در ارتباط با [[خودشیفتگی]]، عقدهيعقدهی ادیپ به عنوان رأس تقلای شخص حین رشد برای رسیدن به موفقیت یا عشق در نظر گرفته میشود<ref>Pederson, Trevor (2015). ''The Economics of Libido: Psychic Bisexuality, the Superego, and the Centrality of the Oedipus Complex''. karnac.</ref>. در اثر به نام مشکل اقتصادی خودشیفتگی (۱۹۲۴) فروید مینویسد که «در عقدهی ادیپ اعتبار شخصیتی والدین در سوپرایگو به پسزمینه رانده میشود و تصویری که از خود باقی میگذارند به تاثیراتی که از معلمها و اشخاصی که بر شخص تسلط دارند متصل میشود». فروید در اثر خود با عنوان: تاملی چند بر روانشناسی بچهمدرسهایها (۱۹۱۴) مینویسد: «همآکنون ما میتوانیم رابطهمان با معلمهای مدرسهمان را بهتر متوجه شویم. این افراد، خیلیهایشان خودشان پدر نبودند ولی برای ما جایگزینی برای والد شدند. برای همین بود که حتی با اینکه خیلیهایشان خودشان کمسن و سال بودند، به نظر ما خیلی پخته و به طرز دستنایافتی بالغ به نظر میرسیدند. ما توقعات و احترامی را که نسبت به پدر همهچیزدان خود در کودکی داشتیم را به آنها منتقل کردیم و شروع کردیم با آنها مانند پدری که در خانه داشتیم رفتار کنیم. ما با آنها با همان دوسوگرایی که در خانه تجربه میکردیم مواجه شدیم و به کمک آن با آنها همانگونه که با پدرانمان درگیر بودیم، دست و پنجه نرم کردیم.»
عقدهيعقدهی ادیپ از جنبهيجنبهی خودشیفتگی، بیان میدارد که یک فرد میتواند توان اینکه یک جانشین والدی را در درون خود بدون دوسوگرایی بپذیرد از دست بدهد. هنگامی که شخص با جانشینان والدی خود وارد یک رابطهيرابطهی دوسوگرایانه شود، وارد یک عقدهی اختگی سهضلعی میشود. در عقدهيعقدهی اختگی، فرد رقیب جانشینان والدی میشود که این نقطهی پسرفت میشود. در یادداشتهای روانکاوی خودنگاری یک مورد پارانویا (دیمنشیا پارانویید) (۱۹۱۱)، فروید مینویسد که سرخوردگی از یک زن، یا بدبیاری در رابطه با مردان دیگر از دلایل پسرفت یا بوجودآمدن نشانگان بیماری هستند. حالت سهضلعی میتواند با یک رقیب احساسی نسبت به یک زن، یا یک رقیب کاری از جهت آنکه نشان دهد که از دیگری کارامدتر است بوجودبهوجود آید<ref>Pederson, Trevor (2015). ''The Economics of Libido: Psychic Bisexuality, the Superego, and the Centrality of the Oedipus Complex''. Karnac.</ref>.