والریا مسالینا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۳:
 
==قربانیان مسالینا در قدرت==
ظهور مسالینا در قدرت او را به شکل یک زن بی رحمانه، فتنه گر، توهین آمیز و با میل شدید رابطه جنسی متهم می کنند، اتهامات علیه مسالینا عمدتاً در سه زمینه است: دشمنی وی با اعضای دیگر خانواده امپراتوری. دشمنی وی با اعضای سناتورها و آزادیخواهان؛ و رفتار جنسی بی حد و حصر او به نظر می رسید که خانواده شوهرش، به ویژه در مورد یک زن، کاملا مورد توجه ویژه مسالینا قرار گرفته اند. در سال اول سلطنت [[کلودیوس]]، خواهرزاده وی جولیا لیویا، که اخیراً با مرگ برادرش [[کالیگولا]]، از تبعید خود بازگذشته بود، دوباره به اتهام زنا این بار با [[سنکای جوان]] تبعید شد. پس از مرگ مسالینا، یک سال بعد پس از مرگ او سنكا به فرمان اگریپینا اجازه به بازگشت به [[رم]] صادر شد. جولیا لیویا، در سال ۴۳ به دلیل بی اخلاقی و محارم توسط مسالینا مورد حمله و اتهامات دروغین قرار گرفت - احتمالاً به دلیل ترس از پسر جولیا، گایوس روبلیوس پلوتوس، به عنوان مدعی رقیب جانشینی امپراتوری برای پسرش بریتانیک است یا برای زیبایی لیویا بوده است با این نتیجه زنا با محارم و خیانت بر زده امپراتور وقت کلودیوس دستور اجرای حکم اعدام وی را صادر کرد و سر لیویا به مسالینا داده شد که او هم بر سرنیزه به کوچه و شهر گردانید.
 
مسالینا از لحاظ شخصیتی یک ملکه‌ای بی‌اندازه خوشگذران، مستقل از شوهرش، فاسد و [[عشرت‌طلب]] بوده‌است و بر کلودیوس سلطه کامل داشته و در تمام عزل و نصب های دربار نظارت داشت و در شیوه اداره امور کشور دخالت‌های فراوانی می کرد. در دو سال پایانی زندگی، او برای ارضای امور جنسی خود به صورت فاسد و بی رحمانه در [[فاحشه خانه]] های روم برای اهداف نیاز های خود با چندین مرد ارتباط رسمی داشت و حتی اجازه می داد آن ها هرکاری که می خواهند با بدن او انجام دهند.
 
او در اواخر سالهای پایانی خود به طور کامل حملات خود را به تنها برادرزاده زنده مانده شوهرش، [[اگریپینا کوچک|آگریپینا جوان]]، و پسر خردسال اگریپینا لوسیوس دومیتوس آهنوباربوس (امپراطور بعدی [[نرون]]) بسیار شدت بخشید و به زیبایی اگریپینا حسادت داشت و از پسر او هم بخاطر مدعی امپراتوری هراس داشت. پس از پیروزی مسالینا در اعدام جولیا لیویا، عموم مردم با آگریپینا که دو بار تبعید شده بود و تنها دختر بازمانده از ژرنیکوس و اگریپینا بزرگتر بود، بشدت همدردی کردند. آگریپینا در جنایات ادعا شده استاتیلیوس توروس دخیل بود، که گفته می شود وی به منظور شرکت در "اعمال جادویی و خرافات" شرکت کرده است. تائوروس به فرمان مسالینا خودکشی کرد و به گفته تاسیتوس، مسالینا فقط از ادامه آزار و اذیت آگریپینا جلوگیری کرد، زیرا او از معشوقه جدید خود یعنی گایوس سیلیوس بشدت پریشان شد و حوصله جنگیدن با اگریپینا را برای یک‌مدت کوتاهی نداشت.
 
طبق گفته سوئیتونیوس، مسالینا از مقام عالیرتبه و نفوذ گسترده خود بر امپراتور در دربار و دادگاه سیاسی کاملا سئواستفاده می کرد، او خیلی زود از پریشانی و اشتیاق با معشوقه جدیدش بیرون امد و سریع متوجه شد که نرون جوان می تواند رقیب فوقالعاده سرسخت و بالقوه برای پسرش باشد، که سه سال از نرون جوان تر بود. او این حرف را تکرار کرد که مسالینا چندین قاتل را به داخل اتاق زیربنای نرون فرستاد تا او را به قتل برسانند، اما آنها از آنچه که تصور می کردند مار از زیر تختخوابش بیرون زده وحشت کردند و گریختن. در بازی های سکولار ۴۸، نرون بیش از آنکه پسر خود مسالینا، بریتانیکوس باشد، تشویق و احترام بیشتری به دست آورد، چیزی که دانشمندان حدس می زنند، باعث شد که مسالینا یک بار برای همیشه علیه نرون و مادرش توطئه کند.