فریدریش دوم، پادشاه پروس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 29053305 از Akbarnouri (بحث)/منبع؟
برچسب: خنثی‌سازی
Ali Ğorbãnpur (بحث | مشارکت‌ها)
افزودن مطلب
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۲:
'''فریدریک دوم'''، ملقب به '''فریدریک بزرگ''' ([[زبان آلمانی|آلمانی]]: Friedrich der Große، متولد: [[۲۴ ژانویه]] [[۱۷۱۲ (میلادی)|۱۷۱۲]] در [[برلین]]؛ در گذشت: [[۱۷ آگوست]] [[۱۷۸۶ (میلادی)|۱۷۸۶]] در [[پتسدام]])، پادشاه [[پروس]] بین سالهای [[۱۷۴۰ (میلادی)|۱۷۴۰]]-[[۱۷۸۶ (میلادی)|۱۷۸۶]]، از [[خاندان هوهن‌تسولرن]] و از مشهورترین حکمرانان در این پادشاهی. وی چهارمین فرزند [[فریدریش ویلهلم یکم پروس]] و همسرش [[سوفیا دوروتیا فون هانوفر]] بود.
 
فردریک در جوانی علی‌رغم میل پدرش به امور نظامی و سیاسی بی‌علاقه بود و مشتاق خواندن کتب ادبی و فلسفی فرانسوی بود. به همین دلیل مورد تحقیر و تنبیه پدرش (فردریک اول) قرار می‌گرفت. اختلاف نظر وی با پدرش نهایتاً باعث شد وی در هجده سالگی همراه پسر یکی از سرداران پروس به قصد فرار به انگلستان رخت سفر بست اما در راه توسط مأمورین دولت به عنوان فرار از [[خدمت نظامی]] دستگیر شدند. به دستور پدرش وی در قلعه محبوس شد و دوست همراهش را در پیش چشمان او گردن زدند. پس از مدتی حبس به دستور پدرش به رسیدگی به امور مالی املاک شاهی مأمور شد و مدتی بعد نیز با درجه سرهنگی مجدداً وارد ارتش شد و یک گروه نظامی در اختیار وی قرار گرفت. وی تحت نظارت پدرش امور مالی و نظامی را آموخت و پس از مدتی گروه نظامی در اختیار وی نمونه یکی از بهترین گروه‌های نظامی پروس شد. مدتی پیش از شروع سلطنتش به دلیل اینکه پدرش از تغییر رفتار پسرش و شایستگی وی برای اداره امور اطمینان یافت اجازه یافت که در عمارتی به آزادی و میل خود زندگی کند. وی به [[زبان فرانسوی]] کاملاً مسلط بود و ضمن مطالعه کتب فرانسوی با [[ولتر]] نیز مکاتبه داشت.<ref>تاریخ قرن هجدهم - نوشته آلبر ماله - ژول ایزاک - ترجمه رشید یاسمی - انتشارات امیر کبیر صفحه ۱۲۴–۱۲۲</ref> در این میان رساله‌ای در رد آرای [[نیکولو ماکیاولی|ماکیاولی]] نوشته بود که آن را برای ولتر فرستاد و او از خواندن این نامه از شادی گریست. شاهزاده با سخنانی نغز و دلپذیر از ناروایی جنگ و ستیزه سخن رانده و نوشته بود که وظیفه‌ی یک پادشاه حفظ صلح و دوری از جنگ است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب خویی، چاپ بیست و ششم، ص ۱۹۶}}</ref>
 
فردریک در بیست و هشت سالگی به سلطنت رسید. وی فردی مقتصد و صرفه‌جو و همچنین بسیار پرکار بود. دربرخلاف ایده‌هایش پیش از رسیدن به سلطنت، [[سیاست خارجی]] وی به هیچ اصل اخلاقی جز برتری یافتن به دشمن اعتقاد نداشت و عقیده داشت کسب پیروزی آثار عهدشکنی و دسیسه و بی‌اخلاقی در سیاست خارجی را از میان می‌برد و تنها بازنده‌ها هستند که بابت خطاهایشان بازخواست خواهند شد.<ref>تاریخ قرن هجدهم - نوشته آلبر ماله و ژول ایزاک - ترجمه رشید یاسمی - انتشارات امیر کبیر صفحه ۱۲۴–۱۲۶</ref>
 
[[پرونده:Acprussiamap2.gif|بندانگشتی|چپ|375px|سرزمین پروس در زمان فردریش کبیر]]