قرون وسطی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
تصحیحات |
|||
خط ۲:
'''قرون وسطی'''، '''سدههای میانی''' یا '''قرون میانی'''، به دورهای از [[تاریخ اروپا]] از قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی گفته می شود. معمولا آغاز این دوران [[سقوط امپراتوری روم غربی]] در سال ۴۷۶ میلادی در نظر گرفته می شود و فرجام آن [[رنسانس|دوران رنسانس]] و [[عصر کاوش]]ها می باشد. تقسیمبندی فرهنگی تاریخ اروپا به ترتیب شامل [[اروپای دوران قدیم|عصر باستان]]، قرون وسطی و [[دوره مدرن|دوران مدرن]] است. خود دوران قرون وسطی نیز به سه عصر [[قرون وسطای آغازین]]، [[قرون وسطای میانه|قرون وسطای میانی]] و [[قرون وسطای متأخر]] بخش بندی میشود.
در [[دوران باستان متأخر]] طی سده های سوم تا پنجم میلادی بتدریج [[امپراتوری روم غربی]] دچار جنگ های داخلی، اختلال در نظام تجاری و اداری، [[کاهش جمعیت]]، پراکندگی جمعیت شهرها، تهاجمات گسترده اقوام بیابانگرد و سکونت جمعیت گسترده ای از آنها شد. این رخدادها نهایتا به [[سقوط امپراتوری روم غربی]] انجامید. سپس قرون وسطی آغازین (سده پنجم تا دهم) فرارسید. در ابتدای قرون وسطی آغازین (سده های پنج تا هفت) در اثر خلأ نظام سیاسی-اداری روم غربی و گسست شبکه تجاری، روندهای فوقالذکر تشدید گردید. حرکت جمعیت های مهاجر در [[دوره مهاجرتها|دورهٔ مهاجرتها]]، از جمله تیرههای مختلف [[ژرمنها]]<nowiki/> منجر به تأسیس پادشاهیهای تازهای بر روی باقیماندههای امپراتوری روم غربی گردید. از سوی دیگر، امپراتوری بیزانس که ادامه دهندهٔ راه امپراتوری روم بود، توانست در شرق مدیترانه به حیاتش ادامه دهد و یک قدرت بزرگ باقی بماند و دوره ای از شکوه اقتصادی و سیاسی را در سده ششم بهخصوص تحت حاکمیت [[ژوستینین یکم]] تجربه کند. اما [[جنگ ایران و بیزانس (۶۰۲–۶۲۸)|جنگ طولانی مدت با ساسانیان]] و سپس [[فتوحات مسلمانان]] در [[آسیا]] و [[شمال آفریقا]]، این امپراتوری را به شدت تضعیف کرد. طی این دوره حیات اقتصادی اجتماعی پررونقی در بیزانس استمرار داشت و مجددا در پایان این دوره در زمان [[باسیل دوم]] به اوج رسید. غرب اروپا، گرچه دستخوش تغییرات اساسی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی گردید، اما میراث [[دوران باستان متأخر|دوران باستان متاخر]] بهطور کلی نابود نشد. بیشتر پادشاهیها نهادهای باقیمانده از دوران امپراتوری روم را با یکدیگر ترکیب و حفظ نمودند. صومعهها و راهبها به [[مسیحیسازی]] [[پاگانیسم|کافران اروپایی]] بدون توقف ادامه دادند. [[فرانکها]] توانستند تحت حکومت [[دودمان کارولنژی]]ها [[امپراتوری کارولنژی|امپراتوری کوتاه مدت کارولنژی]] را در قرن هشتم و اوایل قرن نهم میلادی برپا کنند. غرب اروپا بتدریج توان اقتصادی و اجتماعی خود را بازیافت و [[رنسانس کارولنژی]] منجر به رونق دوباره علوم و هنرها گشت. این امپراتوری بیشتر مساحت اروپای غربی را به زیر سلطه خود درآورد، ولی کمی بعدتر بخاطر فشار جنگهای داخلی و یورشهای مهاجمان خارجی همانند: [[وایکینگها]] از شمال، [[مردم مجار|مجارها]] از شرق، و [[سارازن]]ها از جنوب، از پای درآمد و نابود شد. در خاتمه این دوره غرب اروپا میان مجموعه ای از
در طول قرون وسطی میانی (سده یازدهم تا سیزدهم) جمعیت اروپا به سرعت رو به افزایش نهاد. در غرب اروپا توسعهٔ اختراعات در زمینههای فناوری و کشاورزی اجازهٔ رشد تجارت را داد. [[دوران گرمایشی قرون وسطی]] که باعث تغییرات آبوهوایی گردیده بود، باعث افزایش میزان بازده محصولات شده بود. [[اربابمنشی]]، روستائیان را در روستاها سازماندهی مینمود تا داراییها و خدمات کارشان را به [[اشراف]] ارائه دهند و [[اربابرعیتی|فئودالیسم]]، ساختاری سیاسی بود که بوسیلهٔ آن [[شوالیه]]ها و اشراف دونپایه، خدمات نظامیشان را در مقابل حقی از زمینها به سرورانشان ارائه میدادند؛ این دو روشی بود که جامعهٔ دوران قرون وسطای متأخر را سازماندهی میکرد. نظامنامهٔ قانونی امپراتوری، به نام ''[[بدنه قانون مدنی]]'' یا «نظامنامهٔ ژوستینین» در [[ایتالیای شمالی]] و در سال ۱۰۷۰ دوباره کشف شد. کلیسا در اوج قدرت قرار داشت اما [[کلیسای واتیکان]] و [[کلیسای ارتدوکس]] از هم [[جدایی شرق و غرب|جدا شدند]]. فرارسیدن [[سلجوقیان]] از [[آسیای میانه]] به [[آناتولی]] و [[شام]] باعث تضعیف امپراتوری بیزانس گردید. در مقابل، واتیکان [[جنگهای صلیبی]] را به راه انداخت و در پی آن اروپاییهای مسیحی غربی برای بازپسگیری [[سرزمین مقدس]] از [[مسلمان|مسلمانان]] از سال ۱۰۹۵ به مدت دو سده به شام و شمال آفریقا لشکر کشیدند و همچنین در [[شبه جزیره ایبری]] برای [[بازپسگیری اندلس]] کوشیدند. جنگ های صلیبی در برابر مسلمانان در بلندمدت دستاوردی برای کلیسا و شاهان اروپا نداشت اما بر رونق تجارت دولتشهرهای ایتالیایی افزود. [[جنگ صلیبی چهارم]] با [[غارت قسطنطنیه (۱۲۰۴)|غارت قسطنطنیه]] امپراتوری بیزانس را بشدت تضعیف کرد و قدرت و ثروت سرشاری را نصیب [[جمهوری ونیز]] نمود و باعث [[انتقال میراث کلاسیک به اروپای لاتین]] شد. در شمال اروپا، اقوام بت پرست [[وایکینگ]] و [[لیتوانیایی]] مسیحی شدند. تأسیس و گسترش [[پادشاهی فرانسه]]، [[پادشاهی انگلستان]] و [[امپراتوری مقدس روم]] باعث تجمیع قدرت سیاسی و کاهش آمار جرم و جنایت و خشونت گردیدند، اما از سوی دیگر نیز ایدهٔ متحد ساختن تمام [[جهان مسیحیت]] را با چالش جدی مواجه ساختند. حملات [[امپراتوری مغول]] دولت های اسلاو حاکم بر دشت های روسیه و [[پادشاهی مجارستان]] را درهم کوبید. انتقال دانش و فناوری مسلمانان به [[نوزایی سده دوازدهم]] کمک کرد و مروج تأسیس دانشگاهها و توسعه [[فلسفه مدرسی]] جهت پیوند دادن دین و عقل گردید. خداشناسی [[توماس آکویناس]]، نقاشیهای [[جوتو دی بوندونه]]، شعرهای [[دانته آلیگیری]] و [[جفری چاسر]]، سفرهای [[مارکو پولو|مارکو پلو]]، و [[معماری گوتیک]] کلیساهای جامع همانند [[کلیسای جامع شارتر]] در میان دستاوردهای برجستهٔ اواخر این دوره و نیز دوره قرون وسطای متأخر بودهاند. در این دوره طریقت های مسیحی متعددی نظیر [[فرقه فرانسیسکن]] و [[شوالیههای مهماننواز]] پدیدار شد.
|