سلطانیه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۴:
 
اولجایتو دستور ساخت بارویی به طول سی هزار گام را داد و امر کرد تا آرامگاه با عظمتی درون این بارو برایش ساخته‌شود. بدین‌ترتیب بنای باشکوهی ساخته شد که امروزه گنبد سلطانیه نامیده می‌شود و سومین گنبد بزرگ جهان به حساب می‌آِید.
برخی عقیده دارند که اولجایتو این بنا را به آرامگاه امامان شیعه اختصاص داده بود و قصد داشت تا پیکر [[علی]] و [[حسین]] را به این محل انتقال دهد که با مخالفت علمای [[شیعه]] مواجه شد.{{مدرک|نیازمند منبع}} اما با توجه به بناهای مشابهی که در این دوران ''ابواب‌البر'' نامیده می‌شدند و ایلخانان جهت آرامگاه خود در شهرهایی چون [[همدان]]، [[تبریز]]، شنب‌غازان بنا می‌کردند، می‌توان این نظر را پذیرفت که گنبد سلطانیه هم از این دسته بناها بوده و اولجایتو آن را به قصد آرامگاه خود بنا کرده‌است. در درون باروی شهر علاوه بر این عمارات بناهای دیگری چون مسجد، دارالضیافه، دارالسیاده، دیوان‌خانه و کاخ سلطنتی وجود داشته‌است. همچنین اولجایتو به هر یک از بزرگان دستور داده بود تا محله‌ای به نام خود در شهر بنا کنند. [[رشیدالدین فضل‌الله همدانی|خواجه‌رشیدالدین فضل‌الله]] و چلبی‌اوغلو از افرادی بودند که در سلطانیه محله‌ها و عماراتی ساختند. مجموعه مقبره و خانقاه چلبی‌اوغلو در این دوران ساخته شد که در ادامه درباره هویت شخص مدفون، دست‌اندرکاران ساخت و... بررسی تفصیلی صورت گرفته‌است.
 
در سال [[۷۱۰ (قمری)|۷۱۰ق]] کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان گرفت و این شهر پس از تبریز بزرگ‌ترین شهر ایلخانان گردید.{{مدرک|نیازمند منبع}} اما با مرگ اولجایتو به سال ۷۱۶ ق تمامی افرادی که به سلطانیه کوچ داده‌شده‌بودند، آن‌جا را ترک گفتند. پس از آن در حمله تیمور به سال [[۷۸۶]]ق بسیاری از بناهای شهر نابود شدند و با به حکومت‌رسیدن [[میرانشاه]] پسر [[تیمور]]، به دستور وی بسیاری از آثار و ابنیه سلطانیه خراب شد.
 
[[کلاویخو]]، سفیر [[کاستیل]] در دربار تیمور که در [[۸۰۵ (قمری)|۸۰۵ق]]/[[۱۴۰۴ (میلادی)|۱۴۰۴م]] از این شهر دیدن می‌کند چنین می‌نویسد: "روز سه شنبه ۲۶ ژوئن حدود ظهر بالاخره به شهر بزرگ سلطانیه رسیدیم و میرانشاه منتظرمان بود... شهر سلطانیه در دشت قرار گرفته و بارویی ندارد. در وسط شهر قصر بزرگی است که از سنگ ساخته شده و دارای برجهای فراوان است. در هریک از این برجها یک توپ جای دارد. سلطانیه شهری است بسیار پر جمهیت اما نه به بزرگی تبریز... به فاصله‌ای در خارج شهر، قصر بزرگی است با حجره‌های بسیار که زمان‌های گذشته توسط یک خان ساخته شده که در مقبره بسیار باشکوهی در همینجا دفن شده. میرانشاه دستور داده بود این بنا را خراب کنند و نقش قبر کرده، جسد را بیرون بیاورند...."<ref>Embassy to Tamerlane, ۱۴۰۳-۱۴۰۶, Ruy Gonzalez de Clavijo - Hardinge Simpole, Scotland - ۲۰۰۹</ref>
خط ۴۳:
[[پرونده:Soltanieh.jpg|بندانگشتی|چپ|دورنمای گنبد سلطانیه - تیر ۱۳۸۷]]
 
تاورنیه در سفرنامه خود درباره شهر چنین می‌نویسد: «سلطانیه قریه‌ای است که نیم فرسنگ دورتر از جاده بزرگ واقع شده و نزدیک کوهی است. سابقاً مساجد قشنگ داشته و آنچه از آن باقی‌مانده دلالت بر آنچه خراب شده می‌کند، فقط مخروبه آن‌ها باقی است که به مرور ایام معدوم می‌شوند».{{مدرک|نیازمند منبع}}
 
اما مقبرة [[ملاحسن کاشی]] - یکی از آثار باقی‌مانده در این شهر – از ابنیة این دوره‌است که در اواخر قرن دهم قمری (حدود سال [[۹۷۳ (قمری)|۹۷۳]]) ساخته‌شده‌است. برخی صاحب مزار را از علمای حکمت الهی در زمان [[شاه اسماعیل صفوی]] می‌دانند و برخی وی را هم‌عصر [[سلطان محمد خدابنده]] دانسته‌اند که مسجد و مدرسه‌ای در شهر داشته‌است؛ بنا به شکل کوشکی هشت‌ضلعی است که در گذشته باغی در اطراف آن وجود داشته‌است.