«واقفیّه» نام [[فرقه]]ای از شیعیان بوده که امام [[امام موسی کاظم]] پسر جعفر صادق|موسی کاظم پسر امام [[جعفر صادق]] را همان [[مهدی]] موعود میدانستند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=واقفیه و اندیشه واقفی گری پس از امام کاظم(ع)|نشانی=https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4191/26645/%D9%88%D8%A7%D9%82%D9%81%DB%8C%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%88%D8%A7%D9%82%D9%81%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85(%D8%B9)|وبگاه=hawzah.net|بازبینی=2020-09-10}}</ref>
عدهای از ایشان به مرگ وی اعتراف داشتند و میگفتند زنده میشود و عالم را مسخّر میکند. منظور از واقفیه کسانی هستند که در کاظم توقف کردند و ولایت امامهای بعد از ایشان را نپذیرفتند.
منظور از واقفیه کسانی هستند که در کاظم توقف کردند و ولایت امامهای بعد از ایشان را نپذیرفتند.
واقفیه خود به دو گروه تقسیم شدند: گروهی معتقد بودند موسی بن جعفر زنده و از نظرها غایب است و گروهی دیگر که اعتقاد داشتند وی که آخرین امام بود، درگذشت. به این گروه قطعیه می گویندمیگویند.▼
واقفیه خود به دو گروه تقسیم شدند:
▲گروهی معتقد بودند موسی بن جعفر زنده و از نظرها غایب است و گروهی دیگر که اعتقاد داشتند وی که آخرین امام بود، درگذشت. به این گروه قطعیه می گویند.
بنیانگذاران واقفیه سه نفر به نامهای;: [[علی بن ابیحمزه بطائنی|علی بن ابی حمزه بطائنی،بطائنی]]، [[زیاد بن مروان قندی]] و [[عثمان بن عیسی رواسی]] ازوکلاءاز وکلا موسی کاظم بودند و اموالبه فراوانیهمین کهسبب مربوطاموال به آنفراوان وی بود را دراختیار داشتند (زیاد قندی هفتادهزار۷۰ هزار دینار و علی بن حمزه سی۳۰ هزار دینار). آنان به جهت تصاحب این اموال ادعا کردند که موسی بن جعفر زنده و غایب است. چرا که در صورت اقرار به امامت رضا ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشانوی دهند. از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه از این امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر مانند;: حمزه بن بزیع، ابن مکاری، کرام خثعمی و دیگران استفاده کردند.