مکتب تهافت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویکی‌سازی
جز ویرایش و تصحیح
خط ۱:
'''مکتب تهافت'''، برگرفته از نام کتاب [[تهافت‌الفلاسفه]] نوشته [[امام محمد غزالی]]، یا '''نواشعری''' به اندیشه اندیشمندانی اشاره دارد، که از موضع دیانت اما با روشی فلسفی، با [[فلسفه مشایی]] از در مخالفت و انتقاد درآمدند. در میان ایشان محمد غزالی و [[فخرالدین رازی]] پرآوازه‌تر اند. یکی از اختلافاتی که مایه پاگرفتن [[اشاعره|مکتب اشعری]] و اختلاف با [[معتزله]] بود، [[نام‌های خدا در اسلام|اسما و صفات الاهی]] بود. دراشعریان جایینخستین، کهرویارو اشعریانبا نخستینمعتزله، [[اهل تشبیه]] بودند، اما در پی ایشان نواشعریان پی [[اهل تنزیه|تنزیه]] گرفتند و تنها از باب احترام به پیشینیان عبارت «بلاکیف» در نوشته‌ها شان قید می‌کردند. در پاره‌یی موضوعات دیگر هم پس از غزالی عقیده اشاعره چنان دگرگون شد، که می‌توان گفت، رویاروی عقیده پیشینیان شان بود. به همین دلیل و دلایل دیگر، اگرچه مکتب تهافت یا نواشعریان در پی روند خردگراتر شدن اشعریان پدید آمد و اگرچه هم از نگاه ایشان و هم از دستاوردهای کلامی شان بهره داشت، اما هم شیوه‌یی که غزالی و پیروان ش بدان دست یازیدند و هم باورهایی که بر آن‌ها پای می‌فشردند، چندان با شیوه و باور اشعریان پیش از خود متفاوت بود، که می‌توان میان ایشان و پیشینیان شان مرز کشید.
 
غزالی، پیشگام تهافتیان، فلسفه را نزد استادی نیاموخته بود و خود به مطالعه کتاب‌های مشاییان پرداخت. سپس [[مقاصدالفلاسفه]] را نوشت، تا نشان دهد، که مقصد فیلسوفان آن روز، یا مشاییان، را نیک دریافته است. پس از آن تهافت‌الفلاسفه را نوشت و در آن [[پادگویی|پادگویی‌هایی]] فیلسوفان را برشمرد. او ایشان را در بیست قضیه متهم به پادگویی کرد و در سه قضیه از این بیست قضیه تکفیر: یکی قدیم بودن عالم، دوم ناآگاهی خدا از جزئیات متشکل متغیر و سوم انکار حشر اجساد و معاد جسمانی.
خط ۲۳:
{{پایان شعر}}
 
کار غزالی، اما با تکفیرهای فقیهان متفاوت بود. او که انبان تجربه ش را از [[جدل|جدل‌های]] کلامی انباشته بود، به کمر فلسفه را شکاندن، آن هم به شیوه فلسفی کمر بست. به این دلیل بود،بود که پشت به کرسی استادی [[نظامیه]] گرم داشت یا به هر دلیل دیگری، حجت الاسلام غزالی، به هر روی برای فلسفه آموختن دست به سوی هیچ استادی نیازید و خودآموزانه سرگرم مطالعه آثار فیلسوفان شد. نتیجه تلاش‌های ش در این راه مقاصدالفلاسفه است، که چندان استادانه نوشته شده بود، که هنگامی که به اروپا رفت و به [[لاتین]] برگردانده شد، [[فلسفه مدرسی|اهل مدرسه]] در [[اروپا]] تا سده‌ها غزالی را نماینده فلسفه مسلمانان می‌شناختند.
[[ابوالبرکات بغدادی]] دیگر منتقد بزرگ فلسفه مشایی است. شاید آماج کار او چندان با آماج کار غزالی یکی نباشد، اما انتقادهای او بر شیوه مشایی سپس‌تر زمینه کار دیگر فیلسوفان شد.
خط ۵۲:
زبان فلسفه، و در این جا زبان فیلسوفان مسلمان، اگرچه پیوسته در دگریسی بود، اما پس از شفای بوعلی بسیاری از واژگانی که او پرسون و موشکافانه تعریف کرده بود، در میان اهل فلسفه پذیرفته افتاده بود. اما به سبب زمینه کلامی غزالی و فخر رازی بود یا ستیز شان حتا با واژگان مشایی، زبان ایشان با زبان فیلسوفان پیشین و پسین متفاوت است. [[سهیل محسن افنان|افنان]] در این باره می‌گوید «غزالی گاه اصلاحات فیلسوفان را به کار می‌گیرد و دیگرگاه اصطلاحات متکلمان را»<ref>{{پک|سهیل محسن افنان|ک=پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی|ص=۷۴}}</ref> همو در باره ی فلسفه اخلاق می‌افزاید، که با غزالی مجموعه متفاوتی از اصطلاحات به طور دقیق و ماهرانه ترکیب می‌شوند.<ref>{{پک|سهیل محسن افنان|ک=پیدایش اصطلاحات فلسفی در عربی و فارسی|ص=۷۸}}</ref> [[ویلیام مونتگومری وات|منتگمری وات]] بر این رای است، که متکلمان و فقیهان پیش از مقاصدالفلاسفه یا به نوشته‌های فیلسوفان دسترس نبودند، یا فهمیدن شان ایشان را دشوار بود و غزالی را نخستین متکلمی می‌داند، که به زبان فیلسوفان سخن گفت.<ref>{{پک|ویلیام منتگری وات|ک=فلسفه و کلام اسلامی|ص=۱۳۱}}</ref>
 
زبان شهرستانی بسی بیش از غزالی درخور درنگ است. پیچیدگی زبان او چندان است، که بسیاری هنوز دودل اند، که به اشعریان گرایش داشته است یا [[اسماعیلیان (مذهب)|اسماعیلیان]].
 
== واکنش به تهافت ==