امپراتوری آلمان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۹:
[[پرونده:Friedrich III, Deutscher Kaiser.jpg|بندانگشتی|[[فریدریش سوم (امپراتور آلمان)|فریدریش یکم «فریدریش سوم، شاه پروس»]]، امپراتور«[[قیصر آلمان|قیصر]]»آلمان به مدت ۹۹ روز. این عکس متعلق به سال [[۱۸۸۷ (میلادی)|۱۸۸۷]]، یک سال پیش از امپراتور شدن اوست.]]
[[پرونده:Kaiser Wilhelm II of Germany - 1902.jpg|بندانگشتی|[[ویلهلم دوم]]، امپراتور«[[قیصر آلمان|قیصر]]»آلمان به مدت ۳۰ سال. این عکس متعلق به سال [[۱۹۰۲ (میلادی)|۱۹۰۲]] است.]]
در سال ۱۸۸۸ امپراتور ویلهلم یکم از دنیا رفت و 99 روز پس از او جانشین او [[فریدریش سوم (امپراتور آلمان)|فریدریش سوم]] نیز در اثر بیماری در گذشت و تاج امپراتوری به فرزندش [[ویلهلم دوم]] رسید. ویلهلم دوم بر خلاف پدر بزرگش به دنبال افزایش قدرت جایگاه امپراتور در آلمان بود و با حضور بیسمارک نیز مخالف بود چرا که بیسمارک عملاً قدرت بیشتری نسبت به امپراتور داشت. بنابراین در سال ۱۸۹۰ بیسمارک را عزل کرد و او نیز بر خلاف پیشبینی های ارتش، نیروی دریایی، روزنامهها و... بدون مقاومت از قدرت کنار رفت و دوران صدر اعظمی 25 ساله اش به پایان رسید. یکی از نویسندگان آلمانی این اتفاق را اخراج کردن ناخدا از کشتی نامگذاری کرد. گرچه روزنامهها و نیز پارلمان از این اقدام امپراتور انتقاد کردند اما این مخالفتها تنها روابط امپراتور با روزنامهها و خصوصاً پارلمان را به تیرگی رسانید و نتیجه اش هم محدود شدن رسانهها و کاهش قدرت و نفوذ سیاسی پارلمان بود. بیسمارک نیز تا زمان مرگش در سال ۱۸۹۸ در ویلایش در [[لاونبورگ]] آلمان اقامت کرد و هرازگاهی در روزنامهها از سیاستهای امپراتور انتقاد میکرد. پس از برکناری بیسمارک تا پایان امپراتوری در سال ۱۹۱۸، 7 صدر اعظم توسط ویلهلم دوم انتخاب شدند اما هیچ کدام از آنها نتوانستند مانند اتو فون بیسمارک از خود لیاقت و توانایی نشان بدهند. از طرف دیگر در اوایل [[سده ۲۰ (میلادی)|قرن بیستم]]، رقابت های استعماری قدرتهای استعمارگر را با بحران کمبود سرزمین مواجه کرد. قدرتهای استعماری نوظهور مانند آلمان و ایتالیا که دیر تر از سایر استعمارگران وارد رقابت شده بودند خود را از [[امپراتوری بریتانیا|بریتانیا]]، [[فرانسه]] و [[امپراتوری روسیه|روسیه]] عقب میدیدند. گرچه آلمانیها با تلاش زیاد توانستند سرزمینهای زیادی را در آفریقا به دست بیاورند اما این سرزمینها در برابر ثروت بیکران مستعمرات بریتانیا و فرانسه بسیار اندک بود. مجموع مستعمرات آلمان حتی با هند که یکی از مستعمرات بریتانیا و البته مهمترین آنها بود هم برابری نمیکرد. رقابت میان اتریش و امپراتوری روسیه بر سر سیطره بر شبه جزیره بالکان نیز از بحرانهای مهم این سالها بود. از طرفی در سالهای ابتدایی قرن بیستم تمام قدرتهای اروپائی در حال تجهیز و تقویت نظامی خود بودند و عملاً آماده جنگی بزرگ میشدند که خود نتیجه آن را پیشبینی نمیکردند. بعدها مورخان به این سالها لقب سالهای «'''[[صلح مسلح]]'''» را دادند. این اوضاع باعث ایجاد یک [[اتحاد نظامی]] میان سه قدرت اروپائی یعنی امپراتوری آلمان، [[اتریش-مجارستان|امپراتوری اتریش]] و [[امپراتوری عثمانی]] به نام [[اتحاد سهگانه|اتحاد مثلث]] گشت و در برابر آن نیز یک [[اتحاد نظامی]] میان سه دولت دیگر یعنی [[امپراتوری روسیه]]، [[امپراتوری بریتانیا]] و [[فرانسه]] به نام [[تفاهم مثلث|اتفاق مثلث]] شکل گرفت. سرانجام در سال ۱۹۱۴ با به قتل رسیدن ولیعهد اتریش در [[بلگراد]] توسط یک جوان صرب [[امپراتور اتریش|شاه اتریش]] بهانه کافی برای حمله به [[پادشاهی صربستان|صربستان]] را یافت و از آن جا که صربستان تحت نفوذ روسیه قرار داشت امپراتوری روسیه فوراً در واکنش به حمله اتریش به صربستان به آن کشور اعلام جنگ داد و بعد از آن آلمان که متحد اتریش بود به امپراتوری روسیه اعلام جنگ کرد و بریتانیا و فرانسه نیز در حمایت از امپراتوری روسیه وارد جنگ شدند و از همان ابتدا ایتالیا از اتحادیه جدا شد و در سال ۱۹۱۵ به متفقین پیوست، [[پادشاهی بلغارستان]] که با صربستان مشکل داشت هم وارد جنگ به نفع آلمان شد و امپراتوری عثمانی نیز که عضو اتحاد مثلث بود به نفع آلمان وارد جنگ شد. [[ایالات متحده آمریکا]] در حمایت از متفقین ابتدا کوشید از راه دیپلماسی صلح برقرار نماید و وقتی آتش جنگ را شعلهور تر از آن دید که بشود بدون جنگ آن را خاموش کرد به نفع متفقین وارد جنگ شد، [[امپراتوری ژاپن]] نیز به عنوان یک قدرت نوظهور و متحد آمریکا در آن سالها به متفقین پیوست؛ برخی کشورهای دیگر اروپایی نیز مانند [[اسپانیا]] و [[سوئد]] هم چون [[قاجاریان|ایران]] در [[خاورمیانه]] اعلام بیطرفی کردند. در جنگ جهانی اول، نقشه آلمان برای تسخیر برق آسای [[پاریس]] در سال ۱۹۱۴ با شکست مواجه شد. جنگ در جبهه غربی به بنبست خورد و تحریمهای دریایی آلمان را از نظر غذایی در تنگنا قرار داد. با این حال اوضاع در جبهه شرقی برای آلمان قدری بهتر بود و آنان موفق شدند تا بخشهایی از قلمروهای همسایههای شرقی را ضمیمه خاک خود کنند؛ زیرا در اواخر سال [[۱۹۱۷ (میلادی)|۱۹۱۷]] در روسیه [[انقلاب روسیه|انقلاب ضد سلطنتی]] به پیروزی رسید و حکومت بلشویکی ایجاد شد و روسیه به [[جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی|جمهوری فدرال سوسیالیستی شورایی روسیه]] تغییر نام داد و با امضای [[عهدنامه برست-لیتوفسک
* روسیه از [[جنگ جهانی اول]] به صورت قطعی خارج شود و با آلمان و [[اتریش-مجارستان|اتریش]] و [[پادشاهی بلغارستان|بلغارستان]] و [[امپراتوری عثمانی|عثمانی]] ترک مخاصمه کند.
* روسیه کلیه ادعاهای حاکمیتی خود را نسبت به فنلاند که قبلاً مورد تأیید قرار گرفته بود پس گرفته و تمامی ادعاهای خود در مورد [[استونی]]، [[لیتوانی]]، [[لتونی]]، [[لهستان]]، بلاروس و اوکراین را ملغی اعلام کند. «اکثر این مناطق یا مستقل شدند یا به آلمان واگذار شدند یا به آلمان وابسته شدند.»
* تمامی سرزمینهایی که در جنگهای عثمانی و روسیه در سالهای ۱۸۷۷–۱۸۷۸ از عثمانی جدا شدند به ویژه [[قارص]]، [[اردهان]] و [[باتومی]] به عثمانی مسترد گردند. «البته پس از وقوع انقلاب روسیه و آشفتگی اوضاع داخلی روسیه، عثمانی با استفاده از وضعیت نابسامان روسیه موفق شده بودند، [[ترابزون]] و [[ارزنجان]] را که در آغاز جنگ از دست داده بودند از روسها باز پس بگیرند.»
* در معاهده به حق تعیین سرنوشت ارمنیان و تأسیس کنگره ارمنیهای شرقی و بازگشت ارمنیان در تبعید و آواره پیشبینی شده بود. در ۲۹ دسامبر ۱۹۱۷ میلادی شورای کمیسرهای خلق روسیه اعلامیهای را تحت عنوان دربارهٔ [[ارمنستان غربی]] تصویب نمود که به امضای لنین رسیده بود، به موجب این اعلامیه:«دولت روسیه حق کامل تعیین سرنوشت ارمنستان غربی را اعلام کرد. این اعلامیه بازگشت بدون قید و شرط کلیه ارمنیان و تمام ارمنیهای پراکنده شده در جهان را به سرزمین آبا و اجدادی، خروج کلیه نیروهای خارجی از این منطقه، برقراری دولت ارمنستان غربی منتخب از شورای نمایندگان خلق ارمنی را پیش بینی میکرد.» (مصوبه لنین دربارهٔ ارمنستان به دلیل تحولات اوضاع بینالمللی در آغاز سال ۱۹۱۸ میلادی عملی نشد.)
* روسیه ۶ میلیارد مارک غرامت به آلمان بپردازد.
[[پرونده:German Empire in 1918.png|بندانگشتی|سرزمین اصلی امپراتوری آلمان پس از امضای [[عهدنامه برست-لیتوفسک]] که وسعت آن بیش از ۲ برابر شد]]
با امضای این قرارداد روسیه یک سوم جمعیت و نیمی از صنایع و کارخانجات خود و ۹۰ درصد از معادن [[زغالسنگ]] خود را از دست داد.
=== [[انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹ آلمان]]، انحطاط و فروپاشی«1919-1918» ===
* [[آلزاس-لورن|آلزاس و موزل]] به [[فرانسه]] و اوپن و مالمدی به [[بلژیک]] داده شود.
سطر ۱۴۰ ⟵ ۱۵۲:
* ناحیه [[زغال سنگ]] خیز [[زارلاند|زارلند]] به مدت ۱۵ سال به [[فرانسه]] واگذار شده و تحت قیمومت جامعه ملل درآید.
* آلمان باید تمام مستعمراتش را به متفقین و یا جامعه ملل واگذار کند.
* آلمان میبایست [[ارتش]] خود را به یکصد هزار نفر آن هم بدون [[تانک]]، [[سلاح سنگین]] و خودروهای زرهی کاهش
* ارتش آلمان از داشتن [[نیروی هوایی]] محروم و نیروی دریایی آن هم به ۶ فروند
[[پرونده:Weimar Republic 1930.svg|بندانگشتی|آلمان پس از امضای [[پیمان ورسای]] مقدار قابل توجهی از قلمروش را از دست داد.]]
▲* ارتش آلمان از داشتن [[نیروی هوایی]] محروم و نیروی دریایی آن هم به ۶ فروند کشتی جنگی و تعدادی رزمناو و [[اژدر]] محدود میگردد.
تعیین سرنوشت [[شلزویگ]] و [[سیلزی]] موکول به برگزاری همهپرسی شد و عاقبت نیز طبق همهپرسی ای که در سال ۱۹۲۱ به عمل آمد شلزویگ به [[دانمارک]] منضم گردید و سیلزی که ۶۰ درصد مردم به الحاق به آلمان و ۴۰ درصد به الحاق به لهستان رأی دادند طبق تصمیم جامعه ملل یک سوم آن به لهستان و بقیه به آلمان منضم گردید. به موجب این قرارداد آلمان ۵۵ درصد از منابع سنگ آهن، ۴۵ درصد از منابع [[زغال سنگ]]، ۷۵ درصد از منابع [[روی]] و ۵۷ درصد از منابع [[سرب]] خود را از دست داد.
|