صادق چوبک: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۷:
|امضا =
}}
'''صادق چوبک''' (زادۀ ١۴ تیر ۱۲۹۵،۱۲۹۵ در [[بوشهر]] – درگذشتۀ ١٣ تیر ۱۳۷۷،۱۳۷۷ در [[برکلی، کالیفرنیا|برکلی]]) نویسندۀ ایرانی بود. بسیاری او را همراه [[صادق هدایت]] و [[بزرگ علوی]]، پدران [[داستان‌نویس]]ی نوین ایرانی می‌دانند.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = سپانلو | نام = محمدعلی | پیوند نویسنده = محمدعلی سپانلو | عنوان =نویسندگان پیشرو ایران: از مشروطیت تا ۱۳۵۰ | سال =۱۳۸۷ | ناشر = [[انتشارات نگاه|نگاه]] |مکان = تهران | شابک =۹۶۴۳۵۱۱۳۰۸ | صفحه =۱۰۳}}</ref>{{سخ}}از آثار مشهور وی می‌توان به مجموعه داستان [[انتری که لوطی‌اش مرده بود]] و همچنین رمان‌های [[سنگ صبور]] و [[تنگسیر (رمان)|تنگسیر]] اشاره کرد.
 
بیشتر داستان‌های وی دربارۀ تیره‌روزی مردمی است که اسیر [[خرافه]] و نادانی و پایبند به [[مذهب]] خویش هستند. چوبک با توجه به خشونت رفتاری‌ای که در طبقات فرودست دیده می‌شد سراغ شخصیت‌ها و ماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب می‌دادند و به شدّت به درهٔ تاریکی می‌بردند. او یک رئالیست تمام عیار بود که با منعکس کردن چرک‌ها و زخم‌های طبقۀ رها شدۀ فرودست نه در جستجوی درمان آن‌ها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهرۀ کریه و ناخوشایندی که از انسان بی‌چیز، گرسنه و فاقد رؤیا ارائه می‌دهد، نه تنها مبنای آرمان‌گرایانه ندارد بلکه نوعی رابطۀ دیالکتیکی است بین جنبه‌های مختلف خشونت. او در بیشتر داستان‌‌‌های کوتاه خود و رمان سنگ صبور، رکود و جمود زیستی‌ای را به تصویر کشید که اجازۀ خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمی‌دهد. از این منظر طبقهٔ فرودست هرچند به عنوان مظلوم اما به شکل گناه‌کار ترسیم می‌شود که هرچه بیشتر در گل و لای فرومی‌رود.<ref>مهدی یزدانی‌خرم، «کشف دوزخ- چوبک، ایدهٔ رئالیست بودن»، هفته‌نامهٔ شهروند امروز، سال سوم، شماره ۵۴، صفحهٔ ۱۲۰</ref>