عناصر داستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: دارای ادبیات عامیانه ویرایشگر دیداری
جز ویرایش 176.242.239.210 (بحث) به آخرین تغییری که ArefKabi انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
خط ۸:
 
== پیرنگ ==
پیرنگ، یا خط داستانی، اغلب به عنوان یکی از عناصر بنیادین [[ادبیات داستانی]] برشمرده می‌شود. پیرنگ عبارت‌است از ساخت و پرداخت کنش‌های یک داستان. در سطح خرد، پیرنگ مجموعه‌ایست که آن را با نموداری کمان شکل با خطوط زیگ‌زاگی برای نمایش اوج و فرود کنش داستان ترسیم می‌کنند. در سطح میانه، ساختار [[پیرنگ]] متشکل است از [[صحنه]] و پایان‌بندی. صحنه واحدی از درام است که در آن کنش واقع می‌شود. سپس، نوعی تحول یا گذار از موقعیت فعلی صورت می‌گیرد و در پی آن پایان‌بندی می‌آید: جمع‌بندی و پیامد داستان.
طرح یا پیرنگ، و به زبان انگلیسی پلات plot، به عنوان یکی از عناصر بنیادین [[ادبیات داستانی]] برشمرده می‌شود. پیرنگ فرمالیستی عبارت‌است صناعات داستان پردازی که توسط نویسنده بکار می رود. اما از دیدگاه سنتی و کلاسیک، طبق تعریف ای ام فورستر نظریه پرداز و نویسنده معروف انگلیسی در قرن نوزدهم، پیرنگ عبارت است از سیر توالی علّی (علت و معلولی) رویدادهای داستان. برای مثال پیرنگ فرمالیستی، ساخت و پرداخت کنش‌های یک داستان می تواند در سطح خرد، با نموداری کمان شکل با خطوط زیگ‌زاگی برای نمایش اوج و فرود کنش داستان ترسیم شود. در سطح میانه، ساختار [[پیرنگ]] متشکل است از [[صحنه]] و پایان‌بندی. سپس، نوعی تحول یا گذار از موقعیت فعلی صورت می‌گیرد و در پی آن پایان‌بندی می‌آید: جمع‌بندی و پیامد داستان. (صحنه جایی است که کنش ها در آن واقع می‌شوند و برساخته از فضا و مکان است البته اینها فقط در بافت متن حضور دارند و به تعریف پیرنگ ربطی ندارند بلکه پیرنگ در کنار اینها و در بافت اینها همچون نقشه ای طرح ریزی شده و بوجود می آید. پس پیرنگ، رویداد یا مکان یا شخصیت نیست، بلکه طرح و نقشه کلی بیان ماجراست توسط نویسنده که توسط این عناصر بافته و ساخته می شود) پیرنگ تمرکز بر طرح داستان پردازی یا همان نقشه بیان ماجراها از آغاز تا پایان داستان است. ممکن است ستاره ای یا مدور یا سیال ذهن باشد. از انتها به ابتدای داستان برود و غیره. اما سوای از این تکنیک یا صناعت داستان پردازی، پیرنگی کلاسیک هم وجود دارد نباید با تعریف فرمالیستی آن اشتباه شود که پیشتر گفته شد (Soltanian 2018, p. ۱۴۱). طبق نظر فورستر، اگر بگوییم شاه مرد و ملکه مرد، این فقط داستان است. اما پیرنگ آنجایی است که بگوییم شاه مرد ولی ملکه از غصه از دست دادن همسرش به زودی مرد. بیان دلیل رویدادها می شود پیرنگ. پس اگر جایی شنیدید که پیرنگ داستان ضعیف است یا خیلی قوی نبود،بدانید که با تعریف پیرنگ کلاسیک مواجه هستید. مانند قصه های عامیانه که ناگهان دیوی پدیدار می شود یا شخصیت مرده برای مثال به اذن درخت گلابی زنده می شود، اینها سیر منطقی ندارند و در نتیجه پیرنگ ضعیف است. اما اگر جایی شنیدید که پیرنگ وقایع خیلی خطی و خسته کننده است، یا پیرنگ ستاره ای شکل و جدیدی داشت دائم از زمان حال به گذشته می رفت و سپس به حال باز می گشت و دوباره به گذشته دیگری می رفت، اینها صنعت داستان پردازی است که بصورت خطوطی در زمان حال و آینده و گذشته می توان آنرا ترسیم کرد که همان تعریف فرمالیستهای روسی از طرح داستان یا همان ترجمه فارسی پیرنگ است. آنها به پیرنگ سوژت می گویند به معنای طرح ریزی داستان. دلیل بدفهمی پیرنگ نیز در ترجمه فارسی نیست، اصلا. بلکه این در اختلاف معنای کلاسیک و فرمالیستی پیرنگ است. این مشکل حتی تا مقالات علمی و حتی کتاب های بسیاری از اساتید نیز رسوخ پیدا کرده و متاسفانه از واژه پیرنگ در هر دو معنا به اشتباه بجای هم استفاده می شود که همیشه باعث اشتباه و ابهام دانشجویان در فهم پیرنگ است که اتفاقا خیلی ساده و خیلی زیباست. هر دو مفهوم آن ساده هستند و آموختنی نه حفظ کردنی. ولی توصیه می شد حتما در آثار علمی نوشته شود که مثلاً پیرنگ کلاسیک (یعنی سیر منطقی و علّی رویدادها) آن ضعیف یا قوی است و یا پیرنگ طبق تعریف فرمالیستی و نوین آن، پیچیده، خطی، ستاره ای، هرمی، جریان سیال ذهن و یا...می باشد (سخنرانی دکتر سلطانیان، دانشگاه شیراز 2018). برای مثال، در داستان بلند رمانس عیّاری سمک عیّار از قرن ششم هجری، پیرنگ کلاسیک بسیار قوی است و سیر علت و معلولی رویدادها کاملاً رعایت شده است و در نوع خود چنین منطقی بین داستان های عامیانه فارسی بی نظیر است. اما پیرنگ فرمالیستی یا طرح داستان پردازی آن بسیار ساده و خطی است با خطوط انشعابی که همان داستانهای فرعی هستند که باز به مسیر اصلی داستان ارجاع می کنند (همان).
 
== مقدمه‌چینی ==