محمد تقی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز v2.02b - پروژهٔ چک‌ویکی (ارجاع تکراری)
برچسب: WPCleaner
خط ۲۷:
امام نهم شیعیان دوازده امامی، نامش محمد و کنیه اش ابوجعفر و القاب او تقی و جواد است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=پیشوایی |نام۱=مهدی |عنوان=سیره پیشوایان، فصل نهم |مکان=قم}}</ref> در احادیث شیعه با عنوان ابوجعفر از او یاد می شود<ref>{{cite web |last1=Medoff |first1=Louis |title=MOḤAMMAD AL-JAWĀD, ABU JAʿFAR |url=http://www.iranicaonline.org/articles/mohammad-al-jawad |website=Encyclopaedia Iranica}}</ref> و برای اینکه با [[محمد باقر]]، امام پنجم، که او هم ابوجعفر نامیده می شد، اشتباه نشود، تاریخ نویسان به او ابوجعفر ثانی می گفتند. کنیه خاص آن امام ابوعلی است. علاوه بر جواد القاب دیگری مثل تقی ، زکی، مرتضی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرضی، متقی، منتجب، عالم ربانی و هادی هم برایش ذکر شده است. به نقل از صاحب کتاب القاب الرسول و عتره، امام جواد در میان مردم به القابی چون اعجوبه اهل‌البیت، نادره‌الدهر، بدیع‌الزمان، عیسی‌ثانی، و ذوالکرامات هم شهرت داشته است. پدرش او را صادق، صابر، فاضل، قره‌اعین‌المؤمنین، و غیظ الملحدین می خوانده است.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی۱=باغستانی |نام۱=اسماعیل |عنوان=دانشنامه جهان اسلام، جلد 1 |ناشر=بنیاد دائرةالمعارف اسلامی |صفحه=5131}}</ref>
 
== تولد و سالهای اولیه زندگی ==
پدر جواد عادت داشت به اصحابش یادآوری کند که صاحب فرزندی خواهد شد که بعد از او عهده‌دار منصب امامت خواهد شد. با این وجود زمان زیادی گذشت تا شیعیان فرزند مذکور را با چشم خودشان ببینند.<ref name="ایر">{{یادکرد وب | عنوان=MOḤAMMAD AL-JAWĀD, ABU JAʿFAR – Encyclopaedia Iranica | وبگاه=Encyclopædia Iranica | تاریخ=2016-08-26 | سال=2016 | پیوند=http://www.iranicaonline.org/articles/mohammad-al-jawad | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2016-10-04}}</ref> بیشتر منابع تولد او را نیمه رمضان سال 195 و در مدینه می دانند اما شیخ طوسی در مصباح المتهجد ده رجب را ذکر کرده است.<ref name=":0"/>
 
خط ۴۶:
== ازدواج و زندگی در دوران خلفای عباسی ==
به نوشته منابع شیعه، وقتی مأمون علی بن موسی الرضا را مسموم کرد، <ref name="madelung">{{cite web|url=http://www.iranicaonline.org/articles/ali-al-reza|title=ALĪ AL-REŻĀ, the eighth Imam of the Emāmī Shiʿites. |author=[[Wilferd Madelung|W. Madelung]]|date= 1 August 2011 |website=Iranicaonline.org |publisher= |accessdate= 18 June 2014}}</ref> پسرش جواد را از مدینه به بغداد فراخواند تا به رغم مخالفت عباسیان، دخترش، ام فضل، را به ازدواج او درآورد. به نوشتهٔ یعقوبی، مأمون صد هزار درهم به تازه داماد بخشید و اظهار داشت که دوست دارد در سلسله اولاد پیغمبر و علی بن ابیطالب، نقش پدربزرگ برایش ثبت شود.<ref name="Donaldson"/> امام بعدی اما، نوه مأمون نبود بلکه از سمانه که برده‌ای بربر از مغرب در شمال آفریقا بود، متولد شد.<ref name="book151">{{cite book |title=A Brief History of The Fourteen Infallibles |year=2004 |publisher=Ansariyan Publications |location=Qum |pages=151}}</ref> با این وجود مأمون علاقه و احترام خود را به شیعه و جواد حفظ کرد. جواد معمول بود به قصر مأمون برود تا با علمایی که گهگاهی به آنجا مراجعه می‌کردند مباحثه کند.<ref name="Donaldson"/><ref name="Sharif al-Qarashi 2005 206"/> پس از زندگی هشت ساله در بغداد، جواد به همراه ام فضل به مدینه برگشت. در مدینه ام فضل با او سر ناسازگاری گذاشت به این دلیل که صاحب فرزند نمی‌شد و جواد با کنیزی به نام سمانه ازدواج کرده بود. سمانه برایش پسری به دنیا آورد که بعدها، به عنوان امام دهم، جانشین وی شد.<ref name="Sharif al-Qarashi 2005 221">{{harvnb|Sharif al-Qarashi|2005|p=221}}</ref><ref name="Sharif al-Qarashi 2005 221"/>
ام فضل عادت داشت برای پدرش نامه نگاری کند و بگوید جواد با کنیزها دمساز است. مأمون اما توجهی به این شکایت‌ها نداشت و حتی تهدید کرد که اگر این کار ادامه پیدا کند، او را به حضور نخواهد پذیرفت.<ref name="Donaldson"/> بر این منوال، جواد در دوران مأمون دستگیر یا مورد آزار واقع نشد.<ref name=":0"/><ref name="Sharif al-Qarashi 2005 221">{{harvnb|Sharif al-Qarashi|2005|p=221}}</ref><ref name="Sharif al-Qarashi 2005 221"/>
 
پس از مرگ مأمون در سال ۸۳۳، خلیفه بعدی، معتصم، که به جواد بدبین بود در سال ۸۳۵ او را به بغداد فرا خواند. جواد، پسرش هادی را با مادرش، سمانه، در مدینه تنها گذاشت و عازم بغداد شد. جایی که قبل از اینکه، به نوشته برخی مورخین توسط همسرش ام فضل مسموم شود، یک سال با او زندگی کرد.<ref name="Sharif al-Qarashi 2005 221">{{harvnb|Sharif al-Qarashi|2005|p=221}}</ref><ref name="Sharif al-Qarashi 2005 221"/>
 
== ویژگیهای ظاهری و اخلاقی ==
خط ۶۰:
از آنجائیکه رضا دیر صاحب فرزند شد، تردیدهایی درباره جانشینی وی در میان شیعیان شکل گرفت. واقفیه از فرصت استفاده کردند تا به این تردید دامن بزنند و حتی امامت رضا را هم زیر سوال بردند. پس از تولد جواد، رضا او را مولود پر خیر و برکت نامید که حق را از باطل جدا کرد. رضا به شیوه های مختلف از جمله نشان دادن مهر امامت فرزندش به یاران خود و تاکید بر امامت وی پس از خود، سعی داشت تبلیغات جماعت واقفیه را خنثی کند.<ref name=":0"/>
 
جواد نه سال و به روایتی هفت سال داشت وقتی پدرش در خراسان درگذشت.<ref name="Donaldson">{{cite book|last=Donaldson|first=Dwight M.|title=The Shi'ite Religion: A History of Islam in Persia and Irak|year=1933|pp=190–197|publisher=BURLEIGH PRESS}}</ref>
این نخستین بار بود که در تشیعِ دوازه امامی، شخصِ بالغی برای تصدی منصب امامت حاضر نبود. دور نمای یک امامِ نابالغ حیرت گسترده‌ای در جامعه به وجود آورد و بحث مفصلی در این خصوص که بلوغ شرط لازم برای امامت هست یا نه درگرفت. غیر امامی‌ها که برای کسب مواهب دربار عباسی تظاهر به حمایت از رضا می‌کردند به گروه‌های ابتداییِ خود برگشتند. شیعیانی که گمان می‌کردند این که یک کودک بتواند امام شود غیرقابل تصور است، یا از احمد بن موسی، برادر رضا، پیروی کردند و فرقه احمدیه را شکل دادند؛ یا به این باور روی آوردند که امامت با کاظم خاتمه یافته و واقفیه نام گرفتند.<ref name="ایر"/>
پس از مرگ رضا، هشتاد تن از هواداران اصلی او در بغداد در خانه عبدالرحمن بن الحجاج، از اصحاب ممتاز امامان صادق، کاظم و رضا جمع شدند. آنان در آنجا تصمیم گرفتند که فرزندِ رضا شایسته امامت است. حامیان جواد استدلال کردند که در قرآن عیسی در گهواره سخن گفته و حتی در کودکی به او وحی شده و بدین ترتیب با امامی که کودک است مخالفتی وجود ندارد.<ref name="Donaldson">{{cite book|last=Donaldson|first=Dwight M.|title=The Shi'ite Religion: A History of Islam in Persia and Irak|year=1933|pp=190–197|publisher=BURLEIGH PRESS}}</ref><ref name="ایر"/> هنوز در بین شیعیان بر سر این که امامِ نابالغ در همهٔ جنبه‌ها با امام بالغ برابر هست یا نه اختلاف وجود داشت. خصوصاً در این موضوع که دانش او از منابع عادی نظیر معلمین و کتب حاصل شده یا از منابع فراطبیعی چون فرشتگان. موضعی که غالب شد این بود که امامان بالغ و کودک در همه جوانب از جمله منبع فراطبیعی دانششان برابرند.<ref name="ایر"/>
گفته می شود در مورد این اختلاف از خود جواد هم سوال شده است. جواد خودش را با علی، امام اول شیعیان، مقایسه کرده است که در نه سالگی ایمان آورد؛ و همچنین با سلیمان نبی که داوود او را در کودکی به جانشینی خود انتخاب کرد. شیعیان با این حال اصرار داشتند جنبه ی الهیِ امامتِ جواد را در علم و دانش او هم ببینند. به همین دلیل در مواضع مختلف با طرح سوالهایی او را مورد آزمایش قرار می دادند. از جمله به پرسشهایی اشاره می شود که در موسم حج توسط فقهای شیعه مطرح شد و جواد با وجود خردسالی به همه آنها پاسخ داد. به جز گروههای مثل زیدیه و اسماعیلی که گاهی کودکی امام را مورد طعن قرار می دادند، تقریباً همه پیروان شیعه امامت او را پذیرفتند و اختلافات مذکور هیچ وقت باعث ایجاد بحران در جامعه شیعه نشد.<ref name=":0"/>
 
خط ۱۴۶:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:تقی، محمد}}
 
[[رده:امامان دوازده‌گانه|*۰۹]]
[[رده:امامان سده ۹ (میلادی)]]