عثمان یکم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خط ۴۵:
= تولد و کودکی و به سلطنت رسیدن =
عثمان در 8 صفر 656 میلادی برابر با 21 فوریه 1285 حاصل ازدواج ارطغرل و حلیمه خاتون به دنیا آمد. در مورد زندگی وی چیز زیادی نمیدانیم جز منابعی چون (داستان و تاریخ پادشاهان عثمانی) به قلم شاعری به نام "احمدیه" (1313-1413) و "بهجت التواریخ" که همهی آنها صد سال پس از عمر وی نوشته شدهاند و آنها هم خیلی نامعتبر هستند. عثمان در کودکی اسبسواری و کار با شمشیر را آموخت. سپس کم کم در میان قبیله قایی شناخته شد. پدرش ارطغرل با اینکه 90 سال عمر کرد ولی جانشین درستی برای خود تائین نکرد. عثمان پس از مرگش جانشین پدرش [[ارطغرل]] شد و احتمالاً فرماندهی امارت آینده و خاندان کیئی را عهده دار شد، احتمالاً در سن بیست و چهار سالگی، و طبق آنچه توسط تعدادی از مورخان توافق شد، تصور امارت برای عثمان صلح آمیز نبود و گفته شد که وی با بستگان خود برای جنگ تاج و تخت وارد نبرد شد تا آنها را از مسیر خود خارج کند. در مورد اینکه این نبرد چه بود، با چه کسی بود و چگونه پیشرفت کرد، موضوعات بحث برانگیز است و داستانهای تاریخی در اطراف آنها یافت شده است که از نظر مورخان مختلف متفاوت است. بیشتر روایات بیان می کرد که یکی از طرفین نبرد عموی عثمان بود که [["دندر قاضی"]] بود، زیرا سایر طوایف او را بیش از برادرزاده اش به امارت می دانستند، در حالی که جنگجویان و شوالیه ها از عثمان حمایت می کردند. به طور دقیق مشخص نیست که این نبرد چگونه آغاز شده، چگونه ادامه یافته و چه شکلی به وجود آمده است. با این حال، عثمان برنده شد و عموی پیر خود را با پرتاب یک تیر کشت.
محمد بن ابراهیم الخراسانی ، معروف به "حاجی بکتاش ولی" ، رمان دیگری را در کتاب خود با عنوان "ولایت نامه" روایت می کند. وی گفت که کسی که امارت قبیله را پس از مرگ ارطغرل تصاحب کرد، عموی عثمان جوان به نام "گاندز آلپ" بود و در آن زمان عثمان و شوالیه های قبیله بود. آنها شروع به سازماندهی حملات به سرزمینهای بیزانس در حوالی اسکود مانند یار حصار، بایلاکاک، اینهول و ایزنیک کردند. عثمان در پاسخ به این حملات، تکفور، یک مأمور رومی را به بورسا فرستاد، وی پیام آورانی را برای شکایت از حملات نزد سلطان سلجوقی [[علاءالدین کیقباد سوم]] فرستاد. سلطان پاسخ داد كه گندز آلپ به او دستور داد كه خواهرزاده جوان خود را براي حضور در نزد خود بياورد، پس او را دستگير و به قونيه فرستاد. طبق این روایت، سلطان عثمان، شجاعت و شهامت او را تحسین می کند، بنابراین او را با من به الحاج بکتاش فرستاد، که او را به گرمی پذیرفت و دستور آزادی او را داد و گفت: "من سالها مانند او منتظر بودم." در آن و درخواست از وی برای پذیرفتن رهبری قبیله کیئی ، و پس از خواندن نامه سلطان سلجوقی ، عثمان امارت پدرش را تصدیق کرد. در کتاب حاج بکتاش در مورد رابطه عثمان با بوندس آلپ پس از آن هیچ اشاره ای نشده است.
== پایهگذاری امپراتوری عثمانی ==
سطر ۵۳ ⟵ ۵۵:
عثمان یکم سعی داشت با استیلا بر اراضی پادشاهی بیزانس در غرب اهداف توسعه طلبانه خود را ادامه دهد تا با همسایگان قدرتمندتر ترک درگیر نشود. وی از طریق گذرگاههای [[فریگیه]] شمالی در نزدیکی ''[[اسکیشهر]]'' تا دشتهای [[بیتونیا]] پیشروی کرد. این موفقیتها با غلبه بر اشراف محلی بیزانسی «برخی از طریق جنگ، برخی از راه ازدواج و برخی دیگر با خرید اراضی یا موارد مشابه» حاصل شد. با قتل علاء الدین توسط مغولان قدرت منطقه کاملاً به دست عثمان افتاد. گفته میشود نخستین فتح حقیقی عثمان سلطه بر دژهای ''اسقاشهر'' و ''قراچه حصار'' و ینیشهر، نخستین شهر با اهمیت تحت حاکمیت او که پایتخت عثمان تبدیل شد، بود. بالا گرفتن کار عثمان زنگ خطری برای پادشاهی بیزانس به حساب میآمد. از این رو بیزانسیها به تکاپوی مقابله با او افتادند اما این تلاشها با سازمان دهی ضعیف بی تأثیر بودند. همزمان عثمان به پیشروی خود در دو جهت شمال و جنوب شرقی به سمت دریاهای [[دریای سیاه|سیاه]] و [[دریای مرمره|مرمره]] ادامه داد و در سال ۱۳۰۸ با رسیدن به اهداف، شهر [[افسوس (شهر)|اِفِسوس]]، در ساحل [[دریای اژه]] را نیز گشود. آخرین لشکرکشی او حمله به شهر بورسا بود که با وجود عدم حضور شخصی عثمان در میدان نبرد، پیروزی حیاتی در آن راه را برای سقوط قسطنطنیه هموارتر کرد.
▲== منابع ==
{{سلطانهای عثمانی}}
{{دادههای کتابخانهای}}
|