تراژدی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
دانیال رفیعی (بحث | مشارکتها) |
دانیال رفیعی (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۷۵:
== قهرمان تراژیک ==
[[پرونده:Oedipus.jpg|بندانگشتی|120px|راست|اودیپوس شهریار]]
تطهیر و تزکیه، ترجمه واژه یونانی [[کاتارسیس]] {{نشانه|۸}} Catharsis است که از اصطلاحات مشهور [[نقد ادبی]] است و مفهوم آن این است که بیننده بعد از دیدن تراژدی از این که خود دچار چنان سرنوشتی نشدهاست احساس سبکی کند. از نظر رضا شیرمرز، پژوهشگر فرهنگ و تمدن یونان، ارسطو معتقد است که «شخصیت تراژیک باید نیک باشد، در کلامش، باید وجوه اخلاقی موج بزند و شجاعت و پایداری او از جنس واقعیت و برآمده از زندگی باشد.». در تراژدی، معمولاً قهرمان میمیرد و این مرگ دلخراش باعث کاتارسیس میشود. [[ارسطو]] میگوید قهرمان تراژدی در ما هم حس شفقت را بیدار میکند و هم حس وحشت و هراس را. او نه خوب است و نه بد، مخلوطی از هر دواست، اما اگر از ما بهتر باشد، اثر تراژدی بیشتر میشود. قهرمان بر اثر بخت برگشتگی یا [[بازی سرنوشت]]، ناگاه از اوج سعادت به ورطهٔ شقاوت فرو میافتد.<ref>[http://vccslitonline.cc.va.us/tragedy/aristotle.htm] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20100629124931/http://vccslitonline.cc.va.us/tragedy/aristotle.htm |date=۲۹ ژوئن ۲۰۱۰ }} (Aristotle's ideas about tragedy)</ref> تغییر سرنوشت نتیجهٔ فعل خطایی است که از قهرمان سرزدهاست. به قول محققان غربی او بر اثر نقطه ضعفی که دارد مرتکب اشتباه میشود. به این نقطه ضعف در [[یونان]]ی، همرتیا {{نشانه|۸}} گویند که در انگلیسی به تراژیک فلاو {{نشانه|۹}} یعنی نقطهٔ ضعف تراژیک ترجمه شدهاست.<ref>[http://mset.rst2.edu/portfolios/s/stracco_m/toolsdev/finalproject/elements_of_a_tragic_hero.htm] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20090430080106/http://mset.rst2.edu/portfolios/s/stracco_m/toolsdev/finalproject/elements_of_a_tragic_hero.htm |date=۳۰ آوریل ۲۰۰۹ }} (Elements of a Tragic Hero)</ref> یکی از رایجترین انواع نقطه ضعف در تراژدیهای یونانی، هوبریس {{نشانه|۱۰}} به معنی غرور است. از خود راضی بودن و [[اعتماد به نفس]] بیش از حد که باعث میشود قهرمان تراژدی به نداها، اخطارها، علائم درونی و قلبی و آسمانی توجه نکند و از قوانین اخلاقی منحرف شود.<ref>[http://enshaie20.blogsky.com/1385/08/26/post-22/] (تراژدی، نمایش اعمال مهم و جدی)</ref>
== تراژدی رومی ==
خط ۱۹۹:
اهمیت تراژدی در فرهنگ غرب تا آنجاست که توجه فیلسوفان بزرگی چون [[افلاطون]]، ارسطو، سنکا، [[هگل]]، [[دیوید هیوم]]، [[نیچه]]، [[آرتور شوپنهاوئر]]، [[برک]]، [[مارتین هایدگر]]، [[سارتر]] و [[کامو]] و منتقدین و زیبایی شناسان برجستهای همچون [[هوراس]]، کاستلووترو، [[گوته]]، [[گئورگ لوکاچ]] و … را به خود جلب کردهاست.<ref>[http://www.humboldt.edu/~essays/martinrev.html] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20100618105613/http://www.humboldt.edu/%7Eessays/martinrev.html |date=۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ }} (Essays in Philosophy)</ref>
به باور افلاطون تراژدی روایتی است تقلیدی اما ارسطو تراژدی را تقلید عملی جدی و کامل به صورت نمایشی و نه روایتی میداند که شامل تغییرات ناگهانی است که به موقعیتی چنان ناگوار منتهی میشود که در تماشاگران دو احساسِ ترحم و ترس را ایجاد میکند.<ref>[http://classics.uc.edu/~johnson/tragedy/plato&aristotle.html] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20121201015627/http://classics.uc.edu/~johnson/tragedy/plato%26aristotle.html |date=۱ دسامبر ۲۰۱۲ }} (Plato and Aristotle on Tragedy)</ref>
از دیدگاه رضا شیرمرز، مترجم و مفسر بوطیقای ارسطو، «تراژدی یا تراقُذیا (τραγωδία) ریشه در تلاش شاعران برای ارایۀ بازتابی شرافتمندانه تر و نیک تر از انسانِ روزمره دارد. درحالی که کمدی از منظر او در پی بازنمایی انسانِ فرودست و نازل است و نواقص بشر را تصویر می کند. او برای درام، تاریخ تطور طبیعی قایل است. معتقد است درام با بداهه پردازی آغازید و با الهام از ابعاد متنوعِ حماسۀ هُمیروسی به تراژدی و کمدی منجر شد، شاعران جدی، تراژدی نوشتند و فرودست ها به کمدی پناهنده شدند. حماسه هم از آن جهت که از انسان شریف و والا تقلید می کند به تراژدی شبیه است، اگرچه بیشتر دارای شکل روایی است. ارسطو معتقد است که جدیت، عنصر جدایی ناپذیر تراژدی است و طی آن انسانی بزرگ، دگرگونی سرنوشت را تجربه می کند و در این مسیر دشوار، همواره ترس و شفقت را در تماشاگران برمی انگیزد و طی این تجربۀ عاطفی، تزکیه شان می کند، ولی افلاطون تراژدی را وسیله ای قدرتمند، مخرب و پرطمطراق می داند و معتقد نیست که این هنر می تواند موجبات یادگیری و دانش اندوزی مخاطبان را فراهم کند. افلاطون می پندارد که تراژدی، عواطف مخاطب را بهطرزی خطرناک برمی انگیزد و خرد را به تباهی می کشاند، ولی ارسطو آن را دلیلی بر خردورزی و دانش اندوزی می داند.»
امر تراژیک به عنوان هسته و جوهر اصلی تراژدی از نظر آیسخولوس راهی است برای رسیدن قهرمان تراژیک به شناخت تراژیک؛ «پاثین ماثین» یعنی «رنج بردن برای آموختن». در نگرش فلسفی «امر تراژیک»، به محدودیت، فرجام ناگوار زجر و رنج قهرمان، دستیابی قهرمان به شناخت رنج آور، احساس ناگوار و فقدان معنا میشود. هرچند در جهانشناسی یونان باستان خدایان قانون هستی اند و بر انسان و زندگی او مسلط اند اما تراژدی عرصه تقابل خواستِ قهرمان تراژیک با خواست خدایان نیز هست که به دو صورت کنشی و واکنشی رقم میخورد.<ref>[http://docs.google.com/viewer?a=v&q=cache:K5evxapSFi8J:www.cfh.ufsc.br/ethic@/ethic22ar2.pdf+تراژدی+و+افلاطون&hl=fa&pid=bl&srcid=ADGEEShRH_Uv0XN5srQTAT_7vLEFB-2_s5Q3AvjKqCFDZRgxPv9azPxewIu4QHGE-gPwNOW7ZNTnt5GDtpiPwgn3Gf15n1zQFqlCo_9HA3OL1DPFEObVDnWBZrimixFHruI5ULjrF6gE&sig=AHIEtbT8Xn8e1Z4sPzGW3flHYDzCLi0NRg] (The Tragedy of Platonic Ethics and the Fall of Socrates)</ref> درتقابل قهرمان تراژیک با تقدیر یونانیان به تقدیر همچون نیرویی اسرارآمیز و مقتدر اعتقاد داشتند که حتی خدایان مطیع آن بودند از اینرو اساس امر تراژیک مبارزه قهرمانانه اما منجر به شکست قهرمان تراژیک دربرابر تقدیر است.<ref name="thesis.ui.ac.ir"/>▼
▲امر تراژیک به عنوان هسته و جوهر اصلی تراژدی از نظر آیسخولوس راهی است برای رسیدن قهرمان تراژیک به شناخت تراژیک؛ «پاثین ماثین» یعنی «رنج بردن برای آموختن». در نگرش فلسفی «امر تراژیک»، به محدودیت، فرجام ناگوار زجر و رنج قهرمان، دستیابی قهرمان به شناخت رنج آور، احساس ناگوار و فقدان معنا میشود. هرچند در جهانشناسی یونان باستان خدایان قانون هستی اند و بر انسان و زندگی او مسلط اند اما تراژدی عرصه تقابل خواستِ قهرمان تراژیک با خواست خدایان نیز هست که به دو صورت کنشی و واکنشی رقم میخورد.<ref>[http://docs.google.com/viewer?a=v&q=cache:K5evxapSFi8J:www.cfh.ufsc.br/ethic@/ethic22ar2.pdf+تراژدی+و+افلاطون&hl=fa&pid=bl&srcid=ADGEEShRH_Uv0XN5srQTAT_7vLEFB-2_s5Q3AvjKqCFDZRgxPv9azPxewIu4QHGE-gPwNOW7ZNTnt5GDtpiPwgn3Gf15n1zQFqlCo_9HA3OL1DPFEObVDnWBZrimixFHruI5ULjrF6gE&sig=AHIEtbT8Xn8e1Z4sPzGW3flHYDzCLi0NRg] (The Tragedy of Platonic Ethics and the Fall of Socrates)</ref> درتقابل قهرمان تراژیک با تقدیر یونانیان به تقدیر همچون نیرویی اسرارآمیز و مقتدر اعتقاد داشتند که حتی خدایان مطیع آن بودند از اینرو اساس امر تراژیک مبارزه قهرمانانه اما منجر به شکست قهرمان تراژیک دربرابر تقدیر است.<ref name="thesis.ui.ac.ir" />
=== نیچه ===
|