خیام: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید
جز ویرایش 87.134.195.135 (بحث) به آخرین تغییری که Gm110m انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
خط ۶۲:
شماری از [[تذکره]]‌نویسان، خیام را شاگرد [[ابن‌سینا]] و شماری نیز وی را شاگرد [[امام موفق نیشابوری]] خوانده‌اند.<ref name=autogenerated3 /><ref>رباعیات خیام، شرحی دربارهٔ حکیم عمر خیام نیشابوری، صاحبعلی مَلِکی، ص ۱۰</ref><ref>حسن صباح، محمد احمدپناهی، ص ۹۰</ref> صحت این فرضیه که خیام شاگرد [[ابن‌سینا]] بوده است، بسیار دور از ذهن می‌نماید، زیرا از دید ِزمانی با یکدیگر دگرگونی ِزیادی داشته‌اند.
خیام در جایی [[ابن‌سینا]] را استاد خود می‌داند، ولی این استادی ابن‌سینا، جنبهٔ [[معنوی]] و اذعان به جایگاه بلند [[شیخ الرییس]] دارد.
 
== منبع‌شناسی ==
=== منابع دست اول ===
در کتاب‌های کهنی که به بیان زندگی خیام و کارهای او پرداخته‌اند، اختلاف‌های بسیاری؛ به‌ویژه در تاریخ تولد و مرگ او وجود دارد.<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۱}}</ref> نخستین منبعی که به‌طور گسترده خیام را معرفی کرده‌است، ''[[چهارمقاله|چهار مقالهٔ]]'' [[نظامی عروضی]]، نوشته‌شده نزدیک ۵۵۰ قمری است.<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۱}}</ref><ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۲}}</ref> دومین زندگی‌نامهٔ خیام توسط [[ابوالحسن بیهقی|ابوالحسن علی بیهقی]]، در ۵۵۶ قمری،<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۱}}</ref> در کتاب ''تتمهٔ صوان الحکمه'' یا ''تاریخ الحکما'' نوشته شده‌است.<ref>{{پک|قربانی|۱۳۷۵|ک=زندگی‌نامهٔ ریاضیدانان دورهٔ اسلامی از سدهٔ سوم تا سدهٔ یازدهم هجری|ص=۳۲۵}}</ref><ref>{{پک|خیام|۱۳۷۸|ک=رباعیات خیام|ص=۲۷}}</ref> نظامی عروضی و ابوالحسن بیهقی، هردو هم دوره خیام بوده و او را از نزدیک دیده‌اند.<ref>{{پک|خیام|۱۳۷۸|ک=رباعیات خیام|ص=۲۷}}</ref><ref>{{پک|خیام|۱۳۷۸|ک=رباعیات خیام|ص=۲۶}}</ref>
 
دیگر متون کهنی که کم و بیش مطالبی دربارهٔ خیام و آثارش در آن‌ها یافت می‌شود عبارتند از: ''میزان الحکمه'' از [[خازنی|عبدالرحمان خازنی]] (۵۱۵ قمری)، ''رسالهٔ الزاجر للصغار فی معارضة الکبار'' از [[محمود زمخشری|زمخشری]] (۵۱۶ق)، ''خریدة القصر'' از [[عمادالدین اصفهانی|عمادالدین کاتب اصفهانی]] (۵۷۱ق)، ''نزهة الروح'' از [[شهرزوری]] (۵۸۶ق)، ''[[مرصادالعباد]]'' از [[نجم‌الدین رازی]] (۶۱۹ق)، ''تاریخ الحکما'' از [[قفطی]] (۶۲۶ق)،<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۱}}</ref> ''[[الکامل فی التاریخ]]'' از [[ابن اثیر]]،<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۲}}</ref> ''شذرات الذهب'' از [[ابن العماد حنبلی]]،<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۱۸}}</ref> و ''[[آثارالبلاد و اخبارالعباد|آثار البلاد و اخبار العباد]]'' از [[زکریای قزوینی|قزوینی]] (۶۷۴ق).<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۱}}</ref>
 
[[بدیع‌الزمان فروزانفر]] ''رسالهٔ نحو القلوب'' [[عبدالکریم قشیری|قشیری]] (درگذشتهٔ ۴۶۵ قمری)، و ''رسالهٔ الزاجر للصغار'' زمخشری را کهن‌ترین بن مایه‌ها دربارهٔ خیام و زندگی او می‌داند.<ref>{{پک|محسنی‌نیا|۱۳۸۹|ک=خیام‌پژوهی با تکیه برجهان معاصر عرب|ص=۲}}</ref>
 
=== پیشینهٔ پژوهش‌ها درمورد شخصیت و شعر خیام در ایران ===
[[صادق هدایت]] نخستین کسی در ایران دانسته شده‌است که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زده‌است.<ref>{{پک|حسام‌پور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی|ص=۱۸۵}}</ref> هدایت دو اثر دربارهٔ خیام منتشر کرده‌است: مقالهٔ «مقدمه‌ای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ''[[ترانه‌های خیام (کتاب)|ترانه‌های خیام]]'' در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشته‌های گوناگونی دربارهٔ این دو نوشته، و نقش هدایت در خیام‌شناسی پدید آمده‌است.<ref>{{پک|حسام‌پور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی|ص=۱۸۶}}</ref>
 
در سال ۱۳۲۱ خورشیدی [[محمدعلی فروغی]] و [[قاسم غنی]] کتاب ''رباعیات حکیم خیام نیشابوری'' را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شده‌است.<ref>{{پک|حسام‌پور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی|ص=۱۸۸}}</ref> در این کتاب، دیدگاه کسانی که رباعیات خیام را دلیل کفر او دانسته‌اند نقد، و بر دین‌داری و حیرت او در کار جهان و معمای هستی تأکید شده‌است.<ref>{{پک|حسام‌پور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی|ص=۱۸۹}}</ref> این رویکردهای فروغی و غنی در میان خیام‌پژوهان ایرانی جایگاه ویژه‌ای یافت و پژوهشگرانی چون اسماعیل یکانی در ''عمر خیام نادرهٔ ایام'' (۱۳۴۲ خورشیدی)، [[علی دشتی]] در ''دمی با خیام'' (۱۳۴۴ خورشیدی)، [[محمدمهدی فولادوند]] در ''خیام‌شناسی'' (۱۳۴۷ خورشیدی)،<ref>{{پک|حسن‌لی|حسام‌پور|۱۳۸۸|ک=کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم|ص=۱۲۱}}</ref> جعفر آقایان چاووشی در ''سیری در افکار علمی و فلسفی حکیم عمر خیام نیشابوری'' (۱۳۵۸ خورشیدی)،<ref>{{پک|حسن‌لی|حسام‌پور|۱۳۸۸|ک=کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم|ص=۱۲۲}}</ref> علیرضا ذکاوتی قراگزلو در ''عمر خیام نیشابوری حکیم و شاعر'' (۱۳۷۷ خورشیدی)<ref>{{پک|حسن‌لی|حسام‌پور|۱۳۸۸|ک=کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم|ص=۱۲۳}}</ref> و … خیام را با همان رویکرد معرفی کرده‌اند.<ref>{{پک|حسام‌پور|حسنلی|۱۳۸۸|ک=رویکردهای پنج‌گانه در خیام‌شناسی|ص=۱۸۹}}</ref>
 
برپایهٔ پژوهش حسن‌لی و حسام‌پور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ مقاله دربارهٔ خیام در ایران منتشر شده‌است.<ref>{{پک|حسن‌لی|حسام‌پور|۱۳۸۸|ک=کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم|ص=۱۰۱}}</ref> از این شمار، بیشترین مقاله‌ها دربارهٔ «زندگی، شخصیت و شعر خیام» بوده‌است (۱۶۶ مقاله) و به موضوع‌هایی مانند «زیبایی‌شناسی شعر» (۱ مقاله)، «نسخه‌شناسی» (۸ مقاله)، و «بررسی آثار کلامی و فلسفی خیام» (۱۸ مقاله) کم‌تر پرداخته شده‌است.در همان بازهٔ زمانی ۷۰ کتاب در پیوند با خیام در ایران منتشر شده بوده‌است.<ref>{{پک|حسن‌لی|حسام‌پور|۱۳۸۸|ک=کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم|ص=۱۱۹}}</ref>
 
== زندگی ==
سطر ۸۴ ⟵ ۹۹:
=== القاب ===
''حکیم حجة الحق''، ''خواجه''، ''امام''، ''الفیلسوف حجة الحق''، ''خواجه امام''، ''حکیم جهان و فیلسوف گیتی''، ''الشیخ الامام''، ''الشیخ الاجل حجة الحق''، ''علامهٔ خواجه''، ''قدوهٔ الفضل''، ''سلطان العلماء''، ''ملک الحکماء''، ''امام خراسان''، ''من اعیان المنجّمین''، ''الحکیم الفاضل الاوحد''، ''خواجهٔ حکیم''، ''الحکیم الفاضل''، ''نادرهٔ فلک''، ''تالی ابن سینا''، ''حکیم عارف به جمیع انواع حکمت به ویژه ریاضی''، ''مسلط بر تمامی اجزای حکمت و ریاضیات و معقولات''، ''در اکثر علوم خاصه در نجوم سرآمد زمان''، ''فیلسوف الوقت''، ''سیدالمحقّقین، ملک الحکماء''، ''الادیب الاریب الخطیر''، ''الفلکی الکبیر''، ''حجة الحق والیقین''، ''نصیرالحکمة و الدین''، ''فیلسوف العالمین''، ''نصرة الدّین''، ''الحیر الهمام''، ''سیّدالحکماءالمشرق و المغرب''، ''السیّدالاجل''، ''فیلسوف العالم''، ''به‌طور قطع در حکمت و نجوم بی‌همتا''، ''علامهٔ دوران''، ''بر دانش یونان مسلط'' و غیره.<ref>نوزده مقاله دربارهٔ حکیم عمر خیام نیشابوری، مقدمه</ref>
 
== خیام در افسانه ==
=== ای رفته و بازآمده بل هم گشته ===
در افسانه‌ای دیگر، چنین آمده که روزی خیام با شاگردان از نزدیکی مدرسه‌ای می‌گذشتند. شماری، دست به کارِ بازسازی آن آموزشگاه بودند و چارپایانی، پیوسته بارهایی (شامل سنگ و خشت و غیره) را به داخل مدرسه می‌بردند و بیرون می‌آمدند. یکی از آن چارپایان از وارد شدن به مدرسه می‌ترسید و هیچ‌کس نمی‌توانست آن را وارد مدرسه کند. چون خیام این اوضاع را دید، جلو رفت و در گوش چارپا چیزی گفت. سپس چارپا آرام شد و داخل مدرسه شد. پس از این‌که خیام بازگشت، شاگردان پرسیدند که ماجرا چه بود؟{{سخ}}
خیام بازگفت که آن خر، یکی از محصلان همین مدرسه بوده و پس از مردن، به این شکل درآمده و دوباره به دنیا بازگشته‌است (اشاره به نظریهٔ [[تناسخ]]) و می‌ترسید که وارد مدرسه بشود و کسی او را بشناسد و شرمنده گردد. من این موضوع را فهمیدم و در گوشش خواندم:
{{شعر}}
{{ب|ای رفته و بازآمده بَل هُم گشته|نامت ز میان مردمان گم گشته}}
{{ب|ناخن همه جمع آمده و سم گشته|ریشت ز عقب درآمده، دُم گشته}}
{{پایان شعر}}
و چون متوجه شد که من او را شناخته‌ام، به درون مدرسه رفتن تن درداد.<ref>''[[با کاروان حله (کتاب)|با کاروان حُلّه]]''، [[عبدالحسین زرین‌کوب]]، بخش «خیام، پیر نیشابور»</ref>
 
=== سه یار دبستانی ===
{{نوشتار اصلی|سه یار دبستانی}}
بنا به روایتی، خیام و [[حسن صباح]] و [[نظام‌الملک|خواجه نظام‌الملک]] به [[سه یار دبستانی]] معروف بوده‌اند که هریک در بزرگسالی به راهی رفتند. [[حسن صباح|حسن]]، رهبری فرقهٔ [[اسماعیلیه]] را بر عهده گرفت؛ خواجه نظام‌الملک، سیاست‌مداری بزرگ شد؛ و خیام، شاعر و اندیشمندی گوشه‌گیر شد که در آثارش اندیشه‌های نو و دلهره و اضطرابی از فلسفهٔ هستی و جهان وجود داشت.<ref>جوادزاده، ص۱۴۰</ref>
 
برپایهٔ [[سه یار دبستانی|داستان سه یار دبستانی]] این سه در زمان کودکی با هم قرار گذاشته بودند که هر کدام اگر به جایگاهی رسید آن دو دیگر را یاری رسانَد. هنگامی که [[خواجه نظام‌الملک طوسی|نظام‌الملک]] به وزیری [[سلجوقیان]] رسید به خیام فرمانروایی بر [[نیشابور]] و گرداگرد آن سامان را پیشنهاد کرد، ولی خیام گفت که سودای ولایت‌داری ندارد. پس نظام‌الملک ده‌هزار دینار ماهیانه برای او تعیین کرد تا در نیشابور به او پرداخت کنند.<ref>محمداحمد پناهی سمنانی، ''حسن صباح، چهرهٔ شگفت‌انگیز تاریخ''، نشر کتاب نمونه، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ص۸۹–۹۱</ref>
 
چنان‌که [[محمدعلی فروغی]] در پیش گفتار تصحیح خود از خیام اشاره کرده‌است: این داستان سند معتبری ندارد، و تازه اگر راست باشد، حسن صباح و خیام هر دو باید بیش از ۱۲۰ سال عمر کرده‌باشند، که بسیار دور از ذهن است. به‌علاوه، هیچ‌یک از هم دوره‌های خیام هم به این داستان اشاره نکرده‌است.<ref>فروغی، ص۸</ref>
 
== تصحیحات رباعیات خیام ==
سطر ۱۴۰ ⟵ ۱۷۳:
[[دو کامارگو]] شاعر اسپانیایی نیز افکار خیام را در قالب شعر نو ریخت و متن [[زبان اسپانیایی|اسپانیایی]] آن‌ها را در سراسر[[آمریکای لاتین]] و متن [[زبان فرانسوی|فرانسوی]] را در [[اروپا]] رواج داد.<ref>امینی، ''فلسفه پوچی'' 101</ref>
دیگر از کسانی که از خیام الهام گرفته‌اند یا به تمجید او پرداختند عبارتند از: «[[آندره ژید]]»، «[[ژان لاهور]]»، «[[شارل گرولو]]»، «[[مارک برنارد]]» و «[[ژان شاپلن]]».<ref>امینی، ''فلسفه پوچی'' 100-101</ref>
 
== اظهار نظرها دربارهٔ شخصیت خیام ==
بعضی او را به عنوان یک شاعر حکیم عارف‌منش و بعضی دیگر او را به عنوان یک شاعر بی‌اعتقاد به همه چیز و مادی‌اندیش محض معرفی کرده‌اند. [[نجم‌الدین رازی]] با توجه به محتوای الحادی رباعیات خیام اظهار نظرهایی منفی دربارهٔ او دارد. در مقابل، کسانی دیگر{{طفره}} درصدد تبرئهٔ او برآمدند و رباعیاتی از قول او ساختند که حاکی از پشیمانی و توبهٔ او باشد. کسانی{{طفره}} هم – بیشتر در دورهٔ معاصر – درصدد برآمدند که بگویند اصلاً این رباعی‌ها از خیام نیست، و از شخص دیگری به همین نام است. [[نجم‌الدین رازی]]، به عنوان نخستین فرد، در کتاب خود (''[[مرصادالعباد]]'') اشاره‌های بسیار تند و صریح نسبت به خیام دارد و با توجه به محتوای رباعیات او می‌گوید که این آدمی بوده‌است مادی‌مآب و دارای انحراف فکری، و دو رباعی به عنوان شاهد از او نقل می‌کند و می‌گوید که این‌ها شعرهایی است حاکی از بی‌اعتقادی نسبت به مبانی دینی و یکی از آن‌ها این است:<ref name=ToolAutoGenRef1>[http://persiangulfstudies.com/Fa/index.asp?p=pages&ID=472&Sub=435 حکیم عمر خیام نیشابوری] کانون پژوهش‌های دریایی پارس</ref>
 
{{شعر}}
{{ب|دارنده چو ترکیب طبایع آراست|
از بهر چه او فکندش اندر کم‌وکاست؟}}
{{ب|گر نیک آمد، شکستن از بهر چه بود؟|
ور نیک نیامد این صور، عیب که راست؟!}}
{{پایان شعر}}
 
می‌گوید؛ خیام با توجه به این سروده اعتقاد دارد که خدا ما را خلق کرد. اگر یک ترکیب خوبی از آفرینش هستیم، پس چرا ما را در «کم‌وکاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ اگر هم ترکیب بدی هستیم، پس تقصیر کیست؟ کسی که ما را خلق کرده در واقع این‌طور خلق کرده، ما که خود به اراده خود نیامدیم، به اراده خود ساخته نشدیم، پس تقصیری نداریم و مجازات هم دربارهٔ ما و عذاب ما معنی پیدا نمی‌کند.<ref name=ToolAutoGenRef1 />
 
[[جلال آل احمد]] دربارهٔ خیام می‌گوید:
«[خیام] در شعرش مدام به این می‌خوانَد که تو هیچی و پوچی؛ و آن‌وقت طرف دیگرِ سکهٔ این احساس پوچی، این آرزوی محال نشسته که «گر بر فلکم دست بُدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را زمیان…» و الخ؛ و حاصل شعرش [[شک‌گرایی|شک]] و اعتراض و درماندگی؛ اما همه در مقابل عالم بالا و در مقابل عالم غیب؛ و انگارنه‌انگار که دنیای پایینی هم هست و قابل عنایت؛ و غم [[شعر]] او ناشی از همین درماندگی؛ و همین خود راز ابدیت [[رباعیات]] [است].»<ref>[[جلال آل احمد|آل احمد، جلال]]. ''[[در خدمت و خیانت روشنفکران]]''. تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی. ص۱۵۵</ref>
 
== منابع ==
سطر ۱۷۲ ⟵ ۲۲۰:
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی = حسن‌لی | نام = کاووس| نام خانوادگی۲ = حسام‌پور | نام۲ = سعید | عنوان =کارنامهٔ خیام‌پژوهی در سدهٔ چهاردهم| پیوند=http://magiran.com/p726562 | ژورنال = پژوهش زبان و ادبیات فارسی| شماره =۱۴ | ناشر =[[مگ‌ایران]] |سال=۱۳۸۸| تاریخ = پاییز ۱۳۸۸ |صفحه= ۹۹–۱۲۶ | issn = 1735-1030|تاریخ بازبینی=۲۹ آوریل ۲۰۱۶}} {{نیازمند عضویت}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =محسنی‌نیا | نام = ناصر | عنوان =خیام‌پژوهی با تکیه بر جهان معاصر عرب| پیوند=http://magiran.com/p817791 | ژورنال = متن‌شناسی ادب فارسی| شماره =۳ | ناشر =[[مگ‌ایران]] |سال=۱۳۸۹| تاریخ = پاییز ۱۳۸۹ |صفحه= ۱–۲۰ | issn = 2008-5486|تاریخ بازبینی=۲۷ آوریل ۲۰۱۶}} {{نیازمند عضویت}}
 
== جستارهای وابسته ==
{{جعبه پیوند به پروژه‌های خواهر}}
* ''جبر و مقابلهٔ خیام''، ترجمهٔ [[غلام‌حسین مصاحب|غلامحسین مصاحب]]، ۱۳۱۷.
* ''تاریخ نجوم اسلامی''، نللینو، ترجمهٔ [[احمد آرام]]، ۱۳۳۹.
* ''استفادهٔ دانشمندان مغرب زمین از جبر و مقابلهٔ خیام''، دکتر [[جلال مصطفوی]]، ۱۳۳۹.
* ''خیامی‌نامه''، [[جلال همائی]]، ۱۳۴۶.
* ''علم و تمدن در اسلام''، سیدحسین نصر، ترجمهٔ احمد آرام، ۱۳۵۰.
* ''نظریهٔ خیام دربارهٔ خطوط موازی، مقاله‌ای در کتاب ریاضیات در شرق''، ترجمهٔ [[پرویز شهریاری]]، ۱۳۵۲.
* ''مقدمه بر تاریخ علم''، جلد اول: ''از هومر تا عمر خیام''، [[جرج سارتن|جورج سارتون]]، [[غلامحسین صدری‌افشار|غلامحسین صدری افشار]]، ۱۳۵۳.
* ''بازسازی نظر خیام دربارهٔ وجود''، [[زهرا مصطفوی]]، مجله مقالات و بررسی‌ها، شماره ۷۷، ۱۳۸۴.
 
== پیوند به بیرون ==