نفس نکش: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: انتقال رده به درخواست Taranet از رده:فیلمهای هیجانی آمریکایی به رده:فیلمهای مهیج آمریکایی |
داستان به صورت خلاصه آورده شد. |
||
خط ۳۴:
== خلاصه داستان ==
==== راکی ، الکس و مانی ، سه نفر از دزدهای خردهپای شهر دیترویت آمریکا هستند که زندگی خود را با دزدی از خانههای مردم میگذرانند . راکی میخواهد با خواهر کوچکش (دیدی)، برای یک زندگی بهتر ، به کالیفرنیا مهاجرت کند ؛ و از زندگی با مادر سواستفادهگر خود و دوست پسر الکلی و بیکار او، فرار کند. ولی برای این کار نیاز به پول زیادی دارد . ====
==== با این حال فروش اجناس مسروقه ، سود بسیار کمی دارد و هر سه آنها را سرخورده کرده است. ====
==== در این بین ، مانی خبری دریافت میکند که یک مرد ،۳۰۰ هزار دلار ، به صورت نقدی در خانه خود، در یک محله متروکه در دیترویت نگهمیدارد . این پول جریمهی نقدی زن جوان ثروتمندی به نام سیندی رابرتز است که در حال رانندگی در مستی ، با دختر مرد ، تصادف میکند، و باعث مرگ دختر میشود. ====
==== هر سه با یکدیگر ، چند روزی جلوی خانهی مرد ، کشیک میدهند و میفهمند ، او ، که یک نظامی سابق ارتش ویژهی ایالات متحدهی آمریکاست و در جنگ خلیجفارس شرکت داشته، در واقع ، نابینا است. ====
==== شب دزدی ، هر سه نفر بعد خوراندن داروی خوابآور به سگ نگهبان خانه ، راه ورود را پیدا میکنند. بعد از خنثی کردن سیستم امنیتی دزدگیر، توسط ریموت کنترل مخصوص، خانه را جستجو میکنند ، اما نمیتوانند پولها را پیدا کنند؛ ولی یک درب قفل شده در خانه میابند که احتمال میدهند مرد ، پول را پشت همین درب قفل شده ، پنهان کردهاست . سر و صدای باز کردن درب ، مرد نابینا را از خواب بیدار کرده و ناگهان هر سه ، مرد را کنار خود میبینند . مرد با مانی درگیر میشود و او را میکُشد؛ ولی دو نفر دیگر ساکت میمانند و فرار میکنند. راکی که در اتاقک وسایل پنهان شدهاست ، میبیند که مرد داخل اتاقک میشود و با کنار زدن پوششی، صندوق پول را نمایان میکند. مرد برای مطمئن شدن از اینکه پولها هنوز داخل گاوصندوق هستند و دزدیده نشدهاند ، درب گاوصندوق را باز میکند و راکی که بیصدا شاهد همه چیز است، رمز را از روی صندوق میخواند و بعد رفتن مرد، پولها را جمع کرده و داخل کولهپشتی خود میریزد و تصمیم به فرار میگیرد. از آن سو، مرد متوجه حضور دو نفر دیگر در خانهی خود میشود. ====
==== راکی و الکس که باهم با پیامک در ارتباط هستند، دوباره همدیگر را پیدا میکنند و برای فرار از ساختمان،وارد انبار خانه میشوند. ====
==== در آنجا زن جوانی که مقصر مرگ دختر مرد نابینا در حادثه تصادف بود را ، زندانی و با دست و دهان بسته پیدا میکنند؛ آن دو ، زن جوان را آزاد میکنند و درحالی که مشغول باز کردن درب خروج دوم انبار ، به داخل حیاط هستند ، مرد نابینا به سمت آنها تیراندازی میکند و به طور تصادفی زن جوان(سیندی) را میکشد. الکس در مسیر فرار با مرد نابینا درگیر میشود ، ولی بالاخره در جایی ، خود را مخفی میکند ؛ از آن سو، مرد نابینا راکی را پیدا کرده و او را بیهوش میکند. وقتی راکی بههوش میآید ، خود را در انبار، دست و پا بسته، همان جایی که سیندی قبلا زندانی بود ، پیدا میکند . ====
==== مرد نابینا آنجا ، کنار او ایستاده و با سیندی شروع به صحبت میکند. معلوم میشود که مرد در پی جبران فقدان فرزند از دست رفتهی خود ، سیندی را به طور “مصنوعی” با مَنی خود باردار کرده است و منتظر به دنیا آمدن فرزند خود از سیندی بوده ؛ و حالا با مرگ او ، راکی باید به جای سیندی ، کودک مرد نابینا را باردار شود و بهدنیا بیاورد! ====
==== در این بین، الکس موفق میشود خود را از پشت به مرد برساند ، و قبل از اینکه مرد موفق به وارد کردن مصنوعیِ مَنی خود به واژن راکی شود ، با ضربهای او را بیهوش میکند . ====
==== سپس هردو پا به فرار میگذراند ؛ ولی در لحظهی خروج ، مرد نابینا با اسلحه به پشت آنها میرسد و با شلیک به آنها ، الکس را به قتل میرساند . ====
==== ولی راکی موفق به خروج از خانه میشود و به سمت اتومبیل فرار میکند . مرد ، سگ نگهبان خود را بهدنبال راکی میفرستد ، خود را به او میرساند ، و دوباره راکی را بیهوش میکند و او را کشانکشان به خانه میبرد . ====
==== در داخل خانه ، راکی بههوش آمده و با بهصدا درآوردن آژیر خطرِ سیستم امنیتی دزدگیر خانه ، حواس و تمرکز مرد نابینا را به کلی مختل میکند ؛ با درگیری با او ، موفق میشود مرد را هل دهد و به پایین پلهها پرتاب کند ؛ سپس با اسلحه به او شلیک میکند و با این خیال که مرد نابینا مرده است ، قبل از رسیدن پلیس ، از محل فرار میکند. ====
==== در ایستگاه قطار ، قبل از رفتن به لس آنجلس، راکی و خواهر کوچکش ، دیدی ، گزارش خبری در مورد حادثه را در تلویزیون میبینند. در گزارش ، مرد نابینا زنده است و در حال درمان در بیمارستان به سر میبرد. مرد نابینا از راکی و پولهای گمشده حرفی نمیزند و بیان میکند که دو نفر سارق مسلح را به منظور دفاع از خود کشته است.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=اتاق فرار نفس نکش|نشانی=https://www.dimescape.com/rooms/%d8%a7%d8%aa%d8%a7%d9%82-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b1-%d9%86%d9%81%d8%b3-%d9%86%da%a9%d8%b4/|وبگاه=اتاق فرار دیم اسکیپ - Dim Escape|بازبینی=2020-06-21|کد زبان=en}}</ref> ====
== منابع ==
|