راهبرد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز جایگزینی با اشتباه‌یاب: بطور⟸به‌طور
Morabie Khamoosh (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش صوری جزئی
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
خط ۱:
{{راهبرد}}
'''راهبرد'''<ref>{{یادکرد فرهنگستان | مصوب=راهبُرد | بیگانه=strategy | بیگانه در فارسی= | حوزه=علوم نظامی | دفتر=نخست | بخش=فارسی | سرواژه=راهبُرد}}</ref> یا '''استراتژی''' مفهومی است که از عرصه نظامی نشأت گرفته و بعداًبه‌تدریج در سایر عرصه‌ها از جمله [[اقتصاد]]، [[تجارت]] و به ویژه عرصهبه‌ویژه [[سیاست]] و مملکت داری از کاربردمملکت‌داری زیادیکاربردهای برخوردارمتعددی شدهیافته است.
 
ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتِگیا» (Strategia) به معنایبه‌معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظوربه‌منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به [[هدف]].
 
در عرصه نظامی راهبرد عموماً به نقل و انتقالنقل‌وانتقال نیروها در پشت [[جبهه (جنگ)|جبهه]] [[جنگ]] و در جبهه پیش از درگیر شدندرگیری با دشمن است. هنگامی که [[نیروهای نظامی]] در جبهه با نیروهای دشمن درگیر می‌شوندمی‌شوند، این دیگرامر راهکنش ([[تاکتیک]]) است و نه راهبرد. در دوران گذشته بهو ویژهبه‌ویژه در عصر [[جنگ‌های ناپلئونی]] تمایز آشکاری بین راهبرد و راهکنش وجود داشت و: راهبرد به آنچه در پشت جبهه می‌گذشت مربوط بود و راهکنش به هدایت جنگ در میدان نبرد.
 
از ابتدای [[قرن بیستم]] و با ظهور واژه «خط مشی و سیاست ملی»، راهبرد در جایگاهی بین راهکنش و سیاست ملی قرار گرفت. این وضعیت موجب شد تا تعاریف سیاست ملی، راهبرد و راهکنش در دوران [[جنگ جهانی اول]] که از گستردگی زیادی برخوردار بود و کشورهای درگیر مجبور به نبرد در چند جبهه بودندبودند، ناکارا جلوه کند.
 
در پاسخ به این امر واژه و مفهوم جدیدی یعنیظهور واژهکرد: «راهبرد کلان» (grand strategy). ظهورکردراهبرد کهکلان در واقع به نوعیبه‌نوعی ترکیب مفهوم راهبرد و سیاست ملی بود. راهبرد کلان مفهومی بود که در چارچوب آن راهبردهای بخشی همچون راهبرد نظامی، راهبرد اقتصادی، راهبرد سیاسی و راهبرد بازرگانی کشور قرار می‌گرفت.
 
مفهوم راهبرد در عرصه سیاست از کاربرد زیادی برخوردار است. کارل فون کلازوتیز که از استراتژیست‌های بزرگ جهان بوده، گفته است جنگ ادامه سیاست به شیوه‌های دیگر است. بر همین اساس در گذشته وقتی سیاست تبدیل به شیوه‌های نظامی شد و راهبرد لقب می‌یافتمی‌یافت، بعداً خود واژه راهبرد برای برنامه سیاسی کلان کشور مورد استفاده قرار گرفت.
 
امروزه علاوه بر فرماندهان نظامی و [[سیاستمدار|سیاستمداران]]، دست اندرکاراندست‌اندرکاران امور بازرگانی، [[اقتصاددان|اقتصاددانان]]، و کارفرمایان عرصه [[صنعت]] نیز دارای راهبرد هستند. حتی افراد عادی نیز در زندگی روزانه خود از راهبردهای گوناگونی همچون کاهش هزینه، کاهش وزن و... سخن می‌گویند. البته در اینجا راهبرد به مفهوم هدف نیستنیست، بلکه اقدامات و برنامه‌هایی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده،تعیین‌شده می‌باشداست. راهبرد چگونگی دستیابی به اهداف را مشخص می‌کند و به این کهاینکه اهداف چه چیز هستند یا چه باید باشند یا چگونه باید تعیین شوند کاری ندارد. مفهوم لغوی استراتژی: واژه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا (استراتژ) به‌معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می‌رفت. به‌طور مثال، ارتش یونان باستان که از گروه‌های کوچک سربازانِ متعلق به خاندان‌های یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می‌شد. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است: فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ. ب: مفهوم اصطلاحی استراتژی: استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف می‌شود:
مفهوم لغوی استراتژی: واژه استراتژی از کلمه یونانی (استراتگوس) Strategos گرفته شده است. استراتگوس یا (استراتژ) به معنای لشکر است. استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می‌رفت. به‌طور مثال، ارتش یونان باستان که از گروه‌های کوچک سربازانِ متعلق به خاندان‌های یونانی تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام «استراتگوس» فرماندهی می‌شد. علاوه بر این، معانی زیر نیز برای استراتژی مطرح شده است: فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ. ب: مفهوم اصطلاحی استراتژی: استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف می‌شود:
 
فن و علم توسعه و به کارگیریبه‌کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظوربه‌منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهایسیاست‌های ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست. هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده می‌شود. به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می‌توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیریبه‌کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتندست‌یافتن به هدف‌های نظامی بود، اما به تدریجبه‌تدریج استراتژی از بعد نظامینظامیِ محض،محض فاصله گرفت و در حال حاضردرحال‌حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل می‌دهد. ۳
 
راهبرد عالی‌ترین سطح از میان سطوح ۴ گانهٔ مدیریت است؛ که این ۴ سطح عبارتندعبارت‌اند از:
* ۱. سطح راهبردی
* ۲. سطح [[عملیات|عملیاتی]]
سطر ۲۳ ⟵ ۲۲:
* ۴. سطح [[تکنیک|تکنیکی]] (فنی)
 
'''استراتژی''' به آوردن نیرو به صحنه اطلاق می‌شود و به بیان دیگر طرح درازمدتیبلندمدتی است که برای نیل به یک هدفهدفی مشخص طراحی و تبیین می‌گردد.
 
راهبرد شامل زمینه‌های کاری گوناگون می‌شودمی‌شود، از جمله:
* [[راهبرد نظامی]]
* راهبرد [[بازاریابی]]
سطر ۳۲ ⟵ ۳۱:
* راهبرد [[اقتصاد|اقتصادی]]
* راهبرد [[برنامه‌ریزی]] [[پی‌زبان‌شناسی]] (شناخت رابطه اعصاب با زبان)
 
 
 
واژه استراتژی (راهبرد) به شکل‌های گوناگون تعریف شده است:
 
۱_دانش۱_ دانش و هنر به‌کارگیری نیروهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و روانی یک ملت یا یک گروه از ملت‌ها برای ایجاد حداکثر حمایت جهت اعمال سیاست‌ها در زمان صلح یا جنگ.
 
۲_دانش۲_ دانش و هنر اعمال فرماندهی نظامی برای رویارویی با نیروی دشمن در زمان جنگ تحت شرایط برتر.
 
۳_هنر۳_ هنر طرح و یا اجرای نقشه‌ها یا مانور برای رسیدن به یک هدف.
 
۴_دانش۴_ دانش و هنر به‌کارگیری نبرد جهت دستیابی به اهداف جنگ.
 
۵_فن۵_ فن توزیع و استفاده از ابزار نظامی به منظوربه‌منظور کسب اهداف سیاسی.
 
== تئوری مدیریت ==
راهبرد [[کسب و کار|کسب‌وکار]] به عنوانبه‌عنوان زمینه‌ای برای مطالعه و استفاده از دهه ۱۹۶۰ پدیدار گشتگشت، به طوری که تا پیش از آن واژه‌های "«راهبرد"» و "«رقابت" به» ندرتبه‌ندرت در متون علمی مدیریت به کار رفته است.<ref name="LOS2010">{{cite book
| last = Kiechel
| first = Walter