گوتفرید لایبنیتس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏منابع: بهبود/اضافه کردن منبع‌
گسترش مقاله
خط ۳۹:
}}
 
'''گوتفرید ویلهلم لایبنیتس''' {{آلمانی|Gottfried Wilhelm Leibniz}} {{رچ}} (۱۶۴۶–۱۷۱۶)، [[فیلسوف]]، [[منطق‌دان]]، [[ریاضی‌دان]]، [[فیزیک‌دان]]، [[حقوق‌دان]]، [[تاریخ‌دان]] و [[دیپلمات]] [[آلمان|آلمانی]] بود، که نقش به‌سزایی در [[سیاست]] [[اروپا]]ی زمان خود بازی کرد. او بنیادگذار [[دستگاه اعداد دودویی]] است. همچنین [[حسابان|محاسبات دیفرانسیل و انتگرال]] را که در کنار [[معادله دیفرانسیل|معادلات دیفرانسیل]] زمینه بسیاری از پیشرفت‌های بشر شدند، همزمان ولی کاملاً مستقل از [[آیزاک نیوتن]] به دست آورد. همین مایه باعث اختلاف او با [[نیوتون|نیوتن]] بر سر این که کدام زودتر مبدع این علم بوده‌اند، گردید،شد، که البته ظاهراًسرانجام نیوتن پیروز این بازیمحکمه شد و اکثربیش‌تر کشفیات به نام او ثبت شد، هرچند که نمادها و نشانه‌هایی که امروزه به‌طور گسترده استفاده می‌کنیم، نشانه‌هایی اند، که لایب‌نیتس نخستین بار به کار گرفت. (به‌طور مثال نماد dy/dx برای مشتق تابع (y(x در نقطه x یا نماد (∫) برای انتگرال)
 
او از بزرگ‌ترین فیلسوفان [[تاریخ فلسفه]] و در شمار [[خردگرایی|خِردگرایان]] پیرو [[رنه دکارت]] است. [[منطق]] نزد او، که «می‌اندیشم» دکارت را بسیار مهم می‌داند، بسیار ارجمند است و در فلسفه ش جایگاه و اثری چشم‌گیر و هویدا دارد.
خط ۷۷:
 
==== ضرورت متافیزیکی و ضرورت اخلاقی ====
چنان که گفته شد، هر چه در جهان واقع ضروری است، خود به طور مشروط و در نتیجه اختیارِاختیار و برگزینشِ آفریدگارِ این جهان ضروری افتاده است. جهان واقع فقط مجموعه نوعی ویژه از شدنی‌ها یا ممکناتی است، که باهم بودن شان ناسازگار نیست. از آن جا که می‌توان آمیزه بی‌شماری از امور بی‌شمار ممکن را فرض کرد، که برخی بهتر از دیگران اند، جهان‌های ممکن پرشماری هم هستند، که خود مجموعه‌ای از امور سازگار و باهم-شدنی اند.
 
در این جا لایبنیتس بر آن است، که هم قدرت و هم حکمت را برای خداوند نگاه دارد، یعنی از سویی نشان دهد، که این جهان را اختیار کردن خداوند، از سویی بی‌جهت یا دلیل کافی نبوده است و از دیگر سو خداوند در این جهان را برگزیدن و آفریدن ناگزیر و موجَب نبوده است. او دو اصل دلیل کافی و اصل کمال را این جا به میان می‌آورد.
 
به باور لایبنیتس آفریدگار این جهان از میان همه آمیزه‌های بی‌شمار شدنی‌ها، این زنجیره را برگزیده و آفریده است، زیرا این مجموعه بیشینه کمال را در خود دارد و این همان دلیل کافیی است، که از حکمت او حکایت دارد. از میان همه آمیزه‌ها و زنجیره‌های بی‌شمار یکی بیشینه امکان خارجی را می‌یابد، زیرا امور شدنی اقتضایی ویژه برای موجود شدن دارند و می‌توان گفت، دعوی خاصی برای وجود دارند. در اما این که آفریدگار این جهان از میان همه آمیزه‌های بی‌شمار شدنی‌ها زنجیره‌ای از شدنی‌ها را آفریده است، که بیشینه کمال را برآورده است، به این معنی نیست، که او در این کار واداشته، ناگزیر یا موجب بوده است.
 
این جهان را آفریدن، دلیلی کافی دارد، که این کار ضروری می‌کند، اما نه آن ضرورت هندسی یا منطقی که نفی ش به تناقض بینجامد. آن چه حقایق واقع نامیدیم، بر نخستین اراده '''او''' استوار است، اراده‌ای که کمال اعلی را برمی گزیند. آفرینش مطلق و بلاشرط ضروری نیست، اما اگر '''او''' دست به کار آفرینش شدستی، بی‌گمان بهترین جهان را برگزیدی.
 
=== مناد یا جوهر فرد ===
از این که از سویی محمول‌های فراوانی بر موضوعی یگانه بار می‌شوند و از سویی دیگر هر محمول در موضوع ش گنجیده‌است، ناگزیر نتیجه می‌شود، که وجودی ثابت و پاینده در میان است، که تبدلات و عوارض متغیر در او گنجیده‌است. به باور لایبنیتس این وجود پاینده همان جوهر است، که اگر برای نمونه ظرف زمان را در نظر بگیریم، حالات پیشین و کنونی بر آن بار می‌شوند. این [[انی و لمی|استدلال انی]] یا پسینی لایبنیتس است. ما هنگامی که تصورات گوناگون را بر موضوعی یگانه بار می‌کنیم، به وجود جوهر پی‌می‌بریم. اما لایبنیتس دلیلی لمی هم برای اثبات وجود جوهر دارد. به باور او تصور ما از جوهرِ پاینده، پیش‌تر از هر چیز، از تجربه «من» ِ ثابت پدید آمده‌است.
سطر ۸۷ ⟵ ۹۰:
نتیجه دیگری، که با توجه به بحث‌های پیشین، لایبنیتس بدان اشاره می‌کند، این است، که جوهر موجودی تام است، که واجد چنان مفهوم کاملی است، که همه محمول‌ها با همه گوناگونی شان از هم‌او برمی‌آیند.
 
=== فلسفه علم ===
 
=== پیروان و ستیزندگان ===
[[برتراند راسل]] فلسفه لایبنیتس را دچار ناسازگاری درونی می‌داند. رای راسل این است، که او بنیادهایی منطقی را پایه فلسفه ش می‌کند، اما به‌ویژه در اخلاق و هستی‌شناسی بدان‌ها پایبند نمی‌مامد. از همین رو بهتر بخش‌های فلسفه لایبنیتس بیش‌تر انتزاعی است و بدترین شان بخش‌هایی است که با زندگی انسان سروکار دارد.<ref>{{پک|برتراند راسل|۱۳۹۲|ک=شرح انتقادی فلسفه لایبنیتس |ص=۲۰۲}}</ref>
 
کاپلستن می‌کوشد میان «فلسفه عامیانه» و «آموزه‌های باطنی» لایبنیتس فرق بگذارد و نظر راسل را ملایم کند، اما او خود نیز آن جا اصل کمال لایبنیتس را شرح می‌دهد، می‌گوید دشوار بتوان گنجیدگی بالقوه محمولات در موضوع را نگره اختیار سازگار کرد. کاپلستن این سخن را پیش‌می‌کشد که گویا لایبنیتس از این که به پیروی از فلسفه اسپینوزا متهم شود، بیمناک بوده است و پرسش‌های فراوانی را بی‌پاسخ گذاشته و از این که نگاه ش را روشن کند، خودداری کرده است.<ref>{{پک|فردریک کاپلستن|۱۳۹۲|ف=لایبنیتس(۱)|ک=تاریخ فلسفه، از دکارت تا لایبنیتس|ص=۳۶۳}}</ref>
== حسابان ==
{{پاک‌کن}}
سطر ۱۰۶ ⟵ ۱۱۵:
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = لایبنیتس | نام = گُتفرید | پیوند نویسنده = لایبنیتس | عنوان = منادولوژی | مترجم = یحیی مهدوی | سال = ۱۳۷۵ | ناشر = خوارزمی | مکان = تهران}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = کاپلستن | نام = فردریک چارلز | پیوند نویسنده = فردریک چارلز کاپلستون | عنوان = تاریخ فلسفه، از دکارت تا لایبنیتس | مترجم = غلام‌رضا اعوانی | سال = ۱۳۹۲ | ناشر = علمی و فرهنگی | مکان = تهران | شابک = 978-964-445-799-9}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = راسل | نام = برتراند | پیوند نویسنده = برتراند راسل | عنوان = شرح انتقادی فلسفه لایبنیتس | مترجم = ایرج قانونی | سال = ۱۳۹۲ | ناشر = مهرویستا | مکان = تهران | شابک = 978-964-445-799-9}}
{{چپ‌چین}}
* Aiton, Eric J. ، 1985. ''Leibniz: A Biography''. Hilger (UK).