این سریال داستان دو خانواده متفاوت از دو طبقه متفاوت در دو شهر استانبول و یکی از شهر های کوچک ترکیه را روایت میکند در استانبول مرد بسیار ثروتمندی به نام آگاه کاراچای به همراه همسرش شنیز ، برادرزاده اش ندیم و دو فرزندش جنک و داملا زندگی میکند و در طرف دیگر داستان زن فداکار و دلسوزی به نام سحر که صاحب سه فرزند به نام های جمره ، جیوان و جرن میباشد به همراه مادر شوهرش زندگی میکند سحر زن درستکاری است و تلاش میکند تا با هرزحمتی که شده زندگی اش را بگذراند . دردو فرزند بزرگتر سحر یعنی جمره و جیوان درست مثل مادرشان درستکار و با قلب هایی مهربان هستند ولی دختر کوچکتر یعنی جرن به واسطه تحریکات مادربزرگش سرکش و گستاخ بار آمده است و شرایط فقر خانواده نیز به سرکشی او دامن زده است و باعث شده است تا جرن دست به هرکاری برای رسیدن به پول و ثروت بزند . مشکل از جایی آغاز میشود که اگاه کاراچای برای همسری برادرزاده ی فلجش ندیم به دنبال همسری میگردد و به واسطه اشنایی دوری که میان نریمان مادر شوهر سحر ، و نورتن خدمتکار منزل کاراچای وجود دارد اگاه از نریمان میخواهد که نوه اش ( جرن) را قانع کند تا با ندیم ازدواج کند ولی اگاه که علاقه زیادی به ندیم دارد میخواهد همسری را پیدا کند تا با توجه به شرایط خاص ندیم او را بپذیرد . نریمان که زن بسیار طماع و پول پرستی است بدون گفتن نام و شرایط ندیم به جرن میگوید که اگاه کاراچای او را برای ازدواج با پسرش جنک انتخاب کرده است و فکر نقل مکان به استانبول را در سر اون می اندازد. دیگر اعضای خانواده اصلا راضی به نقل مکان نیستند ولی نریمان با حیله گری انها را مجبور به این کار میکند و این شروعی است برای رقم خوردن اتفاقات فراوان و فاش شدن اسرار چند ساله ی دو خانواده .....
