لئون حرفهای: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
ابرابزار |
||
خط ۲۱:
}}
'''''لئون حرفهای''''' یا '''''لئون''''' {{به فرانسوی|Léon}} (که همچنین با عنوان '''''حرفهای''''' یا '''''لئون: حرفهای''''' نیز شناخته میشود) فیلمی [[مهیج]] فرانسوی و با زبان انگلیسی به نویسندگی و کارگردانی [[لوک بسون]] محصول سال ۱۹۹۴ شرکت آمریکایی [[کلمبیا پیکچرز]] است. این فیلم در تاریخ ۱۸ نوامبر ۱۹۹۴ در [[آمریکا]] و با نام ''حرفهای'' {{به انگلیسی|The Professional}} به روی پرده رفت.
این فیلم به عنوان بهترین فیلم ژان رنو نیز شناخته
== داستان ==
فیلم با صحنهای از بالای [[شهر نیویورک]] شروع میشود و داخل کافه و مرکز کار تونی ([[دنی آیلو]]) میشود، تونی در حالی که سیگار میکشد در مورد کار با شخصی صحبت میکند که چهرهاش چندان پیدا نیست، وی با یک عینک دودی در مقابل تونی نشستهاست، کار را میپذیرد و لیوان شیر جلویش را سر میکشد. وی همان لئون ([[ژان رنو]]) آدمکشی حرفهای و خطرناک است (که خودش را بعداً «پاککننده» معرفی میکند) او در محله [[ایتالیای کوچک]] در[[شهر نیویورک]] زندگی میکند. کار سپرده شده را که تهدید و ترساندن یک قاچاقچی مواد مخدر (فتمن) است انجام میدهد. او که به خاطر شغلش مجبور است مرتباً مکان زندگیش را تغییر دهد؛ در صحنهای از پلهها بالا میآید که دختر بچهای سیزده ساله، در راهروی پلهها نشسته و مشغول سیگار کشیدن است که ماتیلدا لاندو ([[ناتالی پورتمن]]) یکی از نقشهای اصلی فیلم میباشد. لئون و ماتیلدا آشنایی مختصری با یکدیگر پیدا میکنند. در صحنه بعد شاهد درگیری لفظی یکی از مأموران دی.
بعد این موضوع را به رئیس خود که آنجا بود و در حال گوش دادن موزیک بود می گوید. در در اینجا با [[نورمن استنسفیلد|نورمن «استن» استنسفیلد]] ([[گری اولدمن]]) یکی دیگر از نقشهای اصلی فیلم آشنا میشویم. وی که از رؤسای دی. ای. اِی است، خود در کار قاچاق مواد و مصرف آن نقش دارد. به پدر ماتیلدا توصیه میکند که تا فردا ظهر مواد را تحویل دهد. فردا ظهر استنفیلد به همراه چندین مأمور و همکار خود با اسلحه به منزلشان حمله میکنند و تمام اعضای خانواده را به غیر از ماتیلدا که به منظور خرید بیرون رفته، از جمله پسر چهار ساله خانواده را به قتل میرسانند. ماتیلدا از خرید بازگشته و متوجه قضیه میشود و برای نجات یافتن خود به در منزل لئون رفته و زنگ میزند. لئون که مردد در بازکردن در است بر اثر اصرار و التماس ماتیلدا در را باز میکند.
ماتیلدا متوجه شغل لئون میشود و تصمیم میگیرد از لئون بخواهد تا انتقام خون برادرش را بگیرد، لئون نمیپذیرد ولی بعد از اصرارهای فراوان ماتیلدا و گذشت زمان لئون میپذیرد تا به ماتیلدا اصول و شیوه «تمیز کردن» یا همان آدمکشی را یاد بدهد. ماتیلدا همچنان مصمم است تا انتقام خون برادرش را بگیرد. یک روز به منزل خودشان بازمیگردد تا پول مخفی شدهای که در حدود بیست هزار دلار است را بردارد و خط سفیدی که دور جنازه برادرش که
سرانجام در یک گفتگو بین لئون و ماتیلدا، ماتیلدا در ازای رفتارهای سرد و خشک لئون تصمیم میگیرد تا خودش را بکشد، اسلحهای را پر میکند و آن را روی شقیقهاش میگذارد و خود را آماده کشتن میکند که لئون اسلحه را کنار میزند و مانع از خودکشیاش میشود.
لئون تصمیم میگیرد قاتلین خانواده ماتیلدا را از بین ببرد و برای این کار از کشتن مالکی، دستیار استنفیلد شروع میکند. از طرفی ماتیلدا برای کشتن استنفیلد شخصاً عمل میکند و چند اسلحه برمیدارد و به سمت دفتر کاریش روانه میشود و با بهانه آوردن غذا تصمیم به وارد شدن به ساختمان دی.
استنفیلد برای پیدا کردن لئون به کافه و محل کار تونی مراجعه میکند و اظهار میدارد که در منطقه تونی آدمکشی با تیپ ایتالیاییها دست به قتل مأمور وی (مالکی) زدهاست. استنفیلد بعد از کتک زدن تونی آدرس لئون را گیر
بعد از شلیک خمپاره به منزل توسط نیروهای پلیس لئون لباس یکی از
== بازیگران ==
|