از دید تاریخی در دوران پیش از تاریخ و آغاز دوران تاریخی، [[قفقاز شمالی]] و به ویژه نواحی مرکزی آن همواره تحت نفوذ تیرههای [[هندواروپایی]] از آن میان [[سکا]]ها یا [[سکاها|اسکیت ها]] بودهاست. آثار باستانشناسی و اشتراکات فراوان این فرهنگ و شهریگری در این ناحیه با فلات ایران و آسیای مرکزی تا اندازهای این موضوع را اثبات میکند. <ref name=":0">{{یادکرد ژورنال|نویسنده=کاظم زاده، محمد|عنوان=اوست ها: میراث داران ایران فرهنگی در قفقاز|ژورنال=فصلنامه مطالعات ملی|شماره=شماره دو|تاریخ=1388|سال=سال دهم|پیوند=http://www.ensani.ir/fa/content/156633/default.aspx}}</ref>
در اواخر هزارهٔ دوم قبلپیش از میلاد در قفقاز، بهخصوص در ناحیهٔ شمالی آن، [[اسکیتها|اسکیت ها]] بیش از سایر اقوام و نژادهای دیگر نمود پیدا کردند. بنا به گفتهٔ هرودت، اسکیتها در قرن هفتم قبلپیش از میلاد، از فرای قفقاز (یعنی [[قفقاز شمالی]] یا ماورای قفقاز از نگاه ما ایرانیان) به سوی [[آسیای صغیر]] حرکت کردند و در آنجا ۲۸ سال پادشاهی کردند وتا پس ازاین آنکه توسط [[هووخشتره|هوخشتره]]، پادشاه [[ماد]]، سرنگون شدند. تعدادیگروهی از آنهاآنان به قفقاز بازگشتهبازگشتند و برخی دیگر به [[آسیای مرکزی]] رفتندکوچیدند. اسکیتهای بازگشته از ماورای قفقاز به حوالی [[دریای سیاه]] لشگرکشی کردند و بر طبق شواهد مکتوب، هشتاد سال در آنجا پادشاهی کردند و سپس توسط [[سرمتی|سرمت هاسرمتها]] از این مناطق رانده شدند.<ref name=":0"/>
سرمتها از نیمهٔ سدهٔ چهارم قبلپیش از میلاد در اطراف کوههای اورال سکونت پیدا کردند، این قوم نیز همچون سکاها اصل و نسبی ایرانی داشتند. سارماتها ازسرمتها از اواخر سدهٔ چهارم قبلپیش از میلاد حرکت خود به نواحی غربی ترغربیتر را آغاز کردند، و به سمت قلمرو سکاها آمدند. در آن زمان سکاها که تضعیف شده بودند وبودند، به ناچار به سمت کریمه عقب نشینیعقبنشینی نمودند و مناطق قفقاز بار دیگر به تسلط سارماتها درسرمتها آمددرآمدند.<ref name=":1">{{یادکرد ژورنال|نویسنده=شریعتی، سید محمدعلی|عنوان=اوستی ها ، ایرانیانی در قلب قفقاز|ژورنال=مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز|ناشر=|تاریخ=1384|زبان=|شاپا=|doi=|پیوند=http://www.ensani.ir/fa/content/121100/default.aspx|تاریخ دسترسی=}}</ref>
[[سرمت]]ها توانستند نواحی گستردهای از قفقاز شمالی یعنی [[دریای آزوف]] تا [[دریای مازندران]] را زیر چیرگی خویش دربیاورند. در ادامه راه تیرههای سکاها در قفقاز شمالی در سدههای جدیدتر بدستبه دست [[آلان]]ها، یکی دیگر از این دسته تیرههای سکایی میافتدمیافتند و کم و بیش هزار سال در این منطقه دوام میآورند. از دید تاریخی و باستانشناسی سکاها، سرمتها و آلانها از یک دیگریکدیگر جدا نبوده و هر سه ادامه دهندهٔ فرهنگ هندواروپایی و ایرانی در قفقاز شمالی بودهاندبوده اند و تنها از دید نام متفاوت شدهاندشده اند. زندگی کوچنشینی بسیاری از تیرهها را وادار به دگرگونی مکان میکرد ولی در سرزمین قفقاز مرکزی همیشه گروهی ایرانی زبان بر جای باقی میماندند. امروزه بسیاری از تاریخدانان و نژادشناسانمردمشناسان تأیید میکنند که نژادطایفههایِ اوستیاییاُسِتیایی در هزارهٔ نخست میلادی در ناحیه قفقاز در اثر ادغام جمعیتبا جمعیتهایِ بومی به وجود آمدهاستآمدهاند و در میانِ این بومیان زبان ایرانی را به آنهاسایرِ اعطازبانها کردهچیره شده و از این روشگذر فرهنگ خود راایرانی گسترش دادهاندداده شده است. <ref name=":0"/>
در سده پنجم میلادی و آغاز سده ششم میلادی آلانهایِ همبسته ایران،ایران که ضد [[امپراتوری روم شرقی]] ([[بیزانس]]) بودند وبودند، به سرزمین کلخید حمله بردند و اراضیبخشهایی متصرفیاز خودگرجستان را درکه گرجستانتصرف کرده بودند، به دولت ایران واگذار کردند. با حملات تیمورلنگ در قرن چهارده میلادی آلانها بیشتر به جنوب قفقاز کشیده شدند و به سه گروه شامل دیگر، تالج و ایرنایرُن تقسیم شدند و به کوهستانها پناه بردند. <ref name=":1"/>
از اواخر سدهٔ پانزدهپانزدهم میلادی تشکیل قومی جدید با ریشهٔ ایرانی به نام اُوِستیا آغاز میشود که در قرنسده شانزدهشانزدهم تحت حکومت کاباردها(که خود دست نشاندهٔ خانهای کریمه بودند)، درآمدند و بدنبالبه دنبال آن کاباردها و در نتیجه اوستیهااُوِستیها تحت حمایت و نفوذ روسیه قرار گرفتند.<ref name=":1"/>
در سدهٔ ۱۶م کاباردها بر اوستهااُوِستیها چیره شدند. در ۱۷۷۴ میلادی اوستیای شمالی به تصرف روسیه درآمد و بخشی از مردم اوستیا، تابعیت روسیه را پذیرفتند. در سال ۱۷۷۴ میلادی [[اوستیای شمالی-آلانیا|اوستیای شمالی]] به تصرف روسها درآمد و بخشی از مردم این سرزمین تابعیت دولت روس را پذیرفتند، گروهی دیگر از شمال به دشتهای جنوبی مهاجرت کردند که سرزمین آنها در سال ۱۸۰۱ میلادی به عنوان [[اوستیای جنوبی]] شناخته شد.<ref name=":1"/>
ولادی“ولادی قفقازقفقاز” پایتخت جمهوریِ اوستیای شمالی است و به زبان روسی یعنی صاحب قفقاز و شاید چرایی این نامگذاری، به موقعیت راهبردی این شهر در مرکز قفقاز برمیگردد.