۲۲٬۰۵۷
ویرایش
(ادامه دارد) |
|||
باساوان در اوایل دهه ۱۵۶۰ نقاشی برجسته ای داشت. او در این سال، در بازسازی کتاب طوطینامه شرکت کرد و نقاشی «سرچشمه موسیقی» را کشید که با آن استعداد خود را برای رسم پرتره و توانایی خود در ترکیببندی اشکال سنگ و درخت را نشان داد. [[طبیعتگرایی (هنر)|طبیعتگرایی]] که قبلاً در نقاشیهای قاره ای دیده نشده بود. همچنین در نقاشی افرادی که به اردوگاه ملک ایرج شبیخون میزنند، نبوغ و مهارت او در رسم صخره و سنگ قابل مشاهده است
درختان و شاخ و برگ فراوان تصاویر این نقاشی با تصویرهایی که در ''[[خمسه]]'' [[امیرخسرو دهلوی]] وجود دارد، مشابه و قابل مقایسه است. ترکیببندی نقاشی او در [[حمزه نامه]] نیز شباهت اساسی به اثری دارد که بیست سال بعد، در '' [[اکبرنامه]] ''، اکبرشاه را در حال نبرد با هندوها، کشیدهاست.
ماندگارترین میراث باساوان واکنشی است که به هنر اروپایی نشان داده و توانسته نگارگری گورکانی (مغولی) را با درک امکانات بصری هر دو سبک، با آن تطبیق دهد. نقاشیهای او در دهه ۱۵۹۰ میلادی و پس از آن انقلابی است و تحولی اساسی در نقاشی عصر صفوی و گورکانی به وجود آورده. نقاشی «صوفی ابوالعباس و درویشی که لباسش را میدوخت» در میانهٔ نسخهای از '' [[بهارستان جامی]] '' با تاریخ ۱۵۹۵
، از دیگر آثار باساوان است که توانایی حیرتانگیز او در رسم جزئیات را نشان میدهد؛ همزمان طبیعتگرایی و [[پرتره]] دقیق در کنار تصاویر بزها و طاووسهایی که در گوشه و کنار نقاشی ایستادهاند. باساوان بهطور مرتب از اشکال سنگها و درختان برای ایجاد فضاهای بصری به سبک اروپایی بهره میبرد.
او مانند همه نقاشان گورکانی زمان خود، در دربار به آثار اروپاییان دسترسی داشت؛ به خصوص نقوش مسیحی و پرترههایی از قدیسان و بزرگان نصرانی. او آزادانه بر اساس آن نقاشیها تصویرسازی کرد. باسوان بهطور معمول چهرههای خود را با الهام از اروپاییها، ولی در یک چهارچوب گورکانی قرار میداد و از ترکیب مینیاتورهای ایرانی در آن استفاده میکرد.<ref>Wonder of the Age (2011), John Guy and Jorrit Britschg. Page 42.</ref>
== نگارخانه ==
|