جنگ کارگل: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +املا+مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + ۵ رده
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۶:
|زمان = [[۳ می]] تا [[۲۶ ژوئیه]] ۱۹۹۹
|مکان = [[بخش کارگل]]، [[جامو و کشمیر]]، [[هندوستان]]
|علت =
|قلمرو =
|نتیجه = پیروزی هندوستان
|جنگنده۱= هندوستان
خط ۱۸:
* ۵۲۷ کشته
* ۱۳۶۳ مفقود
|خسارات۲=
* ۷۰۰ کشته
|یادداشت=
[[پرونده:Kargil.map.gif|بندانگشتی|وسط|مکان جغرافیایی جنگ]]
}}
'''جنگ کارگل''' یک در گیریدرگیری نظامی بین نیروی هاینیروی‌های نظامی هند و، نظامیان و شبه‌نظامیان مورد حمایت پاکستان بود که به مدت ۲ ماه و ۲۳ روز در طی [[۳ می]] تا [[۲۶ ژوئیه]] ۱۹۹۹ در منطقه مورد مناقشه جامو و کشمیر رخ داد.
 
== شرح درگیری ==
روز ۳ می ۱۹۹۹ ،۱۹۹۹، چوپانان محلی به مقامات هندی در منطقه کشمیر خبر دادند تحرکات مشکوکی از طرف افرادی ناشناس را در کوهستان هایکوهستان‌های اطراف شهرک کارگیل در ۲۰۵ کیلومتری شمال شرق سرینگر (مرکز کشمیر هند) مشاهده کردهکرده‌اند. اند.فوراً گشتی هاییگشتی‌هایی برای بررسی وضع اعزام شدند.{{سخ}}اما منطقه بسیار صعب العبور بود و بازرسی آن چندان کار آسانی به نظر نمی‌رسید. ۱۲ روز بعد ناگهان خبر عجیبی گزارش شد : گشتی ۶ نفره تحت رهبری سروان سوراب کالیا در نزدیکی خط کنترل با پاکستان ناپدید شد . پیگیری هایپیگیری‌های بعدی حقایق ناگواری را برای هندی هاهندی‌ها آشکار کرد.عملیات هایعملیات‌های شناسایی هوایی و زمینی به زودی نشان داد صدها نیروی پیاده موازی را در مسیری به طول ۱۷۰ کیلومتر و مساحتی در حدود ۲۰۰ کیلومتر مربع در مناطق کوهستانی رو به روی جاده سرینگر به له که ارتفاعی بالای ۵ هزار متر داشت به تصرف خود درآورده‌اند. هنوز هویت دقیق این نیروها معلوم نبود. ابتدا تصور می شد ستیزهمی‌شد جویانستیزه‌جویان کشمیر پشت قضیه اند و به زودی بیرون رانده خواهند شد. اما درگیری هایدرگیری‌های اولیه و پیگیری هایپیگیری‌های بعدی عمق فاجعه ضعف نهادهای اطلاعاتی را آشکار کرد:بیش از ۵ هزار نظامی و شبه نظامی تحت فرمان مستقیم فرماندهی ارتش پاکستان طی ۴ ماه مواضع خود را مستحکم کرده بودند.{{سخ}}عملیات ویجای (پیروزی) با فرمان مستقیم واجپایی و اعزام ۲۰ هزار سرباز و شبه نظامی به کشمیر شروع شد. خیلی زود مشخص شد لشکر و سپاه در نبردهای کوهستانی این چنینی کاربردی ندارند و نبرد توسط واحدهایی در اندازه گردان صورت می گیردمی‌گیرد. قوای زرهی در چنین محیطی بی استفاده بود. روز ۲۶ می نیروی هوایی هند حملات هوایی خود را آغاز کرد.نتیجه ناگواری برای خلبانان هندی در پی آمد. بمباران غیر دقیق جنگنده هایجنگنده‌های روسی MiG-27 و MiG-21 اثر خاصی در مناطق کوهستانی نداشت،بمبنداشت، هایبمب‌های هدایت لیزری میراژهای ۲۰۰۰ هم گرانتر آن بودند که به تعداد زیاد صرف چنین اهدافی شوند. از این بدتر،تاثیربدتر، تاثیر پرواز در ارتفاع بالا و سرعت پایین بود:مهاجمان از مواضعی مثل تپه هایتپه‌های تولولینگ و ببر می توانستندمی‌توانستند با دید و موضع مناسب موشکهای استینگر و انزای خود را به تعداد زیاد شلیک کنند. اقلیم خشن هم روی کارکرد هواگردها اثر منفی داشت:یک فلاگر و یک فیشبد روز دوم عملیات ساقط شدند.{{سخ}}تلاش برای تکرار تجربه شوروی در افغانستان و به کارگیریبه‌کارگیری بالگرد در محیط کوهستانی جهت پشتیبانی و هلیبورن هم نتیجه مشابهی داشت. یک بالگرد Mi-17 روز ۲۸ می ساقط شد. ارتش هند تصمیم به استفاده گسترده از توپخانه گرفت و انتقال گسترده توپخانه به دره کشمیر و بهبه‌کارگیری کارگیری آن هاآن‌ها روی مواضع پاکستانی هاپاکستانی‌ها را شروع کرد. اما توپخانه هر چند موثرتر از نیروی هوایی بود، مشکلات متعدد خود را در این محیط داشت. نخست موضوع انتقال و لجستیک در جاده هایجاده‌های نامناسب کوهستانی بود. تنها جاده مناسب زیر دید و آتش حریف بود.هندی هاهندی‌ها به امید عوض کردن وضع نزدیک به دو هفته آتشباری سنگین توپخانه‌شان را با حمله مستقیم پیاده ترکیب کردند.نتیجه در روزهای اول بسیار نامطلوب بود : نیروهای پیاده که به صعود سریع از ارتفاعات بسیار بالا عادت نداشتند دچار انواع عوارض بیماری موسوم به "بیماری شدید کوهستان" میمی‌شدند. شدند.جدای از این ،این، توپخانه پاکستانی مستقر در ارتفاعات که توسط دیدبانان و رادارهای هدایت آتش آمریکایی AN/TPQ-36 به خوبی به آن گرا داده می شدمی‌شد روی تجمعات پیاده ،پیاده، مواضع توپخانه ای که نزدیک مرز مستقر شده بودند و انبارهای مهمات هندی آتشش را اجرا می کردمی‌کرد.{{سخ}}هندیهندی‌ها ها کم کمکم‌کم و در عین دچارشدن تلفات سنگین و شکست هایشکست‌های پی درپی یاد گرفتندیادگرفتند چه باید بکنند : هویتزرهای سوئدی ۱۵۵ میلی متریمیلی‌متری FH-77 ساخت بوفورس بردبرد، ، دقت ،دقت، نواخت تیر و قابلیت اجرای آتش در زاویه هایزاویه‌های نزدیک ۷۰ درجه مناسبی فراهم می کردندمی‌کردند. ۱۷۰عراده از این هویتزرها به کشمیر منتقل شد. سرانجام در بامداد ۱۲ ژوئن ۱۹۹۹ و پس از ۶ ساعت آتشباری سنگین توپخانه،عناصرتوپخانه، عناصر آموزش دیده گردان دوم تفنگدار راجپوت به فرماندهی سرهنگ ماگود راویندرانات پس از نبردی سنگین ،سنگین، ارتفاع مهم تولولینگ را پس گرفتند. تصرف تولولینگ از یک سو امنیت بیشتری برای نیروی هوایی فراهم میمی‌کرد کرد(از تپه تولولینگ بیش از 25۲۵ موشک دوش پرتاب به سمت هواگردهای هندی شلیک شده بود) و از سوی دیگر امنیت نسبی برای جاده NH1D که مسیر اصلی لجستیک نیروهای هندی بود ایجاد شد. حالا یکی از دو موضع اصلی پاکستانی هاپاکستانی‌ها تصرف شده بود. اما تپه ببر که موضع اساسی نیروهای پاکستانی محسوب می شدمی‌شد بسیار سرسخت تر و دشوارتر می نمودمی‌نمود:شبکه لجستیکی مناسبی توسط قاطرها به آن تدارکات می رساندمی‌رساند و ارتباط سیمی خوبی با ارتفاعات اطراف داشت .{{سخ}}آن سوی میدان با وجود پیروزیپیروزی‌های هایاولیه، اولیه،اندکاندک اندک خطاهای بزرگ استراتژیک در طرح عملیات کارگیل در حال آشکار شدن بود . دولت و ارتش پاکستان در هفته هایهفته‌های اول هرگونه دخالت در ماجرا را رد کرده و آن را به شبه‌نظامیان کشمیری نسبت می دادندمی‌دادند. این مسالهمسئله دست و پای پاکستانی هاپاکستانی‌ها را بسته بود. هر گونه دخالت گسترده نیروهای مسلح منظم پاکستانی احتمال وقوع جنگ تمام عیار را افزایش می دادمی‌داد و به هندی هاهندی‌ها مشروعیت جهانی می بخشیدمی‌بخشید. در جلسه میان نواز شریف و فرماندهان نظامی ،نظامی، پرویز مشرف که رئیس ستاد نیروهای مسلح و طراح عملیات بود به باد انتقاد گرفته شد. .عمده فرماندهان عالی رتبهعالی‌رتبه که اطلاع قبلی از عملیات نداشتند ،نداشتند، مشرف را سرزنش کردند چرا در حالی که احتمال عملیات گسترده هند وجود داشت نیروهای اندکی را به کار گرفته که امکان کمک رسانی گسترده به آن هاآن‌ها با وجود موضع برتر وجود ندارد. آن هاآن‌ها این کار را خودکشی تدریجی می دانستندمی‌دانستند.
{{سخ}}در پایان جلسه ارتشبد پرویز مهدی قریشی،فرماندهقریشی، فرمانده کل نیروی هوایی با وجود خشمش پذیرفت در مناطق نزدیک به خط کنترل کشمیر گشت هایگشت‌های هوایی با شرکت جنگنده هایجنگنده‌های F-۱۶ برپا شود. همزمان نواز شریف مذاکراتی را با بیل کلینتون جهت پایان دادن تدریجی به بحران شروع کرد.
4۴ ژوئیه و دو ماه پس از شروع بحران،ارتفاعبحران، ارتفاع مهم تپه ببر پس از نبردی ۱۱ ساعته که آتشباری سنگینی (در ساعات قبل از حمله قوای پیاده ۹ هزار گلوله توپ روی این ارتفاع فرود آمده بود) مقدمه آن بود به تصرف قوای هندی درآمد. این آغاز پایان جنگ کارگل بود. سه روز بعد نواز شریف پس از ملاقات با کلینتون شروع عقب نشینیعقب‌نشینی ارتش پاکستان را اعلام کرد. زد و خوردهای پراکنده تا سه هفته دیگر ادامه پیدا کرد،اماکرد، هندیاما هاهندی‌ها از همان زمان مقدمات جشن پیروزی خود را برپا کرده بودند.{{سخ}}جنگ در ۲۶ ژوئیه ۱۹۹۹ به صورت رسمی پایان یافت.هندی هاهندی‌ها شاد به نظر می رسیدندمی‌رسیدند. جامعه پاکستان اما شوکه بود و فاصله عمیقی بین نیروهای مسلح و دولت ایجاد شد. پرویز مشرف و دوستانش که نواز شریف و احزاب مدنی را در این ماجرا مقصر می دیدندمی‌دیدند و آن هاآن‌ها را عامل تزریق حس تحقیر ملی میمی‌دانستند، دانستند،بیکاربیکار ننشستند. مشرف و رفقایش (موسوم به "دسته چهارنفره")در ارتش و ISI سه ماه بعد با کودتایشان شریف را برکنار و دوران حکومت 8۸ ساله نظامی را شروع کردند
 
== منابع ==