۲۸٬۷۳۶
ویرایش
جز (ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:نمایشنامههای تراژیکمدی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| web =
}}
'''''در انتظار گودو''''' {{به انگلیسی|Waiting for Godot}}
== خلاصه داستان ==
بعد از خروج پوزو، استراگون میخوابد، همان پسربچه پرده اول وارد میشود. ولادیمیر سعی میکند دربارهٔ گودو اطلاعات بیشتری به دست آورد و میفهمد که گودو مردی است که ریش سفید دارد. پسربچه اعلام میکند که «گودو امشب نمیآید ولی حتماً فردا خواهد آمد.» گوگو پیشنهاد میکند که برای همیشه دست از انتظار بردارند یا خودکشی کنند. به درخت نزدیک میشوند، استراگون طناب نازکی که به جای کمربند به کمرش بستهاست را درمیآورد. طناب به قدر کافی محکم نیست. دو مرد تصمیم میگیرند بروند اما تکان نمیخورند. شب فرامیرسد، ماه در انتهای صحنه بالا میآید.»<ref>کامیابی مسک، احمد. بکت و چشم به راه گودو. ۱۳۸۶.</ref>
== به فارسی ==
''در انتظار گودو'' بارها به فارسی ترجمه شده. [[نجف دریابندری]] نامدارترین مترجم فارسی این نمایشنامه است.
== منابع ==
|