منوچهر زیاری: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۶۲:
در سال ۴۰۹ هجری یکی از سرداران دیلمی در خدمت [[آل بویه]]، به نام [[ابن فولاد]]، علیه این خاندان سر به شورش گذاشت و حکومت [[قزوین]] را از بوییان به [[اقطاع]] خواست ولی با مخالفت [[سیده ملکخاتون]] و [[مجدالدوله دیلمی]] مواجه شد. ابن فولاد در نبردی به مصاف یکی از اشراف [[باوندیان]]، به نام «سرخاب بن شهریار»، رفت و شکست خورده و زخمی شد. ابن فولاد سپس به [[دامغان]] گریخته و به منوچهر نامهای فرستاد و کمک خواست تا بتواند شهر [[ری]] را تصرف کند و در ازای آن تعهد کرد که در صورت پیروزی خطبه و سکه به نام منوچهر زیاری میکند. منوچهر در پاسخ دو هزار نیروی کمکی به او سپرد و ابن فولاد به ری حمله کرد ولی مجدالدوله علم صلح برداشته و در عوض حکومت [[اصفهان]] را به ابن فولاد سپرد.
بار دیگر، در سال ۴۱۸ هجری [[علی بن عمران]] علیه [[ابوجعفر دشمنزیار|علاءالدوله]] (حاکم [[آل کاکویه]]) و بعداً مجدالدوله نبردهایی ترتیب داد. در این جنگها منوچهر از علی بن عمران حمایت نموده و دو بار لشکریانش را به کمک او روانه کرد. بار دوم تعداد این لشکریان ششصد نفر ذکر شده و در نبرد با علاءالدوله، فرماندهٔ سپاهیان زیاری دستگیر شدهاست که منوچهر با فرستادن قاصدی با علاءالدوله اعلان صلح کرده و فرماندهاش را آزاد نمود.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۳۰}}</ref>
=== مسائل فرهنگی ===▼
[[پرونده:Manuchehr coin.jpg|بندانگشتی|سکهای از دوران فلکالمعالی منوچهر، به وزن ۴٫۳۵ گرم و ضرب شده در استرآباد، به سال ۴۰۵ هجری.]]▼
به گفتهٔ ''[[دانشنامه ایرانیکا]]''، مشخص نیست که آیا منوچهر بن قابوس همچون پدرش حامی مطالبات فرهنگی بود و به حمایت از اهل ادب و هنر ادامه داده، یا خیر.<ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|2010|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=|زبان=en}}</ref> محمدعلی مفرد در این باره میگوید «…با وجود این منوچهر از ارزش شاعران و تبلیغاتی که از طریق شعر آنان برای خوشنامی امیر انجام میشد، آگاه نبود… [او] به شاعران بیتوجهی کرد و آنها به دربار محمود روی آوردند و اشعار معروفی در مدح او سرودند.»<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۸۳–۱۸۴}}</ref>▼
این ادعا وجود دارد که [[منوچهری دامغانی]]، شاعر بزرگ معاصر که در دربار غزنویان نیز حضور داشته، [[تخلص]] خود را از روی نام فلکالمعالی منوچهر زیاری برگزیده<ref>{{پک|عماری||ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ص=۴۲۳}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|2010|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=|زبان=en}}</ref> و در اشعاری به ستایش از این امیر زیاری پرداخته<ref>{{پک|پرویز|۱۳٣۶|ک=تاریخ دیالمه و غزنویان |ص=۴٢}}</ref> و پیش از مرگ منوچهر، در دربار او حضور داشته<ref>{{یادکرد خبر|نشانی=http://semnan.irib.ir/-/منوچهری-دامغا-1|عنوان= منوچهری دامغانی |ناشر=صدا و سیمای استان سمنان|تاریخ بازدید= ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹}}</ref>؛ ولی هیچ مدرکی برای این مدعا در دست نیست که منوچهری دامغانی در دربار زیاریان بوده باشد.<ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|2010|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=|زبان=en}}</ref> پرویز در کتابش ضمن آوردن دو شعر از منوچهری دامغانی و مرتبط دانستنشان به منوچهر زیاری، این امیر زیاری را دمساز شعرا و فضلا معرفی کرده و [[مسعود سعد سلمان]] را معاصر وی میداند.<ref>{{پک|پرویز|۱۳٣۶|ک=تاریخ دیالمه و غزنویان |ص=۴٢-۴۴}}</ref>▼
در ''[[دانشنامه بزرگ اسلامی]]'' هم گفته شده [[ابوالفرج علی بن حسین بن هندو]] شاعر، کاتب و حکیم نامی نخست در دربار منوچهر به سر میبرد و بعدتر از دربار او گریخت.<ref>{{پک|عماری||ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ص=۴۲۳}}</ref> بن هندو در ابتدای به امارت رسیدن منوچهر در [[قصیده]]ای به [[زبان عربی]] او را مدح کرد ولی منوچهر بهرهای [[ادبیات عربی|ادبیات عرب]] نبرده بود، متوجه معنای شعر نشد و صلهای به ابن هندو نبخشید. ابن هندو سپس منوچهر را [[هجو]] نمود و از ترس عواقب کارش فرار کرد.<ref>{{پک|''بخش ادبیات عرب''|۱۳۸۵|ک=ابن هندو|ص=}}</ref>▼
[[ابن سینا]] که تحت تعقیب مأموران غزنوی بود، قصد داشت از [[گرگانج]] عازم دربار قابوس زیاری شود ولی در زمان ورود به گرگان، خبر درگذشت او را شنید. بوعلی سینا در گرگان با [[بوزجانی]] دیدار کرد و مدت کوتاهی در این شهر، در خانهای ناشناس، ماند و در خدمت منوچهر زیاری بود.<ref dir=ltr>{{پک|Gutas|1987|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=67-70|زبان=en}}</ref>ابنسینا در گرگان یکی از امیرزادههای زیاری، فرزند امیر شاهین زیاری و شهبانو خواهر قابوس، که ۲۳ سال بیمار بود را درمان کرد. همچنین چند کتاب و رساله را در این شهر نگاشت که یکی از این رسالهها به نام ''رساله الی زرین کیس بنت شمسالمعالی فی تصحیح طول جرجان'' برای «زرینگیس دختر قابوس» نوشته شده. ابن سینا از ترس غزنویان نهایتاً به [[ری]] گریخت و در خدمت آلبویه درآمد.<ref>{{پک|خورسندی|}}</ref>▼
=== مذهب ===▼
منوچهر و امیران جانشین او در انتخاب مذهب دچار تردید بودند؛ از یک سو سلاطین قدرتمند معاصر پیرو [[تسنن]] بوده و آنها توان مخالفت با این فرمانروایان را نداشتند و از سوی دیگر مجبور بودند با تمایلات مذهبی مردم تحت فرمانشان، که غالباً [[شیعه]] بودند، کنار بیایند. با آن که قابوس پیرو متعصب تسنن بود، ولی منوچهر در ابتدای حکومتش به حمایت از شیعیان پرداخت. او با بزرگان [[زیدیه]] در [[گیلان]]، [[موید بالله آملی|موید بالله]] و [[کیا ابوالفضل]] صلح کرده و مبالغ زیادی به آنها پرداخت نمود. موید بالله و برادرش [[ابوطالب یحیی|الناطق بالحق]] در [[دیلمستان|دیلم]] و [[جرجان|گرگان]] مدارس اسلامی خود را گشوده و به تدریس و تصنیف کتب فقه و کلام زیدی مشغول شدند و منوچهر اجازهٔ این کار را به آنان داده بود. از طرف دیگر منوچهر مورد تأیید [[خلیفه]] ،[[قادر (خلیفه)|قادر بالله]]، قرار گرفته و نام او را به همراه عبارت «توحید» بر روی سکههای خود ضرب نمود. او همچنین با سلطان محمود، که پایبند به تسنن بود، ارتباط قوی داشت.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۶۸–۱۶۹}}</ref>▼
=== لشکرکشی محمود به ری ===
سطر ۸۴ ⟵ ۷۱:
از سوی دیگر مسعود هم در این هنگام اختلافاتی با سلطان محمود پیدا کرده بود و از جانب برادرش، [[محمد غزنوی|محمد]]، بیمناک بود. در این اثنا منوچهر ارتباط خود را با مسعود تقویت کرد و مسعود هم یحتمل بدان میاندیشید که در صورت جانشینی محمد، میتواند از نیروی سپاهیان منوچهر برای به دست آوردن جایگاه سلطنت استفاده کند. این نامهنگاریها به جایی کشید که دو طرف عهدنامهای برای اتحاد با یکدیگر، در مقابل پیشآمدها و وقایع احتمالی، برقرار کردند.<ref>{{پک|پرویز|۱۳٣۶|ک=تاریخ دیالمه و غزنویان |ص=۴٠-٣٨}}</ref>
▲[[پرونده:Manuchehr coin.jpg|بندانگشتی|سکهای از دوران فلکالمعالی منوچهر، به وزن ۴٫۳۵ گرم و ضرب شده در استرآباد، به سال ۴۰۵ هجری.]]
▲منوچهر و امیران جانشین او در انتخاب مذهب دچار تردید بودند؛ از یک سو سلاطین قدرتمند معاصر پیرو [[تسنن]] بوده و آنها توان مخالفت با این فرمانروایان را نداشتند و از سوی دیگر مجبور بودند با تمایلات مذهبی مردم تحت فرمانشان، که غالباً [[شیعه]] بودند، کنار بیایند. با آن که قابوس پیرو متعصب تسنن بود، ولی منوچهر در ابتدای حکومتش به حمایت از شیعیان پرداخت. او با بزرگان [[زیدیه]] در [[گیلان]]، [[موید بالله آملی|موید بالله]] و [[کیا ابوالفضل]] صلح کرده و مبالغ زیادی به آنها پرداخت نمود. موید بالله و برادرش [[ابوطالب یحیی|الناطق بالحق]] در [[دیلمستان|دیلم]] و [[جرجان|گرگان]] مدارس اسلامی خود را گشوده و به تدریس و تصنیف کتب فقه و کلام زیدی مشغول شدند و منوچهر اجازهٔ این کار را به آنان داده بود. از طرف دیگر منوچهر مورد تأیید [[خلیفه]] ،[[قادر (خلیفه)|قادر بالله]]، قرار گرفته و نام او را به همراه عبارت «توحید» بر روی سکههای خود ضرب نمود. او همچنین با سلطان محمود، که پایبند به تسنن بود، ارتباط قوی داشت.<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۶۸–۱۶۹}}</ref> ولی پشتیبانی او از شیعیان موجب ایجاد اختلاف میانشان شد و محمود غزنوی با لشکرکشی به قلمرو زیاریان، او را از حمایت تشیع بر حذر داشت. <ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۲۲۶}}</ref>
▲به گفتهٔ ''[[دانشنامه ایرانیکا]]''، مشخص نیست که آیا منوچهر بن قابوس همچون پدرش حامی مطالبات فرهنگی بود و به حمایت از اهل ادب و هنر ادامه داده، یا خیر.<ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|2010|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=|زبان=en}}</ref> محمدعلی مفرد در این باره میگوید «…با وجود این منوچهر از ارزش شاعران و تبلیغاتی که از طریق شعر آنان برای خوشنامی امیر انجام میشد، آگاه نبود… [او] به شاعران بیتوجهی کرد و آنها به دربار محمود روی آوردند و اشعار معروفی در مدح او سرودند.»<ref>{{پک|مفرد|۱۳۸۶|ک=ظهور و سقوط آل زیار|ص=۱۸۳–۱۸۴}}</ref>
▲این ادعا وجود دارد که [[منوچهری دامغانی]]، شاعر بزرگ معاصر که در دربار غزنویان نیز حضور داشته، [[تخلص]] خود را از روی نام فلکالمعالی منوچهر زیاری برگزیده<ref>{{پک|عماری||ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ص=۴۲۳}}</ref><ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|2010|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=|زبان=en}}</ref> و در اشعاری به ستایش از این امیر زیاری پرداخته<ref>{{پک|پرویز|۱۳٣۶|ک=تاریخ دیالمه و غزنویان |ص=۴٢}}</ref> و پیش از مرگ منوچهر، در دربار او حضور داشته<ref>{{یادکرد خبر|نشانی=http://semnan.irib.ir/-/منوچهری-دامغا-1|عنوان= منوچهری دامغانی |ناشر=صدا و سیمای استان سمنان|تاریخ بازدید= ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹}}</ref>؛ ولی هیچ مدرکی برای این مدعا در دست نیست که منوچهری دامغانی در دربار زیاریان بوده باشد.<ref dir=ltr>{{پک|Bosworth|2010|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=|زبان=en}}</ref> پرویز در کتابش ضمن آوردن دو شعر از منوچهری دامغانی و مرتبط دانستنشان به منوچهر زیاری، این امیر زیاری را دمساز شعرا و فضلا معرفی کرده و [[مسعود سعد سلمان]] را معاصر وی میداند.<ref>{{پک|پرویز|۱۳٣۶|ک=تاریخ دیالمه و غزنویان |ص=۴٢-۴۴}}</ref>
▲در ''[[دانشنامه بزرگ اسلامی]]'' هم گفته شده [[ابوالفرج علی بن حسین بن هندو]] شاعر، کاتب و حکیم نامی نخست در دربار منوچهر به سر میبرد و بعدتر از دربار او گریخت.<ref>{{پک|عماری||ک=دانشنامه بزرگ اسلامی|ص=۴۲۳}}</ref> بن هندو در ابتدای به امارت رسیدن منوچهر در [[قصیده]]ای به [[زبان عربی]] او را مدح کرد ولی منوچهر بهرهای [[ادبیات عربی|ادبیات عرب]] نبرده بود، متوجه معنای شعر نشد و صلهای به ابن هندو نبخشید. ابن هندو سپس منوچهر را [[هجو]] نمود و از ترس عواقب کارش فرار کرد.<ref>{{پک|''بخش ادبیات عرب''|۱۳۸۵|ک=ابن هندو|ص=}}</ref>
▲[[ابن سینا]] که تحت تعقیب مأموران غزنوی بود، قصد داشت از [[گرگانج]] عازم دربار قابوس زیاری شود ولی در زمان ورود به گرگان، خبر درگذشت او را شنید. بوعلی سینا در گرگان با [[بوزجانی]] دیدار کرد و مدت کوتاهی در این شهر، در خانهای ناشناس، ماند و در خدمت منوچهر زیاری بود.<ref dir=ltr>{{پک|Gutas|1987|ک=Encyclopaedia Iranica|ص=67-70|زبان=en}}</ref>ابنسینا در گرگان یکی از امیرزادههای زیاری، فرزند امیر شاهین زیاری و شهبانو خواهر قابوس، که ۲۳ سال بیمار بود را درمان کرد. همچنین چند کتاب و رساله را در این شهر نگاشت که یکی از این رسالهها به نام ''رساله الی زرین کیس بنت شمسالمعالی فی تصحیح طول جرجان'' برای «زرینگیس دختر قابوس» نوشته شده. ابن سینا از ترس غزنویان نهایتاً به [[ری]] گریخت و در خدمت آلبویه درآمد.<ref>{{پک|خورسندی|}}</ref>
== مرگ منوچهر ==
|