درویشخان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
MBozorgmehr (بحث | مشارکتها) تمیزکاری |
MBozorgmehr (بحث | مشارکتها) تمیزکاری |
||
خط ۶۲:
درویشخان با [[کمال السلطنه]] - پدر [[ابوالحسن صبا]]- آشنایی داشت. کمال السلطنه از نزدیکان [[شعاعالسلطنه|شعاع السلطنه]] پسر دوم مظفرالدینشاه بود و درویشخان را با او آشنا ساخت. بدین ترتیب که شبی [[آقا حسینقلی]] در محضر شاهزاده نوازندگی میکرد و از او اجازه گرفت تا شاگردش غلامحسینخان هم که در مجلس حاضر بود، بقیه دستگاهی را که استاد شروع کرده و ناتمام گذارده بود، بنوازد. درویش بهخوبی از عهده کار برآمده و مورد توجه واقع شد.<ref name=":022" />
از آن به بعد غلامحسینخان جزو نوازندگان مخصوص شعاعالسلطنه شد و هنگامیکه شاهزاده به [[ایالت فارس]] منصوب گردید، درویشخان هم به همراه او به شیراز رفت. غلامحسینخان در این سفر با یک خانواده شیرازی وصلت کرد و حاصل این ازدواج دختری شد که او را '' قمر'' نام نهادند.<ref name=":022" />
از قرار معلوم مستمری دستگاه شعاع السلطنه کفاف زندگی درویشخان را نمیداد، پس او هم دعوت بزرگان را برای تدریس خصوصی پذیرفت تا از این راه درآمد بیشتری کسب کند. شعاعالسلطنه هنگامی که از این کار او آگاه شد، برآشفت و او را احضار کرد و امر داد که انگشتان او را ببرند ولی کمالالسلطنه شفاعت دوریش را کرد و او را رهایی داد.
* '''فرار از دست شعاع السطنه
پس از بازگشت به [[تهران]]، درویشخان در منزل خود کلاس موسیقی برپا کرد اما از اینکه همواره در پناه دستگاه شعاعالسلطنه باشد نارحت بود و در جستوجوی راهی برای رهایی از دست او بود. بدینترتیب چند تن از دوستان خود را برانگیخت تا اجازه آزادی او را کسب کنند. اما شاهزاده از این درخواست او خشمگین شد و [[فراشباشی|فراش]]ی را فرستاد او را به نزد خودش احضار کند. فراش هنگامی که غلامحسینخان مشغول تدریس موسیقی در منزلش بود وارد خانه شده و ماموریت خود را به او اطلاع داد. درویشخان هنگامی که از موضوع مطلع شد، فراش را مشغول ساخت و سپس از در پشتی منزل خود فرار کرد و به طرف منزل یکی از دوستانش به نام عباسقلیخان که سرایدار سفارت [[انگلستان]] در ایران بود رفت و نزد او پناهنده شد. سفیر انگلستان درویش را به حضور میطلبد و درویش نزد او و همسرش [[پیانو]] مینوازد و حتی به قدری اجرای او مورد پسند آنها قرار میگیرد که همسر سفیر هم پشت پیانو نشسته و با او همراهی میکند. پس از آن سفیر نامهای به شعاعالسلطنه مینویسد و از او آزادی درویشخان را درخواست میکند. بدینترتیب درویشخان از ملازمت و مزاحمت شاهزاده رهایی پیدا کرد.'''<ref name=":022" />'''
*'''<nowiki/>'<nowiki/>''آشنایی با عارف قزوینی'''
پس از رهایی، درویشخان با [[عارف قزوینی]] در ملک ییلاقی [[نظامالسلطنه|نظامالسلطان]] که ''گلندوک'' نام داشت ملاقات میکنند که عارف داستان آشنایی آن شب را در دیوان خود ذکر کرده است
*'''کنسرت های انجمن اخوت'''
پس از رهایی از دستگاه شعاعالسطلنه، درویش با علاقه بیشتری به کار پرداخت و مدتی بعد به نزد صفاعلی ظهیرالدله حضور پیدا کرد و در سلک اخوان صفایی درآمد. با ظهور [[جنبش مشروطه ایران]] در نخستین کنسرتهایی که در [[انجمن اخوت]] تشکیل شد، وی سمت ریاست و رهبری [[ارکستر]] را داشت و همواره در این سمت باقی ماند
[[پرونده:Teflis.png|بندانگشتی|عکس یادگاری سفر به تفلیس برای پر کردن صفحه . به ترتیب نشسته از راست : باقر خان کمانچه کش ، حسین طاهرزاده، درویش خان . ایستاده از راست : عبدالله دوامی ، ابوالحسن اقبال آذر]]
خط ۸۱:
این سفر در دوران استبداد صغیر رخ داد. وقتی گروه به [[رشت]] رسیدند، [[اکبر خان فلوتی]]، برادر حسین هنگآفرین هم که در آنجا اقامت داشت با آنها همراه شد و در همان هنگام مجاهدان به رشت رسیده بودند و در آنجا مستقر بودند. به خواهش آنها این هیئت سه شب در رشت کنسرت برگزار کرد. سپس همگی از راه [[روسیه]] به [[لندن]] رفتند و هنگامی که کمپانی ''هیز مسترز ویس'' (به انگلیسی : His Masters Voice) جشنی گرفته بود و از دیگر کشور ها هم نوازندگانی برای پرکردن صفحه به آن شهر آمده بودند، تعدادی صفحه پر کردند که بعضی از آنها هنوز هم موجود است. از جمله صفحه تار سولوی درویش که در [[بیداد همایون]] نواخته است. هنگام بازگشت، وقتی به [[کرج]] رسیدند، [[علینقی وزیری]] که در آن هنگام افسر قزاق و مامور شهر کرج بود، آنها را به نزد خود دعوت کرد و یک روز را با آنها گذر کرد. وقتی گروه به تهران بازگشتند، مقدمات فتح تهران فراهم شدهبود و چند هفته بعد، تهران به دست مجاهدان فتح شد.
در سفر دوم درویشخان به همراه چهار نوازنده و خواننده که عبارت بودند از: ''[[باقرخان کمانچهکش]]، [[سید حسین طاهر زاده|سید حسین طاهرزاده]]، [[ابوالحسن اقبالآذر|اقبالالسلطان]] (اقبال آذر) و [[عبدالله دوامی]]'' به [[تفلیس]] سفر کرد و از این سفر عکسی نیز بهیادگار مانده است.<ref name=":022" />
صفحههای ضبطشده از این سفر که توسط کمپانی دیویداف (به انگلیسی: Davidoff) تهیه شده بود، به [[برلین]] فرستاده شد اما به علت وقوع [[جنگ جهانی اول]] بهجز چند صفحه، صفحات دیگر به تهران نرسید.<ref name=":022" />
گروه در این سفر در هنگام اقامت در [[تفلیس]]، دو شب تالار گرجیها را اجاره کردند و برای ایرانیان مقیم آنجا کنسرتهایی اجرا کردند.<ref name=":022" />
* '''دیگر کنسرتها
جدا از کنسرتهای انجمن اخوت، درویش چند کنسرت نیز در [[گراند هتل]] تهران اجرا کرده است.
به موجب نامه شماره 454 مورخ دوم [[برج ثور]] ( اردیبهشت 1301) وزارت جنگ وقت، که جزو نامههای به دست آمده از درویشخان است، کمیسیونی برای جمعآوری اعانه به منفعت قحطیزدگان روسیه تشکیل شد و از درویش خواهش کردهاند به این منظور کنسرتی در سفارت [[روسیه]] بدهد و درویش هم این کار را پذیرفته و بدینترتیب درآمدی به نفع آسیب دیدگان جمع آوری شده.
نامه دیگری نیز به شماره 7678 از وزارت معارف وقت به تاریخ نهم [[برج ثور]] (احتمالا سال 1300) بهجا مانده است که در آن از درویشخان تقدیر به عمل آمده است که پنجاه تومان از درآمد شب دوم و سوم هیئت ارکستر ایرانی را به رسم اعانه به ایتام مدارس ملی اختصاص داده است و مبلغ مذکور برای خرید هجده دست لباس به جهت اطفال یتیم، اختصاص یافته است.'''<ref name=":022" />'''
== خصوصیات هنری درویش ==
خط ۹۵:
== موسیقی زمان درویشخان==
*'''موسیقی ضربی
موسیقی معمول آن دوره در درجه اول اهمیت، ردیف آوازها بود که نوازندهای مینواخت و و آوازخوان همان را میسرایید و از ساز، جواب میشنید. این قسمتی بود که به تنهایی نواخته میشد زیرا در همه جا وزن مرتب و منظمی نداشت که چند نوازنده باهم بتوانند بنوازند.'''<ref name=":022" />'''
* '''تصنیف
قسمتهای ضربی که چند نوازنده میتوانستند باهم بنوازند، [[تصنیف]] و [[رنگ (موسیقی ایرانی)|رِنگ]] بود . تصنیفهای معمول آن دوره از [[علیاکبر شیدا|علی اکبر شیدا]] بود زیرا آنچه که قبل از او بود از لحاظ شعر ومفهوم و معنی کمتر مورد توجه بود و حتی دارای اشعار مبتذل نیز بود.'''<ref name=":022" />'''
* '''رنگ
رنگها محدود بود و هر دستگاه رنگ مخصوصی داشت. تعدادی از رنگهای متداول آن دوره عبارت بودند از:
''ضرب اصول'' در [[شور (دستگاه موسیقی)|دستگاه شور]]، رنگ ''حربی'' در [[ماهور (دستگاه موسیقی)|دستگاه ماهور]]، رنگ ''دلگشا'' در [[سهگاه|دستگاه سهگاه]] ، رنگهای ''لزگی'' و ''حاشیه'' در دستگاه سهگاه، رنگ ''فرح'' در [[همایون (دستگاه موسیقی)|دستگاه همایون]]، رنگ ''فرح انگیز'' در [[اصفهان (مقام موسیقی)|دستگاه اصفهان]]، و رنگ ''شهرآشوب'' در دستگاههای شور و [[چهارگاه]].'''<ref name=":022" />'''
*'''موسیقی آوازی
آوازها از قید وزن آزاد بودند اما تعدادی قطعات ضربی هم در بین آنها دیده میشد. قطعات ضربی موجود در آوازها عبارت بودند از:
''کراوغلی''، که در مقدمه ماهور به وزن ششهشتم تند نواخته میشد، ''ساقینامه'' در ماهور، ''صوفینامه'' در اصفهان، ''نستوری'' در [[نوا (دستگاه موسیقی)|نوا]]، ''گریلی'' در شور، ''کرشمه'' که در اغلب آوازها به کار گرفته میشد. ''زنگوله'' و ''نغمه'' در [[راستپنجگاه|راستپنجگاه]] و ''چهارپاره'' حجاز که در ماهور هم نواخته میشد.'''<ref name=":022" />'''
*'''چهار مضراب
گذشته از نغمات فوق، قطعات دیگری هم به نام [[چهارمضراب]] متداول بوده که زمینه آن از یک برداشت کوچک به نام پایه شروع میشده است و در پردههای مختلف آواز پرورش مییافته و به زیروبم میرفته است به این ترتیب غیر از تصنیفها و رنگها این گونه قطعات هم در مورد لزوم با چند ساز قابل اجرا بوده است.
تمام قطعاتی که در موارد فوق آنها اشاره شد، کوچک بوده و زیاد طول نمیکشیده است. تنها ساقینامه و گریلی چون با شعر همزمان بوده است، در صورت حضور آواخوان بیشتر به طول میانجامید.'''<ref name=":022" />'''
=== نوآوری در موسیقی سنتی ===
==== استقلال و تحول در آهنگسازی نو ====
سطر ۱۶۴ ⟵ ۱۶۵:
=== تصنیفها ===
۱. [[بهار دلکش]] (ابوعطا) که شعر آن چنین است
{{شعر}}
{{ب|بهار دلکش رسید ودل به جا نباشد | از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد}}
سطر ۱۷۴ ⟵ ۱۷۵:
{{پایان شعر}}
۲. [[ز من نگارم]] (ماهور) که شعر آن چنین است:<ref name=":022" />
{{شعر}}
{{ب|ز مـــــــــن نگـــــــــــارم ، حبیبم خبـــــــر ندارد|به حال زارم عزیزم نظر ندارد}}
سطر ۱۸۴ ⟵ ۱۸۵:
{{ب|جز انتظــــــــــار (انتظام) و حبیبم جز استقامت | وطن علاج عزیزم دگر ندارد}}
{{ب|ز هـــــــــر دو دست بر ســـــــرش بکوبند |کسی که تیغ عزیزم دوسر ندارد}}
{{پایان شعر}}<br />[[پرونده:Ze_Man_Negaram.mp3|وسط|264x264پیکسل| بندانگشتی | تصنیف ز من نگارم ، با اجرای [[تار]] [[محمدرضا لطفی|محمد رضا لطفی]] و صدای [[نصرالله ناصحپور|نصرالله ناصح پور]] ]]۳. [[دائم مه من]] (ماهور) که شعر آن چنین است
{{شعر}}
{{ب|دائم مه من بر دلبریش کند ناز | چون خواجه منعم که به درویش کند ناز }}
سطر ۱۹۲ ⟵ ۱۹۳:
{{ب|دانست که من عاشق و دیوانه اویم |هرروز به من بیشتر از پیش کند ناز }}
{{ب|از پیش و پسش ظنظنه حسن جمالش | از پشت کند غمزه و از پیش کند ناز }}
{{پایان شعر }}۴. [[صبحدم ز مشرق]] (سهگاه) که شعر آن چنین است:<ref name=":022" />
{{شعر}}
{{ب|صبحدم ز مشرق طلوعی در جهان کن | بزم مـا منور زمویت گلفشان کن }}
سطر ۲۰۰ ⟵ ۲۰۱:
{{پایان شعر }}
۵. [[عروس گل]] (سهگاه) که شعر ان چنین است
{{شعر}}
{{ب|عـــــــروس گل از بــــــــاد صبا |شده در چمن چهره گشا }}
سطر ۲۱۰ ⟵ ۲۱۱:
{{پایان شعر }}
۶. [[باد خزان (تصنیف درویشخان)|باد خزان]] (افشاری):<ref name=":022" />
{{شعر}}
{{ب|بــــــــاد خـــــــــزان وزان شــــــد |چهره گل نهان شد }}
سطر ۲۲۵ ⟵ ۲۲۶:
اشعار این تصنیفها از [[محمدتقی بهار|محمدتقی بهار]] است، بهاستثنای تصنیف [[صبحدم ز مشرق]] که از [[حاجب (شاعر)|حاجب]] است.<ref name=":022" /> در این میان دو تصنیف [[بهار دلکش]] و [[ز من نگارم]]، شهرت بیشتری پیدا کردهاند.
با وجود اینکه درویش به کارهای سیاسی، اجتماعی گرایش نداشت اما تصنیف [[ز من نگارم]]، سروده ملک
سطر ۲۵۹ ⟵ ۲۶۰:
۴. «دوضربی افشاری»<ref name=":02" />
== آموزش شاگردان ==
خط ۲۶۵:
== رابطه با خانواده خالقی==
پس از فوت [[میرزا غلامرضای شیرازی]] که آشنایی و رابطه
''«محفل
== فعالیتهای خیریه ==
علاوه بر اجرای کنسرت برای جمعآوری کمک برای قحطی زدگان [[روسیه]]
== علاقه به گل و گیاه ==
درویش خان شیفته گل و گیاه بود و در حیاط خانهاش گلهای رنگارنگ بسیاری داشت که همه را به دست خود پرورش داده بود.<ref name="Hamshahri"/>
در کتاب [[سرگذشت موسیقی ایران]] نیز به علاقه او به گل و گیاه اشاره شده است:<ref name=":022" />
{{نقل قول۲|middle|3=|4=|او در زمان حیاتش شیفته گل بود و در صحن
==اخلاقیات==
تکیه کلام او ''یا پیر'' و ''یا
''«درویش طبعی لطیف و ذوقی سرشار داشت
==مرگ درویشخان==
[[پرونده:آرامگاه درویش خان.jpg|بندانگشتی|قبر درویش خان در [[گورستان ظهیرالدوله|گورستان ظهیر الدوله]]]]
در شب چهارشنبه، دوم آذر ماه ۱۳۰۵ هجری خورشیدی، هنگام بازگشت از جلسه محفل موسیقی در منزل یکی از دوستان به خانه، [[درشکه|درشکهای]] دو [[اسب|اسبه]] کرایه میکند. در آن زمان [[خودرو]] به تازگی وارد خیابانهای شهر شده بود و شمار آنها به سختی به پنجاه دستگاه میرسید.زمانی که درشکه از خیابان [[امیریه (تهران)|امیریه]] به سمت شمال میپیچد، خودروی [[شرکت فورد موتور|فوردی]] از جهت مخالف با درشکه و اسبهای آن برخورد میکند. اسبهای درشکه درجا تلف میشوند و وی از درشکه به بیرون پرتاب شده و از ناحیه [[سر]] به زمین برخورد
چند روز پس از مرگ او مدیر روزنامه ناهید مقاله بلندی به یاد او نوشت و از مرگ او اظهار تاسف کرد
{{شعر}}
{{ب|درویش اگر از این جهان رفت | مشنو که فقیر و ناتوان رفت }}
سطر ۳۰۹ ⟵ ۳۱۰:
{{پایان شعر}}
چند روز پس از این حادثه، [[علینقی وزیری]] مجلس یادبودی برای او در مدرسه موسیقی خود بر پا کرد. عکس بزرگ درویش و تار دست وی را در گوشه سالن گذاردند و نواری سیاه به دور آن افکندند و با گل که مورد علاقه او بود تزیین کردند
{{شعر}}
{{ب|چون اشک شمع تا مژه بر یکدیگر زدیم|داغ تو از سر آمد و از پای ما گذشت}}
|