سازماندهی دانش: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات : استانداردسازی اینترویکی ها |
جز ربات: ویرایش جزئی |
||
خط ۱:
'''سازماندهی دانش''' فعالیتهایی مثل توصیف مدرک، [[نمایه]] سازی و [[رده بندی]] در کتابخانهها، پایگاههای اطلاعاتی، آرشیوها و غیره را دربرمی گیرد. این فعالیتها توسط کتابداران، آرشیویستها، متخصصان موضوعی، و همچنین [[الگوریتم]]های رایانهای انجام میشود. [[سازماندهی]] [[دانش]] به عنوان یک زمینه مطالعاتی، با ماهیت و کیفیت فرایند سازماندهی دانش و همچنین نظامهای سازماندهی دانش مرتبط میباشد که برای سازماندهی مدارک، بازنمون مدارک و [[مفاهیم]] استفاده میشود.
رویکردهای نظری و تاریخی گوناگونی در رابطه با سازماندهی دانش وجود دارد که با دیدگاههای مختلف دانش، معرفت، زبان، و سازمان اجتماعی مرتبط است. هر یک از این رویکردها به سمت پاسخگویی به این سوال که «سازماندهی دانش چیست؟» به صورتهای متفاوت گرایش دارد. به کرات مشاهده میشود که حرفه مندان و متخصصان [[علوم کتابداری و اطلاع رسانی]] بر روی کاربرد فناوریها و استانداردهای جدید متمرکز شدهاند و ممکن است کارهایی را
فعالیتهای انسان مدار سنتی به صورت روز افزونی به وسیله فنون بازیابی وابسته به کامپیوتر به چالش کشیده شدهاست.
== رویکردهای نظری ==
=== رویکرد سنتی ===
این مشکل است که رویکرد سنتی را تعریف نماییم. چون هیچ نظریه واحدی وجود ندارد که با این مفهوم منطبق باشد. اگر ما سایر رویکردها را نادیده بگیریم همانطور که معرفی خواهند شد، آنچه وجود دارد عمدتا شیوهها و اعمال مختلف و برخی پیشنهادهای پراکنده در مورد اینکه چگونه دانش را سازماندهی نماییم میباشد. حتی یک نظام واحد مثل رده بندی دهدهی دیویی از اصول کاملا متنوع در ویرایشهای گوناگون استفاده کردهاست. پژوهشگر مطرح در حوزه رده بندی واندا بروگتون درباره یکی از نظامهای بنا نهاده شده قدیمی مینویسد: «خیلی سخت است هر نوع اصول نظری قوی را برای رده بندی کنگره تشخیص دهیم». همچنین بعضی از قاعده سازیهای رانگاناتان نشان میدهد که نظامهای سنتی، فاقد بنیانهای نظری میباشد.
در میان اشخاص مهم در تاریخ سازماندهی دانش، ملویل دیویی و هنری بلیس در بخش رویکرد سنتی
به منظور شناسایی رویکردهای سازماندهی دانش که جزء رویکرد سنتی محسوب میشوند ما باید به دانشمندانی مثل هنری بلیس توجه نماییم. خصیصه مهم بسیاری از اندیشمندان معاصر با بلیس این بود که علوم موجود نظم و طبقات طبیعت را انعکاس میدهند و رده بندی کتابخانه باید طبقههای دانش را انعکاس دهد:
نظم طبیعت، طبقه بندی علمی، رده بندی کتابخانه (سازماندهی دانش)
خط ۱۳:
سایر اصول که به رویکرد سنتی سازماندهی دانش نسبت داده میشود عبارتند از:
اصل واژگان کنترل شده
قانون کاتر درباره اخص بودن
اصل پشتوانه انتشاراتی
اصل سازماندهی از کل به جزء
اصل واژگان کنترل شده، ذاتا روشی برای اجتناب از واژههای مترادف و هم آوا به جای همدیگر است، همانگونه که اصطلاحات نمایه سازی با استفاده از واژگان استاندارد انتخاب میشود. اصل کاتر بیان میکند که همیشه مناسب ترین عبارت، اخص ترین واژهاست که باید در واژگان یافت شود و در نشانه رده بندی برای متون به کار رود. اصطلاح «پشتوانه انتشاراتی» اصلی اساسی است که که توسط هولم معرفی شد. اصل طبقه بندی از موضوعات عام به موضوعات خاص مورد تایید است و روش اساسی برای درک بهتر میباشد.
امروز پس از گذشت ۱۰۰ سال از تحقیقات و رشد علوم کتابداری، رویکرد سنتی هنوز جایگاه محکمی در سازماندهی دانش دارد و در بسیاری از روشهای اصولی اش بر سایر اصول حاکم میباشد. با این وجود، در اصول روش شناختی و نظری رویکرد سنتی ابهام وجود دارد.
=== رویکرد تحلیلی-چهریزه ای ===
تاریخ ایجاد این رویکرد به انتشار رده بندی رده بندی کولن توسط رانگاناتان در سال ۱۹۳۳ بر میگردد. این رویکرد در بسیاری جهات بر نظریات رده بندی مدرن برتری دارد. بهترین روش برای توضیح این رویکرد، توضیح اصولی روش شناسی تحلیلی – چهریزهای میباشد. معنی اصطلاح تحلیل : خرد کردن هر موضوع به مفاهیم اصلی اش میباشد.
معنی اصطلاح ترکیب
چهریزه ذات یا شخصیت، تمایز ویژگیهای موضوع میباشد.
چهریزه ماده، ماده فیزیکی که موضوع از آن ساخته شدهاست.
خط ۲۹:
اصولا هر طبقه یا رده (چهریزه)، رده بندی مخصوص به خود (فهرستی از نشانهها و علایم) را دارد. سند مورد نظر با استفاده از یک یا بیش از یک علامت و رمز در چهریزه مناسب رده بندی میشود و با استفاده از قواعد معین این علایم با هم ترکیب میشوند.
رانگاناتان دیدگاههای خویش را چنین مطرح مینماید:
نظامهای شمارشی
در نظام شمارشی، کشف و ظهور دانشهای جدید پیش بینی نشدهاست.
کشف و ظهور دانش جدید در نظام چهریزهای پیش بینی شدهاست (بر اساس این دیدگاه که دانش جدید با ترکیب طبقههای موجود قبلی تشکیل میشود). این دیدگاه برخی از نظریات بنیادی در رویکرد چهریزهای – تحلیلی نشان میدهد.
لا بار، متوجه شد که فنون چهریزهای به صورت روزافزونی در طراحی صفحات وب مورد استفاده قرار میگیرد. یک قالب خاص، مثلا یک قالب XML ساده به منظور تبادل فراداده به طریق سلسله مراتبهای چهریزهای ایجاد شدهاست.
=== سنت بازیابی اطلاعات ===
به طور معمول بازیابی اطلاعات و سازماندهی دانش، دو حوزه فرعی متفاوت (گرچه به شدت با هم مرتبط هستند) علوم کتابداری و اطلاع رسانی هستند که به ترتیب با عمل جستجو و توصیف مرتبط میباشند.این دو حوزه برخی از مشکلات را حل میکند، به عبارت دیگر کاربران را قادر میسازد اطلاعات مرتبط و مناسب را بیابند. به همین دلیل ما مجبوریم این دو رویکرد را رویکردهای رقیب در نظر بگیریم. بنابراین باید نقاط قوت و ضعف نسبی شان را ارزیابی نماییم. سوالی که مطرح میباشد این است که: چگونه میتوان بازیابی اطلاعات را به عنوان یک رویکرد نسبی و وابسته به سایر رویکردهای بحث شده توصیف کرد؟
یک روش برای انجام این مهم این است که بین «پارادایم مادی و فیزیکی » (یا «پارادایم هدایت شده توسط سیستم») از یک طرف و «الگوی کاربرمدار» یا «الگوی شناختی» از طرف دیگر تمایز قایل شویم. عرف رایج این است که بازیابی اطلاعات توسط یک سیستم هدایت میشود همچنانکه سیستم تصمیم میگیرد که چه چیزی باید به کاربر ارائه دهد. از دیدگاه سیستم مدار مرسوم، یک سیستم کامل، سیستمی است که بهترین انطباق را بین درخواست بیان شده توسط کاربر و سند مورد نظر از مجموعه را برقرار کند. این دیدگاه بسیار قید و بند دارد. این مساله بسیاری از محققان را بدین سمت هدایت کردهاست که فقط بر این مساله تاکید نمایند: چگونه جنبههای گوناگون بازنمایی سند و الگوریتمهای انطباق را اصلاح نماییم؟
در نتیجه، رویکرد سیستم مدار در بازیابی اطلاعات، رفتارهای شناختی کاربران را نادیده میگیرد. همچنین در این رویکرد نسبت به حل مشکلاتی که در فرایند بازیابی اطلاعات روی میدهد غفلت
در رابطه با رویکرد نظام مدار در بازیابی اطلاعات، اخیرا کارن اسپارک جونز بیان کردهاست که رده بندی سنتی احتمالا منسوخ و بلااستفاده میشود و ممکن است فنون جدیدی مثل بازخورد مرتبط
بازخورد مرتبط، بر اساس یکسری مفروضات و مقدمات معین درباره دانش کاربران که تاحد زیادی نامکشوف و غیرواقعی میباشد، بنا شدهاست. اگر کاربران دانش کافی برای
بازخورد مرتبط، بین متون مرتبط، روابط معنایی کلی و مبهمی را نشان میدهد. چرا باید به جای روابط مشخص و تحت کنترل کاربر، نظامی را ترجیح دهیم که روابط کلی و نامشخص را نشان میدهد؟
در نتیجه، رویکرد بازیابی اطلاعات عموما بر مفروضات اثبات گرایان
=== دیدگاههای شناختی و کاربرمدار ===
از برخی جهات، بسیاری از رویکردهای سازماندهی دانش با این هدف موافقند که نظامها و فرایندها با هدف برآوردن نیازهای اطلاعاتی کاربران بوجود آمدهاند. برای نمونه محققان و طرفداران رویکرد تحلیلی-چهریزهای ممکن است ادعای درستی داشته باشند. اینکه کاربران میتوانند از فواید نظامهای ساخت یافته مناسب استفاده نمایند، و این نظام ساختار یافته کاربرمدار و کاربرپسند
اگر اصطلاح «کاربرمدار»، اصطلاحی معنادار برای یک رویکرد میباشد، ضروری است که آن را به شیوهای دقیق تر تعریف نماییم. به همین منظور حداقل کار ممکن این است که بین مضامین و معانی زیر تمایز قایل شویم:
۱.سازماندهی دانش کاربرپسند
خط ۵۱:
۴.سازماندهی دانش انجام شده توسط کاربران (مثلا، گرایش اخیر به رده بندی مردمی)
بهترین روش برای تعریف این رویکرد این است که در یک نظام کاربرمدار تا چه حد طراحی نظام مبتنی بر بررسی و مطالعه عملی کاربران میباشد؟
بررسی کاربران نشان میدهد که بسیاری از کاربران در ابتدای کار، نظامهای جستجوی شفاهی
=== رویکرد کتابسنجی ===
این رویکرد بر مبنای استفاده از مراجع کتابشناختی به منظور سازماندهی شبکهای از مقالات شکل گرفت. عمدتا بوسیله اشتراک در ماخذ
دو نکته در رویکردهای کتابسنجی به سازماندهی دانش باید توجه شود:
میزان عمق نمایه سازی تا حدی با استفاده از تعداد اصطلاحات معین شده برای هر سند تعیین میشود. در نمایه سازی استنادی، مطابق با تعداد مراجع در یک مقاله خاص میباشد. به طور متوسط، مقالات علمی شامل ۱۰ تا ۱۵ منبع میباشند که سطح بالایی از عمق را فراهم مینماید.
۲مراجع، به عنوان نقاط دسترسی به کار میروند، که توسط متخصصان موضوعی فراهم
مزایا و معایب اصلی مطرح در این رویکرد به شرح زیر است:
مراجع کتابشناختی به عنوان نقاط دسترسی موضوعی / مداخل نمایه (مزایا و معایب):
خط ۶۵:
نمایه سازی استنادی شکلی پویا از بازنمایی و نمایش موضوعات میباشد.
مراجع توزیع شده در مقالات این امکان را فراهم میسازد که از ساختار مقاله در تفسیر بافتی و فحوایی استنادها استفاده کنیم.
مقالات علمی یک نوع نظام خود سازمانده
معایب:
ارتباط بین استنادها و ارتباط موضوعی، پیچیده و غیرمستقیم و تاحدی مبهم است
ساختار منطقی مشخص با ردههای جامع مشترک و مانعه الجمعی فراهم نمیکند.
روابط معنایی روشنی فراهم نشدهاست.
خط ۷۳:
گستره دادههای موجود با توجه به موضوع مورد نظر، یک مشکل اساسی در رویکرد کتابسنجی است.
نقشههای کتابسنجی در مورد اینکه چگونه مجله انتخاب شدهاست به شدت آسیب پذیرند. هیچ روش بی طرف و عینی برای انتخاب مجلات که مبنای دادههای تحلیل کتابسنجی است وجود ندارد.
اشنایدر دریافت که روشهای کتابسنجی میتواند به منظور یافتن اصطلاحات مناسب برای اصطلاح نامه مورد استفاده قرار گیرد. مطالعات کتابسنجی
در هر صورت ممکن است ما بین سازماندهی دانش فکری و سازماندهی دانش اجتماعی تمایز قایل شویم. همچنین ممکن است بحث شود که کتابسنجیها به جنبههای اجتماعی نزدیکتر است. با این وجود روشهای کتابسنجی اطلاعات مکمل در حد خودش فراهم میآورد که مفید است.
=== رویکرد تحلیل حوزه ===
رویکرد تحلیلی حوزه، رویکردی است که در آغاز دهه ۱۹۹۰ به عنوان جایگزینی برای دیدگاه شناختی در کتابداری به وجود آمد. در اینجا، بالاخص به عنوان جایگزینی برای سایر رویکردهای سازماندهی دانش که قبلا مورد بحث قرار گرفت، ارائه شدهاست.
تحلیل حوزه دیدگاهی معرفت شناختی-جامعه شناختی است. نمایه سازی مدرک موردنظر باید نیازهای گروه خاصی از کاربران انعکاس دهد و
== پیوندهای بیرونی ==
{{چپچین}}
* [http://www.db.dk/ombiblioteksskolen/medarbejdere/default.asp?cid=683 Birger Hjørland]
{{پایان چپچین}}
== منبع ==
* {{یادکرد-ویکی |پیوند = http://en.wikipedia.org/wiki/Knowledge_organization|عنوان = Knowledge organization|زبان = انگلیسی |بازیابی =۱۵ نوامبر ۲۰۰۹ }}
[[da:Vidensorganisation]]
|