رکود بزرگ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸:
[[پرونده:8b33132r.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|نگاره‌ای به‌سال [[۱۹۳۹ (میلادی)|۱۹۳۹]] میلادی، از یک خانوادهٔ ۵ نفرهٔ [[ایالات متحده آمریکا|آمریکایی]] که به دلیل رکود بزرگ، [[بی‌خانمانی|بی‌خانمان]] شدند.]]
 
ضربه بعدی به تقاضای کل در رکود ۱۹۳۰ زمانی وارد شد که ایالات متحده با بحران‌های بانکی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. بحران بانکی زمانی تشدید شد، که سپرده‌گذاران اعتماد خود را به توانایی پرداخت بدهی توسط بانک‌ها از دست دادند و به‌طور هم‌زمان تقاضای پرداخت سپرده‌های‌شان را نیز داشتند، بانک‌ها که تنها نسبتی از سپرده‌ها را به عنوان ذخیره‌های نقدی نزد خود نگهداری می‌کنند، باید وام‌های خود را به منظور نیاز ملی همه‌جانبه به پول نقد تبدیل می‌کردند. این فرایند سریع نقد کردن پول حتی می‌تواند از قبل باعث شکست بانک‌هایی شود که توانایی پرداخت بدهی خود را ندارند. ایالات متحده در رکود ۱۹۳۰ بحران‌های بانکی گسترده‌ای را تجربه کرد. بهار سال ۱۹۳۱، سقوط سال ۱۹۳۱ و رکود سال ۱۹۳۲. موج آخر این بحران تا زمستان ۱۹۳۳ ادامه داشت و با تعطیلی [[بانک ملی]] که تعطیلی آن در ۶ مارس ۱۹۳۳ به وسیلهٔ روزولت اعلام شد، پایان یافت. تعطیلی این بانک موجبات تعطیلی همه بانک‌ها را فراهم آورد. اجازه بازگشایی مجدد بانک‌ها تنها بعد از تأیید قابلیت پرداخت بدهی آن‌ها توسط بازرسان دولتی صادر شد. بحران خسارت شدیدی بر نظام بانکداری آمریکا وارد ساخت، در سال ۱۹۳۳ یک پنجم بانک‌های موجود در ابتدای دهه ۱۹۳۰ تعطیل شده بودند. در عین حال فدرال رزرو تلاش کمی برای جلوگیری از بحران‌های بانکی انجام داد.
مطمئناً بحران با کاهش اعتماد و ایجاد بدبینی وخیم‌تر شد و ناکامی و ورشکستگی بانک‌ها از طریق کاهش پول نقد موجود برای سرمایه‌گذاری مالی، دریافت و پرداخت وام‌ها را نیز مختل کرد. با کاهش در عرضه پول، مصرف‌کنندگان و افراد تجار انتظار رکود در قیمت‌ها را داشتند همچنین انتظار کاهش دستمزدها و قیمت‌ها را در آینده داشتند. به عنوان یک نتیجه حتی اگر نرخ‌های بهره خیلی پایین بودند افراد نمی‌خواستند قرض بگیرند زیرا می‌ترسیدند دستمزدها و سودهای آینده برای پوشش‌های وام ناکافی باشد این دودلی منجر به کاهش در مخارج مصرف‌کننده و سرمایه‌گذاری تجاری شد.