فیزیک: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 29301591 از Taraneh1999 (بحث): برای آگاهی بیشتر لطفاً «اینجا» را ببینید برچسب: خنثیسازی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶:
=== فیزیک کلاسیک ===
[[پرونده:Isaac Newton, English School, 1715-20.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|303x303پیکسل|[[آیزاک نیوتن]] (۱۶۴۳–۱۷۲۷)]]
از همین دوره بود که شاخهای از فلسفه جدا شد که نام آن را ''فلسفه طبیعی'' نهادند و سالیان طولانی ادامه یافت. تا حدوداً در قرن هفدهم میلادی که دوباره با حضور چهرههای بزرگ و برجستهای همچون [[آیزاک نیوتن]] و [[گوتفرید لایبنیتس]] میرفت که دوباره تحولی عظیم در علم و نحوه نگرش به آن مخصوصاً در [[ریاضیات]] و فیزیک ایجاد شود. با چاپ شدن کتاب نیوتن در سال ۱۶۸۷ با نام ''اصول ریاضی فلسفه طبیعی'' (همانطور که پیداست همچنان از عبارت ''فلسفه طبیعی'' در عنوان آن استفاده شده) تقریباً این نوع نگرش به فیزیک و ریاضیات به پایان راه خود رسید و نیوتن و همکاران وی در [[قرن هفدهم|قرن هفدهم
پس از قرن هفدهم، فیزیک و ریاضیات با سرعت قابل توجهی توسعه یافتند و دانشمندان زیادی در شاخههای مختلف این دو علم، توانستند پاسخ بسیاری از پرسشهای خود را بیابند. این روند تا قرن نوزدهم ادامه داشت. جامعه فیزیکدانان در قرن نوزدهم، عموماً گمان میکردند که با کشفیات [[جیمز کلرک ماکسول]] در حوزه [[الکترومغناطیس]] و معادله بندی چگونگی ایجاد شدن [[میدان الکتریکی]] و مغناطیسی، توسط بارها و جریانهای الکتریکی، فیزیک به نقطه تکامل خود رسیدهاست و دیگر هیچ پدیده طبیعی وجود ندارد که نتوانند آن را توجیه و پیشبینی کنند.
خط ۲۲:
اما در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود که پدیدههایی توسط برخی از فیزیکدانان مشاهده شد که با علم فیزیک آن زمان قابل توضیح نبود یا اگر توضیحی ارائه میشد، در آن تناقضهایی وجود داشت. در این زمان بود که فیزیک دانان تقریباً به دو دسته تقسیم شدند.
[[پرونده:NewtonsPrincipia.jpg|بندانگشتی|راست|نسخهای از کتاب پرینسیپیا با دست خط آیزاک نیوتن|150x150px]]
دستهای سردمدار پایهگذاری فیزیکی جدید، که در آن اشکالات و کاستیهای [[فیزیک کلاسیک]] جبران شده باشد، بودند و دستهای سر سرسختانه در مقابل هر گونه تغییر مقاومت میکردند و میکوشیدند که پدیدههای جدید را با همان فیزیک کلاسیک (یا نیوتنی) توضیح دهند.
سر انجام [[ماکس پلانک]] بر پایه تلاشهای دانشمندان قبل از خود همچون [[رابرت هوک]]، [[کریستیان هویگنس]]، [[توماس یانگ]] و [[لئونارد اویلر]] توانست نظریه [[مکانیک کوانتومی]] را ارائه دهد و همینطور [[آلبرت اینشتین]] توانست [[نظریه نسبیت]] را ارائه و با موفقیت از آن دفاع کند.
در همین سالها بود که فیزیکدانان پذیرفتند، با وجود اینکه فیزیک کلاسیک در حوزه مورد بحث خود (که عموماً پدیدههایی آزمایش پذیر بودند) خالی از هرگونه خطا است، اما نیاز به ایجاد شاخهای جدید در علم فیزیک با نام [[فیزیک نوین]] است. پس از آلبرت اینشتین، تئوری مکانیک کوانتومی و همچنین فیزیک اتمی با تلاش دانشمندان بزرگی چون [[ورنر کارل هایزنبرگ]]، [[آروین شرودینگر]]، [[ولفگانگ پائولی]] و [[پل دیراک]] هر روز کامل تر شد و این تکامل روزافزون علم فیزیک، تا به امروز در دهها گرایش و شاخه ادامه دارد.
|