قابوس بن وشمگیر: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویکیسازی رباتیک (درخواست کاربر:Freshman404)(۷.۶) >جغرافیای تاریخی، جغرافیای طبیعی، خلیفهٔ عباسی، ابن اسفندیار، ابوعلی سینا، مرکز حکومت، تاریخ طبری، کتب تواریخ، زبان فارسی، صنایع ادبی، هجری قمری، برادر زن، علت مرگ، پدر زن+املا+تمیز (۱۰.۷) |
|||
خط ۱۵۰:
{{ب|ففی السماُ نجوم مالها عدد|و لیس یکف الا الشمس و الاقمر}}
{{پایان شعر}}
در مدح و ستایش قابوس شعرا قصاید فارسی و عربی سرودهاند.قابوس علاقهٔ زیادی به مدایح نداشت.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آلزیار|ص=۱۸۱}}</ref> قابوس به اهل علم بها میداد و دربار او محل جمع شدن دانشمندان زیادی بود؛<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آلزیار|ص=۱۸۲}}</ref> از جمله [[ابوریحان بیرونی]]، در سال ۳۸۵ در شرایط سخت به ری آمد و بعد از دو سال به دربار قابوس در گرگان رفت مدتی را در دربار او زندگی میکرد و کتاب ''[[آثارالباقیه عن القرون الخالیه]]'' را که از مهمترین آثار باقیمانده از تمدناسلامی است را در سال ۳۹۰ بهنام قابوس تألیف کردهاست. ابوریحان مجدد در سال ۳۹۳ هجری قمری به گرگان رفت، در شرایطی که شهر در تبعید سیاسی بود دو خسوف را رصد کرد.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آلزیار|ص=۱۸۳}}</ref> اهمیتی که قابوس به علم و دانش میداد تا اندازهای بود که [[ابو علی سینا]]، متفکر ایرانی، هنگامی که آوازه او را شنید برای دیدارش عازم گرگان شد، اما متأسفانه قبل از رسیدن او قابوس در اثر شورش امرای خود در قلعه زندانی شدهبود و ابوعلی موفق به دیدن وی نشد.<ref>{{پک|ملکزادهبیابانی|۱۳۵۳|ک=سکههایزیاری|ص=۶۲}}</ref><ref>{{پک|Bosworth|2010|ف=ZIYARIDS|ک=Encyclopædia Iranica|زبان=en}}</ref> اما دربارهٔ ورود ابوعلی به گرگان یک روایت دیگر هم وجود دارد. ابوعلی سینا و ابوریحان توسط محمود به غزنه خوانده شدند. ابوریحان به دربار محمود؛ ولی ابوعلی سینا و [[ابونصر عراقی]] از راه بیابان [[خوارزم]] به سمت گرگان حرکت کردند. ابوعلی بهطور ناشناس و پنهانی به طبابت در گرگان پرداخت تا اینکه آوازه وی در شهر پیچید و قابوس برای درمان خواهرزادهاش که عاشق دختری شدهبود، ابوعلی را خواند. ابوعلی، خواهرزاده قابوس را درمان کرد و بدین ترتیب بر شهرت او اضافه شد. هنگامی که افراد محمود با عکس ابوعلی سینا به دنبال او آمدند قابوس از تسلیم ابوعلی خودداری کرد و دیدار او را انکار کرد. رفتار قابوس با ابوعلی شایسته بود اما روایت اینکه او در قلعه زندانی شدهبود درست تر به نظر میآید.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آلزیار|ص=۱۸۲_۱۸۳}}</ref>
از قابوس آثار زیادی برجای نماندهاست ولی رسائل او را [[علی بن محمد یزدادی]] در کتابی به نام [[کمالالبلاغه]] جمعآوری کردهاست و پارههایی از آن را [[محمد بن اسفندیار]] در تاریخ طبرستان نقل کردهاست. نامههای قابوس به بهترین بلیغان نثر عربی نوشته شده و آنها نیز جواب او را نوشتهاند نویسندگانی همچون [[ابنعتبی]]، [[عمید]] و پسرش صاحببن عباد.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آلزیار|ص=۱۸۰}}</ref> قابوس همانند تمامی افراد خاندانهای ایرانی
== تبارنامه ==
|