تازی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
|||
خط ۱۰:
== وجه اشتقاق ==
فرزانه بهرام بن فرزانه فرهاد تاز، نام یکی از پسران سیامک بوده و تازیان از نسل اویند و از بعضی تواریخ نیز چنین معلوم میشود که تاز پسرزادهٔ سیامک بن میشی بن کیومرث بوده و پدر جملهٔ عرب است و نسب تمام عرب به تاز میرسد.<ref name="ReferenceA">{{یادکرد-دهخدا|عنوان = تازی | بازیابی =۱۱/۰۷/۲۰۱۱}}</ref>
در کتاب [[بندهش]] نسب تازیان را به سیامک نسبت میدهد و اینگونه بیان میکند «از آن شش گونه جفتی، مرد تاز و زن گوازک نام بودند. ایشان را نشستنگاه به دشت تازیان بود. دشت تازیان را نام از اوست و به سبب اوست که چنین خوانند»<ref>بندهش ترجمه مهرداد بهار صفحه ۸۸</ref>
چنانکه نسب همه عجم به هوشنگ شاه میرسد. (آنندراج) (انجمن آرا)... و در سراج اللغات نوشته که تازی بمعنی عربی و این منسوب به تاز است چون لفظ تاز بمعنی تازنده نیز آمده و در اوائل اسلام عربان تاخت و تاراج بسیار در ایران کردهاند، بدین جهت نسبت به تاز کرده. (غیاث اللغات). بعضی حدس زدهاند که تازی اصلاً بمعنی چادرنشین است، از کلمهٔ تاژ و تاز بمعنی چادر و خیمه و یاء نسبت، و همیشه آن را مقابل دهقان آرند. پس دهقان بمعنی روستانشین و تازی بمعنی چادرنشین است، طوائف چادرنشین که [[ییلاق و قشلاق]] کنند، مقابل دهقان که ساکن و تخته قاپو باشد. طبق این حدس کلمهٔ مورد بحث بار اول بمعنی مطلق چادرنشین بودهاست و سپس بمعنی خاص تری فقط بر عرب اطلاق شدهاست. مردم چین عرب را تاش نامند و این تاش مأخوذ ازکلمهٔ فارسی تاژی یا تازیست که بمعنی چادرنشین است و این نشان میدهد که مردم چین در اول عرب را بتوسط ایرانیان دریانورد و تجار برّی ایران شناختهاند.<ref name="ReferenceA"/>
|