گرگین پسر میلاد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:افزودن الگو ناوباکس {{شخصیت‌های شاهنامه}}+املا+مرتب+
خط ۱:
{{ Infobox
| bodystyle =
| bodyclass = vcard
خط ۷۰:
خبر به [[افراسیاب]] می رسد و سپس توسط [[گرسیوز]]، [[بیژن]] دستگیر شده و به نزد [[افراسیاب]] برده می شود و سرانجام به جای اعدام با وساطت [[پیران ویسه]] او را در چاهی زندانی می‌کنند. گرگین پس از اینکه چندی به انتظار بیژن می‌نشیند و نشانی از او نمی‌یابد، به [[ایران در شاهنامه|ایران]] برگشته و به دروغ به کیخسرو می‌گوید که بیژن در هنگام دنبال کردن گوری گم شده‌است. [[کیخسرو]] که آگاه می‌شود گرگین دروغ گفته، او را به زنجیر می‌کشد و زندانی می‌کند، ولی پس از آن با میانجی‌گری رستم، گرگین آزاد شده و به همراه رستم به توران می‌رود تا بیژن را از چنگ افراسیاب برهاند.<ref name="iranica">{{یادکرد وب|نویسنده =Djalal Khaleghi-Motlagh |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/gorgin |عنوان =GORGIN | ناشر =ENCYCLOPÆDIA IRANICA |تاریخ = |تاریخ بازدید = ۱۲ آوریل ۲۰۱۶}}</ref>
 
در نبرد [[یازده رخ]]، گرگین یکی از پهلوانان ایرانی است که با تورانیان به گونه تن‌به‌تن نبرد می‌کند. او در این نبرد، [[اندریمان]]، پهلوان تورانی را شکست‌داده می‌کشد. در فرامرزنامه و بهمن‌نامه نیز از او یاد شده‌است. در بهمن‌نامه، از کسی به نام رویین نام برده شده‌است که پسر گرگین است و سپهسالار ارتش بهمن است. ابن اسفندیار، بنیان‌نهادن شهر گرگان را از کرده‌های گرگین برمی‌شمرد.<ref name="iranica" />
 
{{شعر}}
خط ۹۰:
بعد از انقضای هفت سال ساعتی سعداز بازیچه طالع او موافق و دلالت بر ثبات و بقای دولت نموده، مبری از عیوب نجومی بوده، اختیار نمودند و گرگین هفت سال در کنار شهر توقف نمود تا روز موعود در آن ساعت مسعود داخل شهر شد و از آن زمان که قریب چهار هزار سال است، نسلاً بعد نسل اولاد او در آن دیار حکومت نمدوه، هیچ پادشاه ذی شوکت تسخیر آن ملک تیسیر نپذیرفته به خراجی از ولاه آنجا راضی می‌شده‌اند و همچنین بین الناس مشهور است که حکمای عجم، در آنجا طلسمی بسته بوده‌اند که ساحت آن ملک از عبور لشکر و سم ستور بیگانه مون بوده باشد و از حکت بالغه ایزدی در این زمان فرخنده نشان آن طلسم به دست اقبال و سر پنجه اقتدار ملازمان درگاه سدره مثال شهریار بلد قدر، بی همال شکسته گشته آن ولایت به تصرف اولیای دولت قاهره درآمد.
 
روایت بنیان گذاشتن شهر «لار» به دست «گرگین میلاد» که در بالا ذکر شده حدود چهارصد سال پیش توسط مورخ رسمی [[شاه عباس]] بزرگ نقل شده‌است. او تأکید کرده که «بین الجمهور» مشهور است؛ یعنی این روایت در آن ایام از چنان شهرتی برخوردار بود که توسط بسیار از مردم نقل می‌شده‌است. داستان بنیان نهادن شهر «لار» توسط گرگین میلاد از مشهورترین روایات در کتب تاریخی و ادبی فارسی است و از آن جایی که نام یکی از امرای محلی لارستان در اوایل قرن نهم ه‍.ق «گرگین» بوده‌است، به خوبی مشخص است که این نام در قرن نهم و به احتمال بسیار قرن‌ها پیش از آن، شهرت داشته‌است. تاکنون هیچ گونه تحقیق مستقلی پیرامون این شخصیت تاریخی و اسطوره‌ای صورت نپذیرفته است. از این رو سؤالاتی چند پیش روی علاقه مندانعلاقه‌مندان بی جواب مانده است. این که به راستی گرگین میلاد کیست، دوره تقریبی حیات او چه زمانی است؟ دربارهٔ او در کتب تاریخی چه روایاتی ثبت شد ه است؟ آیا او را می‌توان با یکی از پادشاهان تاریخی ایران منطبق دانست و این که چگونه می‌توان به زوایای ناشناخته زندگی او پی برد؟
 
گرگین یکی از پهلوانان ایرانی شاهنامه و پسر میلاد یکی دیگر از پهلوانان شاهنامه است. نام او را به گرگ منسوب داشته‌اند، یعنی به حدت و نیروی گرگ. در زمان پادشاهی کیخسرو او را مأمور همراهی بیژن در جنگ گرازان می‌کنند ولی او بیژن را گمراه کرده و موجب گرفتار شدن او در دست تورانیان می‌شود.
خط ۱۰۹:
 
{{شاهنامه}}
{{شخصیت‌های شاهنامه}}
 
[[رده:اساطیر ایرانی]]
[[رده:پهلوانان ایرانی شاهنامه]]
[[رده:شخصیت‌های شاهنامه]]
[[رده:پهلوانان ایرانی شاهنامه]]
[[رده:اساطیر ایرانی]]