این سریال داستان دو خانوادهای است که دختران آنها به علت نام خانوادگی مشابه در بیمارستان جابهجا میشوند. یکی از دو دختر، جانسو (آیسو) دختر جهان و دلآرا گورپنار از ثروتمندان [[استانبول]] است، و دیگری هازال (غزل) دختر گلسرن گولپنار (گوزل) است که شوهرش او را مدت هاست رها کرده و او هازال (غزل) را به تنهایی بزرگ کرده. بعد از ۱۵ سال آنها متوجه این جا به جایی میشوند. مدتی بعد در عروسی جهان و گلسرن (گوزل) -گلسرن (گوزل) تیر میخورد و کشته میشود و بعد جهان عاشق روانشناس دخترش هازال (غزل) نامزد میکند اما در قسمت آخر به اشتباه او را تیر میزند و غزل (هازال) هم وقتی متوجه میشود که دوست پسرش به او خیانت کردهاست او را با چاقو میزند
و جانسو هم با دنیز ازدواج میکند و باردار میشود اما بعد از مدتی متوجه بیماری خطرناکی که به آن مبتلا است میشود و ناچار به سقط جنین میشود و بعد از سقط بچه اش دچار افسردگی میشود و شوهرش دنیز هم بخاطر رفتارهای جانسو از او جدا میشود.
در انتها جهان و دلارا دوباره باهم ازدواج میکنند و به همراه بچه هایشان در کنار هم در ویلا زندگی میکنند.