طاق: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
Viera iran (بحث | مشارکتها) ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: برچسب: متن دارای ویکیمتن نامتناظر |
||
خط ۱:
{{برای|روستایی با همین نام|طاق (دامغان)}}
[[پرونده:طاق کلنپو. مسجد وکیل.jpg|بندانگشتی|394x394پیکسل|طاق به روش
'''طاق''' و با روش نویسش جدیدتر، '''تاق'''، که واژهای عربینویس شده از '''تاک'''<ref>لغتنامه دهخدا، طاق</ref><ref>فرهنگ عمید، طاق</ref> فارسی میانه است، نوعی سقف [[چفد|چفدی]] (قوسی) با چفد برون سو –[[کوژ]]– است که برای انتقال [[وزن]][[بار (عمران)|بار]] عمودی به [[تکیهگاه (معماری)|تکیهگاهها]] بر یک دهانه که فاصله میان دو تکیهگاه (دو دیوار یا دستکم چهار ستون باربر) است ساخته میشود. در یک تعریف سادهتر طاق از کنار هم آمدن چند چَفد که در یک راستا از دیوار یا ستون باربر تا به بلندترین نقطه طاق که کُلاله طاق است امتداد یافتهاند پدید میآید. طاق در دیسههای گوناگون ساخته میشود که از نگاه چَفدی به سه ساختار هندسی: [[شلجمی]] (سهمی)، نیمدایره، و [[بیضوی]] تقسیم میشود که [[چفد|چَفد]] آن گاه شکل تیزهدار و گاه شکل مازهدار به خود میگیرد. افزون بر این طاق در یک نگاه کلی هندسی همواره یا نیمهاستوانهای، یا کوژی (گنبدسان)، یا چلیپایی (تقاطعی)، یا زنجیروار دیده میشود
|پیوند=http://en.wikipedia.org/wiki/Arch
|عنوان=Arch
خط ۱۰:
== پیشینه طاق ==
[[پرونده:Ctesiphon 01.jpg|250x250px|بندانگشتی|طاق مازه دار به شیوه آهنگ و با چفد هلوچین تُند در طاق کسری، دوره ساسانی [[شیوه پارتی]]]]
قدمت طاق به دو هزار سال پیش از میلاد و به منطقه [[میانرودان]] بازمیگردد. با این حال مدت زمان طولانی ای گذشت تا در معماری سبک پارتی و سبکهای دوره اسلامی در ایران و معماری روم باستان و معماری گوتیک در سدههای میانه (قرون وسطی) این سبک پوشش سقف به اوج شکوه و رونق خود برسد. این سبک که با نام شیوه «طاق و چفد» پشت به شیوه کهن و نخستین معماری، شیوه [[نعل-پایه|نعل و پایه]] دارد چرخشگاهی بزرگ در تاریخ معماری جهان است. شیوه «نعل و پایه» از دوران پیش از تاریخ به مدت هزاران سال یگانه شیوه پوشش آسمانه بوده که سازه [[استونهنج]] یکی از نمونههای آن است. پیدایش شیوه «طاق و چفد» در واقع پاسخ نوآورانه به محدودیت هاییست که شیوه کهن «نعل و پایه» به آنها دچار بود و در روند شتابان رو به گسترش شهرنشینی این محدودیت رفته رفته تنگناهایی را پیش پا میگذاشت. کاربرد تیرهای چوبی و کارگذاری آنها بر روی دیوارها یا ستونهای ساده گلی یا چوبی هرچند در ساخت سازههای روستایی آسانترین روش به نظر میرسد، اما آنگاه که هدف ساختن یک سازه بزرگ، تودرتو، و رفت و آمددار شهری باشد، شکوه اشرافیتش به کنار، کاربرد پالارهای (نعل یا تیرحمال) کوهپیکر سنگی و سپس
;[[پرونده:ایوان مسجد جامع قم 03.jpg|جایگزین=طاق شبستان اصلی مسجد جامع شهر قم|بندانگشتی|250x250پیکسل|طاق شبستان اصلی [[مسجد جامع قم]]]]پیشینه طاق در ایران
اگرچه شناخته شدهترین سازه کهن ایران که «تخت جمشید» است با شیوه [[نعل-پایه]] برکشیده با این حال طاق و گُنبد که خود نوعی طاق است از سالیان بسیار دور در معماری ایرانی کاربرد داشتهاست؛ کهنترین آن [[معبد چغازنبیل|پرستشگاه چُغازنبیل]] است که به ۱۳۵۰ پیش از میلاد بازمیگردد. همچنین به تپه نوشیجان (دوران ماد)، [[سد درودزن]] (دوران هخامنشی) میتوان برای نمونههایی دیگر اشاره داشت. بهطور کلی شیوه «طاق و چفد» در ایران با روی کار آمدن [[شیوه پارتی]] در معماری ایرانی رواج یافت و پس از آن در شیوههای پسایند اسلامی روند چشمگیر خود به سوی رشد و کمال را ادامه داد. طاق در دوران پیش از اسلام در ایران بیشتر به صورت مازهدار پیاده میشده که سازه برجسته آن
== سازوکار طاق ==
[[پرونده:Barrel vault top force.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|جهت نیروهای رانشی در یک "طاق آهنگ جناغی"، نیروها در دو سوی مخالف فشار برونسو
[[پرونده:Groin vault plan force.jpg|بندانگشتی|250px|جهت نیروهای رانشی در یک "[[طاق تاژ]] "، نیروها در چهارسو تقسیم
از آنجا که بسیاری از [[مصالح ساختمانی]] قدیمی (مانند [[سنگ]] و [[آجر]]) به رغم تاوش (مقاومت) مناسب در برابر [[تنش (فیزیک)|تنش فشاری]]، توانایی کمی برای تحمل [[تنش کششی]] دارند، طرح چفدی (قوسی) شکل طاق میتوانست بسیار مفید واقع شود. در یک طاق، بخش بسیار زیادی از بار عمودی فاقد [[لنگر خمشی]] بوده و بنابراین هیچ عضوی از طاق، تحت تنش کششی قرار نخواهد گرفت. با این حال آنچه دربارهٔ طاقها ممکن است موجب بغرنج شود تغییر تنش کششی به تنش برآمده از نیروهای رانشی ست. این نیروی رانشی که همواره در راستای افق و به سمت بیرون فشار وارد میکند در دو سوی طاق جایی که طاق روی دیوارهای تکیهگاه خود مینشیند به اوج میرسد که این بغرنج در چَفدهای بزرگ میتواند شکاننده باشد. این بغرنج با دو روش به خوبی چارهاندیشی شدهاست:
# افزودن بر خمیدگی [[چفد|چَفد]] (افراشتن هرچه بیشتر خیز طاق): این روش راهکاری کارامد برای کاستن و حتی واانداختن (حذف) کامل نیروی رانشی شمرده میشود. از آنجا که با افراشته تر شدن خیز طاق و خمیدگی بیشتر چفد، نیروهای رانشی افقی رفته رفته جای خود را به نیروهای فشاری عمودی میدهند تیز کردن هرچه بیشتر طاق به پایداری هرچه استوارتر آن در برابر تنشهای رانشی در راستای افق خواهد انجامید. با این همه این روش با محدودیتهایی روبرو ست و آن افزوده شدن بر وزن سازه به خاطر افراشتهتر شدن طاق است که خود فشار فزایندهای را ممکن است بر کل سازه سربار کند. هرچند برای این بغرنج نیز چاره اندیشیده شده و آن کاستن از ستبرای [[تبره]] یا جرز طاق با هر رجی است که به سوی کلاله (نوک طاق) بالا میرود، چنانکه با رسیدن طاق به واپسین رجها ممکن است تبره تنها به اندازه نازکای باریکترین بخش یک آجر شود.<ref>مقدمهای بر نقش و کاربرد پیمون، محمدرضا بمانیان، فصلنامه هنر و معماری 1، دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس</ref> محدودیت دیگری در بلندتر کردن طاق وجود دارد که فرای بحثهای مهندسی سازه است و به زیباییشناسی سازه و خوشنما بودن آن برمیگردد. این بحث بهطور ویژه در معماری سنتی ایران زیر عنوان اصل [[مردمواری|مردموار]] بودن سازه میگنجد که از دیرباز در معماری ایران بسیار محل توجه بودهاست، چه سازه ایکه بیش از اندازه بلند شود ممکن است نامانوس بنماید و بینندگان و رهگذران را دچار پریشانی کند. شاید به همین خاطر بودهاست که از طاقهای با چفد بسیار بلند بیشتر در آب انبارها بهره گرفته میشدهاست گو اینکه نیمی از سازه آب انبار در درون زمین جای گرفتهاست و این از بلندا خودبخود
# افزودن بر ستبرای [[جرز]]: در این روش دیوارها که نقش تکیهگاه دارند ستبرتر ساخته میشوند که این به توان پایداری دیوار در برابر فشارهای رانشی طاق کمک شایان میکند. گفتنی ست این ستبرا خود بسته به نوع مصالح سازنده تغییر میکند که اندازههای آن در [[پیمون]] سنجش و گردآورده شدهاست. برای نمونه کمینه یک جرز برای یک دیوار آجری ۳۵ سانتیمتر (برابر با ۵ گره) و برای یک دیوار خشتی ۸۰ سانتیمتر (برابر با ۱۲ گره) است تا پایداری بایسته ایجاد شود. از این اندازه ستبرای جرز هر قدر از خمیدگی چفد کمتر شود و چفد به خط هموار نزدیک تر شود که پی خود افزایش نیروی رانشی دو بازوی طاق را به دنبال خواهد داشت باید برای جبران تنش به بار آمده به ستبرای جرز افزوده شود تا جاییکه پایداری دوباره برقرار شود.<ref name="ToolAutoGenRef2"/> به این روش میتوان طاقهایی با کمترین خمش چفد ساخت با این گوشزد که چفد در کمترین میزان خمش بیشترین نیروی رانشی را بر دیوارها زور میآورد و این نیروی فزاینده نیاز به جرز بسیار کلفتی برای مهار خود دارد. درست به همین دلیل است که از چفدهای کمتر خمیده که به اصطلاح «کَفته» خوانده میشوند (در برابر چفدهای با خمیدگی بالا که «تیز» خوانده میشوند) همواره در اشکوبها که پوششهای طبقات پایین سازه هستند بهره برده میشد، چراکه بیشترین جرز در طبقات پایینی است. در ساخت پلها و بندها نیز از آنجا که تکیهگاه کوه یا کمر است که کارکرد جرز را به بهترین شکلی دارند میتوان از چفدهای با خمیدگی بسیار کم به خوبی بهره گرفت. هرچند این خمیدگی معمولاً از نسبت مشخصی تجاوز نمیکند چه نزدیک تر شدن چفد به خط صاف لرزشهایی در سازه به بار میآورد که ناخوشایند است. این لرزشها در پوشش تخت به اوج میرسد که یکی از دلایل اقبال کمتر به پوششهای تخت در معماری ایرانی به رغم بهرهگیری از تیرها و نعلهای نیرومند برای استواری بیشتر همین ایراد لرزش بودهاست.
از آنجا که طاق گذشته از تیزی یا کفته بودنش در تکیهگاه خود که محل دوسیدنش روی دیوار است با فشاری معین از وزن خود روبرو است ازینرو میباید با ستبرای مناسبی که وزن را بتواند تاب بیاورد همراه شود. این ستبرا که [[تبره|تَبَره]] خوانده میشود در بخش دوسش طاق به دیوار که [[پاکار]] خوانده میشود اندازهای پیمون شده دارد. این اندازه نسبتی با دهانه سازه برقرار میکند که در [[پیمون]] کمترین آن <math>\tfrac{1}{16}</math> (یک شانزدهم) است. به این معنا که هرچه دهانه است تَبَره باید دست کم «یک شانزدهم» آن باشد. برای نمونه میتوان به گنبد سلطانیه اشاره کرد؛ دهانه آن ۲۴ گز است که با این حساب جرز دیوارها ۱/۵ گز گرفته شدهاست.<ref>مقدمهای بر نقش و کاربرد پیمون، محمدرضا بمانیان</ref> گفتنی ست این نسبت در جایی ست که طاق با پاراستی همراه باشد. وگرنه در طاقهاییکه پاراستی ندارند مانند طاقهای مازهدار کفته، تبره به دلیل چفدی که زاویه کمی از تراز افق دارد با فشار گرانشی فروریزندهای همراه است که این بغرنج ایجاب میکند طاق با ستبرای کمتری در تبره همراه باشد تا هرچه بیشتر سبک شود. هرچند بر ستبرای جرز که نقطه فشار طاق است میباید افزوده شود تا نیروی رانشی فزاینده بهتر مهار شود.
گاه در برخی سازهها به خاطر عدم پیادهسازی درست و دقیق پیمون در برقراری [[پیمون|تناسب نیکو]] میان ستبرای [[تبره]] و اندازه دهانه و خیز طاق شکستهایی در طاق ایجاد میشده که برخی معماران را به فکر استفاده از روشی دیگر برای ایجاد پایداری
; بارگذاری
خط ۳۲:
== گونهشناسی طاق ==
طاقها همواره در [[تاریخ معماری]] با دو ریخت کلی چَفد (قوس) تیزهدار و مازهدار وجود داشتهاند. ریختارهای دیگر معمولاً ترکیبی از این دو ریختار کلی است. در ایران غالباً طاقهای [[معماری ساسانی|پیشااسلامی]] مازهدار و طاقهای [[معماری اسلامی|دورهٔ اسلامی]] تیزه دار بودهاند. با این همه جدای از این دو ریخت کلی، طاقها چه از نظر ساختار و چه از نظر بافتار (شیوه آجرچینی) به گونههای فراوانی تقسیم میشدهاند. ترکیب مناسب ساختار و بافتار بهترین تاق را متناسب با هدف کاری به دست
; طاقها از نگاه ساختاری
منظور از ساختار در طاق، چارچوب کلی آن است که فرای اینکه چه چفدی یا چه شیوه آجرچینی در آن پیاده شده باشد در یک ساختار کلی آشکار میشود. این ساختارها ازین قرارند:
خط ۴۲:
* طاق پانیذ. دسته زنبیلی هم گفته میشود. این طاق در کنارههای خود قدری گرد میشود که شکل دسته پیدا میکند. این طاق شاید کم خیزترین و به بیانی دیگر نزدیکترین طاق به پوشش تخت باشد، ازینرو همواره به مانند طاق تاوه در نقاطی از سازه به کار میرود که جرزها توان تاوش نیروی رانشی بسیار آن را به علت خیز کماش دارا باشند. برای نمونه اشکوبهای پایینی سازه.<ref name="ToolAutoGenRef2"/>
; طاقها از نگاه بافتاری
منظور از بافتار در طاق شیوه آجرچینی آن است که در نهایت یک بافت مشخص از چینش را
[[پرونده:Taaghe zarbi.jpg|بندانگشتی|طاق با روش آجرچینی پُر یا زخم (ضربی)، این روش که یکی از نیرومندترین طاقها را به دست میدهد همیشه با یک کیز همراه است. کیز تورفتگی ای در جرز دیوار در بخش پاکار طاق است که نقش تکیهگاه را برای طاق دارد]]
[[پرونده:Taaghe roumi.jpg|بندانگشتی|طاق با روش آجرچینی هره (رومی)، این روش یکی از استوارترین طاقها را به دست میدهد به همین دلیل از این روش برای پوشش دهانههای وسیع بهره برده میشود. در این روش چون طاق همراستای دیوار بالا میآید برخلاف شیوه پُر نیاز به کیز نیست]]
خط ۴۸:
* [[طاق ضربی|ضربی]] زخم یا پُر. در این شیوه آجر یا خشت از پهلو که پهنترین بخش است به یکدیگر میچسبد؛ حالت چینش آجر یا خشت به شکل «نَر» (پهنا ایستاده) است. از آنجا که در این شیوه محل چسبیدن رجها که پهنای آجر یا خشت است عمودیست و به اصطلاح رجها «هَج» (عمود) ایستادهاند، رجها برای چسبیدن پهلو به پهلو به یکدیگر میباید به شکل افقی پیش بیایند. اینگونه که تنها دو سر هر رج روی دیوار دو سوی دهانه قرار گرفته و آنگاه همانطور که از نام «ضربی» پیداست هر آجر یا خشت ملاط اندود با ضرب به پهلوی آجر رج پیشین چسبانده میشود. بدیهی است که در این روش رج نخست برای سرپا ماندن نیاز به تکیهگاهی جدای از دو دیوار دو سوی دهانه که تنها با دو سر رج تماس دارند دارد؛ این تکیهگاه یک عضو سومی است که برای پیاده کردن طاق ضربی ناگزیر است و آن یا دیواری دیگر به نام دیوار اِسپَر است که در شیوه طاق آهنگ با بافت ضربی کارایی دارد یا تویزه ایست که روی دهانه گذاشته یا ساخته میشود تا طاق ضربی بر آن تکیه دهد. این شکل را در شیوه طاق تویزه میتوان یافت. با این همه در بافتار ضربی روشهای دیگری هم هست که اگرچه در کلیت همانندند، اما جزئیات و ظرائفی متفاوت دارند. برای نمونه و بهطور ویژه در طاق آهنگ به روش ضربی معمولاً استادکار رازیگر رج نخست را با اندکی میل به سمت دیوار اسپر و به حالت اُریب میچیند که در این صورت باقی رجها نیز با همین زاویهٔ میل و اریب چیده شده و بافت در پایان اریب وار یکدست میشود. این کار را استادکار برای مهار کردن و توزین بهتر سنگینی بار رجها و اینکه با کمتر کردن وزن آجر و خشت به هنگام چیدن فرصت بیشتری به ملاط داده شود تا خود را بگیرد انجام میدهد.<ref name="ReferenceB">طاق و اَزَج، غیاث الدین جمشید کاشانی، نشر سروش</ref>
شیوه چینش ضربی یکی از نیرومندترین طاقها را به دست میدهد و پیشینهای به دیرینگی ۳۵۰۰ سال در ایران دارد گو اینکه جزو سبکهای ویژه معماری ایرانی ست. از کهنترین سازههای به این شیوه میتوان به [[ایوان کرخه]] و [[طاق کسری]] در دوره ساسانی اشاره کرد. سازههای دوره اسلامی به این سبک برای نمونه «[[پیربکران|ایوانهای پیر بکران]]» لنجان، «[[مسجد جامع اشترجان]]» و «[[مسجد جامع علیشاه]]» تبریزاند.
* [[رومی]] یا هِره. در این شیوه آجر یا خشت همانند شیوه «ضربی» یا «پُر» از پهلو به یکدیگر میچسبد با این تفاوت که حالت چینش به شکل «پَخ» (نازکا ایستاده) است. از آنجا که در این شیوه پهنای آجر یا خشت
روش رومی استوارترین طاق را بدست میدهد که در برابر انواع تنشها و همچنین لرزشهای پهلویی به خوبی تاب میآورد. گو اینکه نام رومی خاستگاه روم را در این روش یاد میآورد و همانا اوج کاربرد آن در بناهای رومی بودهاست که البته با روش آجر یا سنگتراش خورده و گوهای شده پیاده میشده با این همه پیشینه این روش را در [[چغازنبیل|پرستشگاه چغازنبیل]] (هزاره دوم پیش از میلاد) نیز آشکارا میتوان سراغ گرفت. [[مسجد جامع اصفهان]] و [[مجموعه گنجعلیخان|بازار گنجعلی خان]] از نمونه جاهایی ست که میتوان این روش پرکاربرد را مشاهده کرد.
* [[چپیله]] در این روش درست برخلاف روشهای رومی و ضربی که آجر یا خشت از پهلو که پهنترین بخش است به هم میچسبید این بار از «کله» یا «لبه» کنار هم چسبانیده میشود. از آنجا که رجها در این شیوه از لبه به هم میچسبند و به همین خاطر طاق نازکترین بافت ممکن را به خود میگیرد در این بافتار نازکترین و خواه ناخواه ناتوانترین پوشش به دست میآید که بیشتر به کار سقفهای ناباربر و آمودی میآید. گاه برای نیرومندسازی این بافتار از روش پالانه کردن که چیدن چند لایه آجر روی آن است بهره میبرند.
* هِره-پُر (رومی - ضربی) این بافتار از همکردی «هره» با «پُر» به دست میآید و تنوع فراوانی در پیادهسازی دارد، گویی هر رازیگری نظر به تجربیات شخصی خود و فرهنگ منطقه خویش روش ویژهای از همآمیزی میان ''هره'' و ''پُر'' میتواند داشته باشد که گاه این بافتارها بسیار ویژه و منحصر به فرد میشوند. از برتریهای این روش بهرهمندی از ویژگیهای هر دو روش ''رومی'' و ''ضربی'' است. همکردی میان ''هره'' و ''پر'' به دو شکل کلی است: آ) همنشسته تمایزپذیر؛ به این شکل که بخشهای مشخصی از طاق ''هِره'' و بخشهای مشخصی ''پُر'' زده شود. ساختار «طاق و تویزه» یکی از ساختارهاییست که میتواند به خوبی از این روش بهره ببرد؛ به این شکل که تویزهها با بافت رومی و فضای میان تویزهها با بافت ضربی پوشانده شود؛ پوشش ضربی که به تنهایی در برابر لرزشهای پهلویی تاوش کمتری دارد در این روش از هر سو با تویزهای رومی حمایت میشود که توانایی طاق را در برابر انواع تنشها و لرزشها به میزان زیادی بالا میبرد. همچنین از آنجا که بافت ضربی بینیاز به قالب داربست ساخته میشود که خود سرعت کار را بالا برده و در هر مکان دور و پرتی با کمترین امکانات از جمله قالب داربست اجرا شدنی است تویزههای رومی که میباید نقش تکیهگاه را داشته باشند این امکان را به بهترین شکلی برای اجرای طاق در همه جا فراهم میآورند، به این صورت که تویزههای رومی را روی تویزههای گچی فوری سوار کرده و میسازند سپس پوشش پر را اجرا میکنند، گو اینکه زدن پوشش پرروی همان قالب تویزههای گچی هم شدنی ست که در این صورت طاق فقط ضربی میشود. ب) روش دوم روش همکردی «هره» و «پر» به صورت همآمیخته انداموار است. یکی از پوششها به این روش «طاق با لب بند رومی» است. از این روش در «طاق آهنگ» به خوبی میتوان بهره گرفت. شیوه کار بدین صورت است که طاق از نقطه آغاز هرچند رج در میان با نوارهایی از رومی به پهنای یک رج ساخته میشود که بین این نوارها با چند رج ضربی پر میشود
گفتنی ست روش «هره-پر» به علت نمای ناهمسازگونه اش (کنتراست) که جلوه زیبایی شناختی و هنری خوبی به سازه میدهد در [[آمود]] نیز کاربرد فراوانی میتواند داشته باشد.<ref name=ToolAutoGenRef2
== چَفدشناسی طاق ==
[[پرونده:DSC01992.JPG|بندانگشتی|350px| [[چفد]] مازهدار کَفته با خیز بسیار کم در [[پل ورسک]]
طاق پیوند در هم تنیدهای با قوس یا در اصطلاح فنی [[چفد|چَفد]] دارد، بر این پایه، طاق از آنجا که همواره پوششی سَغ (خمیده) است همواره ناگزیر از نوعی چَفد است. در تاریخ معماری چفدهای گوناگونی برای تاوش در برابر انواع فشارها و بارها نوآوری شده و تکامل یافتهاست که پیرو خود دیسههای متنوعی از طاق و گنبد را پدیدآورده است. در واقع ساخته شدن یک طاق برآیند همکردی و همآمیزی سه مؤلفه ساختار، بافتار، و چَفد است. برای نمونه طاق میتواند از نگاه ساختاری آهنگ باشد، از نگاه بافتاری رومی باشد و از نگاه چفدی پنجاوهِفت باشد. چفدها بهطور کلی به دو دسته اصلی و یک دسته همکردی تقسیم میشوند که از هر یک از آنها جداگانه انواع گوناگونی برمیکشد. در معماری ایرانی از دیرباز برای رسم هرکدام از این چفدها از دو ابزار [[خاگار]] یا [[پرگار]] بهره برده میشدهاست هرچند ابزار اصلی به دلیل ساختار بیضوی چفدها همواره خاگار میخ و نخ بودهاست و اگر از پرگار بهره گرفته میشد بیشتر به خاطر آمودی بودن یا ناباربری سقف بوده که دقت بسیار نمیخواست وگرنه هرگونه بهرهگیری از پرگار به دلیل ناشیگری رازیگر (بنا) بودهاست:<ref name="ToolAutoGenRef2"/>
; چَفدهای مازهدار
چفدهای مازهدار همواره
* [[چفد بستو|چَفد بَستو]] یا تیز: این چَفد یک شلجمی (بیضی ایستاده) با فاصله کانونی بسیار زیاد است چنانکه بیشترین [[خیز]] را در میان چفدها دارا است. خیز نسبت [[افراز]] یا بلندای چفد به دهانه (فاصله دو دیوار) است. این نسبت در [[پیمون]] نسبت فاصله کانونی یک بیضی ایستاده به دهانه در نظر گرفته میشود که در چفدهای بستو همواره <math>\tfrac{4}{3}</math> است. بدین معنا که فاصله دو دیوار دو سوی دهانه اگر ۳ باشد فاصله کانونهای بیضی ۴ گرفته میشود که خیز بالایی به دست میدهد. این چفد به همین دلیل بیشترین توانایی باربری را داراست و از آن در دهانههای بسیار فراخ بهره گرفته میشود مانند آب انبارها و پوشش داخلی برخی گنبدها.
* چَفد هلوچین تُند یا بیز تند: این چفد نیز از رسم یک [[شلجمی]] (بیضی ایستاده) به دست میآید با این تفاوت که خیز کمتری نسبت به بستو دارد؛ اینگونه که فاصله کانونی بیضی به دهانه <math>\tfrac{1}{1}</math> است که برابر میشود. با این حال همچنان چفد باربر نیرومندی بهشمار میرود که از آنجا که نسبت به بستو ارتفاع کمتری به سازه میدهد و به اصطلاح آن را [[مردمواری|مردموار]]تر میکند، از دیرباز بیشترین کاربرد را تا چفد بستو داشتهاست. اوج رواج چفد مازهای بیز تند در ایران به پیش از اسلام برمیگردد که نمونه برجسته آن چفد پرآوازه [[طاق کسری]] است.
* چَفد هلوچین کُند یا بیز کند: این چفد همچنان یک [[شلجمی]] است اما خیز آن کمترین در یک بیضی
* چَفد کَفته: این چفد یک بیضی خُفته است که به همین دلیل خیز بسیار کم و پیرو آن توانایی باربری بسیار کمی را دارا میباشد. از آنجا که در این چفد نیروی رانشی بسیار بالاست از آن در اشکوبهای پایینی که جرز دیوار ستبرتر و خواه ناخواه توانمندتر است بهره گرفته میشود. در این چفد برای پیمون کردن مقدار خمیدگی طاق نسبت تازهای داده میشود و آن فاصله هریک از دیوارها تا کانون کنار خود از بیضی
* چَفد چَمله: این چفد کارایی باربری نداشته و بیشتر در نعل درگاهها از آنها بهره گرفته میشود. این چفد بسیار نزدیک به نیم دایره است.
* چَفد جهازه یا پالانه: این چفد ناباربر است و از آنجا که خیز کمی داشته و به روش چپیلهای آجرچینی میشود بسیار باریک است. ازینرو معمولاً در دهانههای کوچک به عنوان محدودهای انتقالی میان جرزها و سقف، اجرا میشود. این طاق در واقع به یک نعلدرگاه آجری میماند که از یک سو بار سقف را به جرزها منتقل نموده، و از سوی دیگر شرایط تکیه گاهی لازم را برای نشستن طاق مدور بر مجموعه راست گوشه زیرینش آماده میسازد، اجرای آن به این صورت است که نخست سازنده بر روی یک نعلدرگاه چوبی، یا گاه نیز مستقیماً از میانه طول هرکدام از اضلاع چهار دیواری زیرین، اقدام به زدن طاق نمایی با چیدمان تیغه مینماید. پس از چند رج اولیه، چیدن این طاق به شکل
<gallery>
Rasm_e_chafd_e_Bastoo.jpg| چفدِ بستو
خط ۹۲:
; چَفدهای کلیل (آمیزه تیزهدار و مازهدار)
شناخته شدهترین این نوع چفدها چَفد کلیل است که به شیوههای گوناگون در مناطق مختلف اجرا میشود. این چفد بیشتر کاربرد ناباربری داشته و ازینرو بیشترین کاربرد آن جنبه آمودی و تزیینی است. با این همه در سازههای گوناگونی به قصد باربری اجرا شدهاست که بیشترین آن را در [[شیوه پارتی]] و به نام شناخته شده کلیل پارتی یا «Arch Persian» میبینیم. از بهترین نمونههای اجرا شده آن در [[آتشکده آذرگشسب]]، آتشکده چارطاقی رباط سفید، [[آتشکده نیاسر]] و آتشکده بازه هور خراسان هنوز پابرجااند. چفد کلیل به دو شیوه پرگاری و خاگاری (بیضی با میخ و ریسمان) رسم میشود. وانگهی اگر کارکرد باربری منظور باشد باید با رسم بیضی پیاده شود.
* چَفد کَلیل آذری: این چفد به سبک تیزهای آغاز شده و در محدوده نزدیک به ایوارگاه با بالا جَستن چفد به اندازه یک [[کلوک]] تاق با شکلی مازهدار که کند یا
* چَفد کَلیل کُمِشی: این چفد برخلاف کلیل آذری کُلالهای (رأس) تیزهدار پیدا میکند. این چنین که در محدوده نزدیک به شکرگاه یک کلوک به بالا میجهد و به شکل جناغی کامل با کلالهای تیزهدار در میآید. نمونه نامدار آن در خانقاه شیخ علاءالدوله بیابانکی ساخته شدهاست.
|