]
| school_tradition = {{hlist | [[عملگرایی]] | [[روانشناسی کارکردگرا]] | [[radical empiricism]]}}
خط ۱۹:
| notable_students = [[ادوین هولت]]
}}
'''ویلیام جیمز''' (William James، زاده ۱۱ ژانویه ۱۸۴۲ – درگذشته ۲۶ اوت ۱۹۱۰) فیلسوف آمریکایی و بنیانگذار مکتب [[پراگماتیسم]] بود. وی در زمینه [[روانشناسی]] و [[فلسفه]] مطالعات عمیقی داشت و به عنوان [[پزشک]] نیز به فعالیت مشغول بودهاست. فلسفه پراگماتیسم وی را «[[عملگرایی]]» یا «اصالت دادن به عمل» در زبان فارسی ترجمه کردهاند؛ ولی در یک نگاه اجمالی ویلیام جیمز منشأ حقیقت را در «سودمند بودن» یک امر یا قضیه میدانست. حقیقت به چیزی اطلاق میشود که «سودمند» یا «عملی» باشد. چیزی که «سودمند» نیست نمیتواند «حقیقت» باشد. پراگماتیستها معتقد بودند هدف ما نباید کشف حقیقت و رسیدن به آن باشد بلکه همین که سودمندی و منفعت خود را برساند نشانه صحیح بودن آن و حقیقت است. مثلاً وقتی به زغال داغ که سوزنده است دست نمیزنیم این عملاً برای ما سودمند است پس حقیقت است. به همین منظور طرفداران این مسلک را امروزه «[[عملگرا]]» ها مینامند. در زبان روزمره به چیز یا کسی که به منافع قابل دسترسی کوشش میکند عادتاً «[[پراگماتیست]]» میگویند.
== زندگی و خانواده ==
خط ۳۶:
دغدغه نهایی او یک امر اخلاقی است. او میخواهد روشی فلسفی را برای زندگی و نیز انسانها ارائه دهد. شیوه زنده و با روح کلام و نوشتارش، وی را در نزد همگان محبوب کرد.
او دغدغههای دینیاش را در اولین نوشتههایش و کتابش با عنوان ''اصول'' بیان کرد اما در آثار دیگرش
== درگذشت ==
[[پرونده:William James House, Cambridge MA.JPG|بندانگشتی|منزل ویلیام جیمز]]
سطر ۴۴ ⟵ ۴۵:
== آثار ==
# ''پراگماتیسم، نامی تازه برای برخی طرق اندیشیدن، مطالعات همگانی در فلسفه'' (Prognatism, a New Name for some Old Ways of Thinking: Popular Lectures on Philosphy)
# ''اصول روانشناسی'' (''The Principles of Psychology)''▼
▲#''پراگماتیسم، نامی تازه برای برخی طرق اندیشیدن، مطالعات همگانی در فلسفه'' (Prognatism, a New Name for some Old Ways of Thinking: Popular Lectures on Philosphy) این کتاب، که در ۱۹۰۷ انتشار یافت، مجموعهای از سخنرانیهایی است که ویلیام جیمز، در ۱۹۰۶–۱۹۰۷ ایراد کردهاست. پراگماتیسم از کلمه یونانی «[[پراگما]]»<ref>Pragma</ref> به معنای عمل است، و کلمهای است که نخستین بار [[چارلز سندرز پیرس|چارلز پیرس]]<ref>Charles Peirce</ref> انگلیسی در مقاله معروفش با عنوان چگونه میتوان افکار خود را روشن ساخت، به کار بردهاست. پیرس در این مقاله ثابت میکند که برای شکافتن یک فکر کافی است که به تعیین رفتاری که این فکر برمیانگیزد، بپردازیم). این اصل که بیست سال بعد ویلیام جیمز بحث دربارهٔ آن را از سر میگیرد در اندک زمان به نحو گستردهای رواج مییابد. دقیقتر بگوییم، اصطلاح «پراگماتیسم» فقط به این جریان که در دهههای آخر قرن نوزدهم مخصوصاً به همت جیمز و دیویی<ref>Dewey</ref> اروپا را فرا گرفت اطلاق میشود. جیمز از این اصل آغاز میکند که هیچیک از نظامهای فلسفی که تا این زمان پیشنهاد شدهاست، قانعکننده نیست، زیرا مذهب اصالت تجربه غیرانسانی و غیردینی است و مذهب اصالت عقل از صفت عینی عالم واقع غافل است. «هیچ نظریهای نسخه مطلق واقعیت نیست»؛ همه نظریهها جنبه سودمندی دارند و بیشتر صورتهای ذهنی سازگاری با واقعیتاند تا جلوهها و پاسخ به معمایی که از سوی الوهیت طرح شدهاست. مذهب اصالت عمل تنها فلسفهای است که در دسترس آدمی است، زیرا سعی ما در راه شناخت در هر قدم بر اثر ترجیحات و منافع و نیازهای ما تحریض و هدایت میشود. به همین جهت، جیمز به جای اینکه اصل فکری و عقلی کاملاً غیرشخصی را ملاک حقیقت انگارد، فلسفهای را میپذیرد که با احتیاجات و خواستههای ما مطابقت دارد. برطبق اصول مذهب اصالت عمل، هرگاه نتایج فرضیهای در زندگی سودمند باشد نمیتوان آن را طرد کرد. بدین ترتیب در شیوه تفکر ما، امر حقیقی و درست تنها آن چیزی است که در شیوه عمل مناسب باشد. حقیقت یک تصور صفتی از این تصور نیست، بلکه حقیقت بر تصور ما «فرود میآید»، و آنگاه تصور حقیقی میشود و حقیقت خود را از حوادث میگیرد؛ بنابراین، فلسفه امر حقیقی را مشاهده نمیکند، بلکه آن را خلق میکند: «ما قطعهای از سنگ مرمر را دریافت میکنیم، اما مجسمه را ما خود میتراشیم.» ملاحظه میکنیم که در این شرایط، جیمز در تاریخ فلسفه تنها میان مزاجهای فردی تعارضی میبیند که از ظریف (مذهب اصالت عقل) به وحشی (مذهب اصالت تجربه) ادامه دارد؛ بنابراین، مذهب اصالت عمل به جای جستن انسجام مطلقی سعی دارد که برخوردهای میان مکاتب مختلف را تعدیل کند. این فلسفه توانستهاست نوعی عرفان ملموس باشد که معرفت را صورت سادهای از سازگاری حیاتی میبیند؛ با این همه، هدف آن عالیتر است و میخواهد ضابطه عمل را به مقام ضابطه عینی ارتقاء دهد. به همین جهت، فلسفه عملی به نوعی فلسفه انسانی (اومانیسم) تعبیر میشود که فرق دقیق آن برحسب آرمان زندگی فلاسفه مختلف که مبلغ آناند، متغیر است. در نظر جیمز، این مکتب رنگ [[فلسفه روحی]] ([[اسپیریتوئالیسم]])<ref>Spiritualisme</ref> به خود گرفتهاست.
# ''اراده باور و مقالاتی دیگر در فلسفه
▲#''اصول روانشناسی'' (''The Principles of Psychology)''
# ''تنوع تجربه دینی'' (The varieties of Religious Experience)
▲#''اراده باور و مقالاتی دیگر در فلسفه (The Will to Believe and Other Essays in Popular Philosophy)''<ref>https://plato.stanford.edu/entries/james/#Bib</ref>
▲#''تنوع تجربه دینی'' (The varieties of Religious Experience) این کتاب که حاصل سخنرانیهای او در مجموعه پر وجهه گیفورد است که در سالهای ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ در ادینبورگ ایراد کرد امروزه اثری کلاسیک در حوزه دینپژوهی شمرده میشود.<ref>http://wikifeqh.ir/%D9%88%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%85_%D8%AC%DB%8C%D9%85%D8%B2</ref>
== پینوشت ==
سطر ۷۲ ⟵ ۷۱:
{{ترتیبپیشفرض:جیمز، ویلیام}}
[[رده:ویلیام جیمز]]
[[رده:استادان دانشگاه هاروارد]]
|