عرفان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 28463053 از Yazdanpanahaskari (بحث) همان قبلی درست است (کاربر:Sillverfox جهت اطلاع) برچسب: خنثیسازی |
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +املا+مرتب (۱۴.۹ core): + رده:فلسفه ذهن |
||
خط ۴۸:
پیامبر اسلام، روش زاهدان و پارسایان را داشت و در برخی اوقات از ترس خدا به خود میپیچید و مردم را نیز بدین راه میخواند اما آنها را از گوشهگیری و سختگیری بر خود برحذر میداشت.
خلفای راشدین در آغاز اسلام نیز در نهایت سادگی به سر میبردند؛ و عرفان و بخصوص تصوف اسلامی اگرچه متأثر از خارج خود بوده اما بن مایههای درونی داشتهاست.<ref name="iptravdcjuqioeem">{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی=http://www.iptra.ir/vdcjuqioeem.html |عنوان=منشاءِ تصوف از کجاست؟ (روایت دکتر حلبی) | ناشر =کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت |تاریخ = |تاریخ بازبینی=مرداد 92}}</ref>
به اعتقاد مسلمانان، [[عرفان اسلامی]] عالیترین روش، علم [یا جهانبینی] خداجویی است و حقیقت آن برآمده از متن اسلام است که در دامن فرهنگ اسلامی، رشد و تکامل پیدا کردهاست. مسلمانان اعتقاد دارند که عرفان اسلامی کاملترین نوع عرفان را در جهان به وجود آوردهاست. مسلمانان معتقدند، عرفان اسلامی، در میان مکاتب [روشها] و دیگر [[علوم اسلامی]] جهانبیننگر مانند [[فلسفه]]، [[کلام]] و [[اخلاق]] به مراتب با تعالی و جدیت بیشتر به دنبال حقیقت و خداجویی است و میتوان از آن به عنوان علمی یاد کرد.{{مدرک}}
==== شریعت،طریقت، حقیقت ====
در واقع، اسلام از دو سلسلهٔ [[شریعت|ظاهر]] و [[باطن (اسلام)|باطن]]، یعنی شریعت و طریقت، که لازم و ملزوم یکدیگرند، تشکیل شدهاست؛ که یکی بدون دیگری اثر نبخشد و هر دو در کنار هم معنا میدهد که آن معنا و ثمرهٔ این دو، [[حقیقت]] است. لازم به بیان است که این موضوع فقط مربوط به اسلام نیست، بلکه در سایر ادیان نیز صدق میکند. دانایان دو سلسله همیشه با هم بودهاند و هستند، منتهی این اختلافات ظاهری از سوی نادانان دو طرف است و ربطی به دانایان و اصل راه و روش ندارد. در [[پند صالح|رساله پند صالح]]، مؤلف آن [[صالحعلیشاه]]، دربارهٔ این دو رشته (یعنی شریعت و طریقت) اینگونه یاد میکند: «چه در احکام ظاهر و شریعت، و چه آداب باطن و طریقت، که این هر دو نباید از هم جدا باشد که بدون یکدیگر نتیجه نبخشد. شریعت اعمال راجع به تن و طریقت راجع به دلست. شریعت آراستن ظاهرست به طاعت، طریقت پاکیزه نمودن باطن است به اخلاق پسندیده و دوستی و یاد خدا و روشن ساختن دل به شناختن او. پس این هر دو مانند مغز و پوست بلکه مانند لفظ و معنیست و مانند جان و تن یا چراغ و روشنایی آن یا مانند دوا و اثر آن و جمع بین ظاهر و باطن و شریعت و طریقت از اختصاصات [[سلسله نعمتاللهی سلطان علیشاهی گنابادی|سلسله نعمتاللّهیه]] بوده و هست…».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رساله پند صالح، چاپ ۱۳۹۶، جمع شریعت و طریقت، صفحهٔ ۶۴|زبان=فارسی|کد زبان=|شناسه=۹۷۸-۶۰۰-۵۲۳۱-۴۹-۶}}</ref>
برخی از عرفا رابطه شریعت، طریقت و حقیقت را به بادام تشبیه کرده اند. به این معنی که هدف رسیدن به مغز بادام است اما راه رسیدن عبور از پوسته بادام است. شیخ محمود شبستری می گوید:«شریعت پوست مغز آمد حقیقت/// میان این و آن باشد طریقت.<ref>گلشن راز، بخش 21</ref>
برای رفع این شبهه که پس از شکستن پوست بادام یعنی شریعت و رسیدن به مغز بادام، دیگر نیازی به انجام شریعت نیست، پاسخ داده شده که اولا رسول خدا و امامان(ع) که برترین عرفا بوده اند پس از رسیدن به حقیقت، ذره ای در انجام احکام شریعت کوتاهی نکرده اند.
==== عرفان اسلامی و تصوف ====
دربارهٔ عرفان از دو جنبه میتوان بحث و تحقیق کرد: یکی از جنبهٔ اجتماعی، و دیگر از جنبهٔ فرهنگی.
خط ۹۱:
[[رده:عشق]]
[[رده:عصر نو]]
[[رده:فلسفه ذهن]]
|