مردم لارستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Achomia (بحث | مشارکت‌ها)
←‏میراث تاریخی: تصحیح املایی
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Achomia (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۷:
مناطق اچمی نشین پیشینه دور و درازی دارد؛[[قلعه دولاب]] ، [[تپه تمب تالار|تمب تالار]] ، [[تپه تمب پرگان|تمب پرگان]] ، [[پل گچوییه]] ، [[قلعه اشگفت منه]] ، [[گورستان دهمه]] ، [[گورستان وائن]] ، [[گورستان سرای ۷ دختران]]<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://hchto.ir/fa/department/1|عنوان=اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان}}</ref> ، [[دارابگرد]] ، [[آتشکده آذرفرنبغ]]<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.tffarschto.ir/user/Tarikhi1-1.aspx|عنوان=فهرست جاذبه های تاريخی استان فارس}}</ref> ،[[نیایشگاه مند]] ، [[قلعه زندان]] ، [[سد بندو]] و [[چاه رمیله]] به جای مانده از دوره [[ساسانیان|ساسانی]] هستند که همگی در [[آثار ملی ایران|فهرست آثار ملی ایران‌]] ثبت شده اند<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://iranshahrpedia.com/static/view/page/cultural-heritage-reports|عنوان=پرونده های ثبت آثار ملی ایران}}</ref>.
 
=== در سفرنامه‌ها ===
==== سفرنامه ابن بطوطه ====
[[ابن بطوطه]]، سیاح مراکشی، در سال ۷۳۳ هجری قمری وارد شهر [[خنج]] شده است و شرحی دربارهٔ مقامات و زهد و تقوا و ملاقات با زاویه وقت سخن گفته‌است. وی از طریق استان [[ظفار]] ([[کشور عمان]]) و از آنجا از راه [[خلیج فارس]] که آن را [[بحر فارس]] نامیده‌است به [[جزیره هرمز]] آمده است و از این طریق وارد منطقه‌ی اچمی‌نشین می‌شود. او در این ناحیه از شهرهای [[میناب]]، [[شهرستان رودان|رودان]]، [[کهورستان]]، [[کوخرد]]، [[لار]] و [[خنج]] عبور می‌کند. بخشی از این [[سفرنامه ابن بطوطه|سفرنامه]] به شرح زیر است:
{{گفتاورد بزرگ}}از راه [[هند]]وستان به [[لار]] آمدم و به همراه ابو زید عبدالرحمن بن ابودلف حنفی در سال ۷۳۳ هجری قمری به [[خنج]] وارد شدم. شنیدم که در همان خنج زاویه دیگری هست (احتمالا منظور از زاویه شیخ عبدالسلام بوده برابر با سال حیات شیخ) که جمعی از صلحاء و عباد در آن به سر می‌برند. شب به سراغ آنان رفتم. مردی بود بزرگوار که آثار عبادت بر وجناتشان هویدا بود. رنگ‌های زرد و بدن‌های ضعیف و چشمان اشک‌باری داشتند. من که وارد زاویه شدم طعام آوردند. او به پیران قوم بانگ زد که پسرم محمد (اشاره به شیخ حاجی محمد پسر شیخ عبدالسلام) را بگوئید تا بیاید. محمد در گوشه‌ای نشسته بود. وقتی پیش آمد از ضعف عبادت چنان می‌نمود که گوئی از گور برخاسته سلام کرد و نشست. پیر گفت: پسر! با این مهمانان در غذا موافقت کن تا از برکات آنان برخوردار گردی، پسر که روزه دار بود با ما بطعام نشست و افطار کرد، این جمع همه [[شافعی]] مذهب بودند، پس از طعام مراسم دعا انجام گرفت و ما به منزل خود مراجعت کردیم.{{پایان گفتاورد بزرگ}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سفرنامه ابن بطوطه (تحفة النظار و غرايب الأمصار)}}</ref>
 
==== سفرنامه مارکو پولو ====
[[پرونده:Route of Marco Polo.png|250px|thumb|left|نقشه مسیر حرکت مارکوپولو]]
[[مارکو پولو]] دشت هرمز و رودخانه [[میناب]] را منطقهٔ سرسبز و پر میوه‌ای می‌داند که بسیار متنوع است. [[هرمز]] که ناحیه‌ای قدیمی است، محل دادوستد بازرگانان خلیج فارس و [[کیش]] بوده‌است. مار کوپولو به موقعیت بندری هرمز و رونق آن در رابطه با تجار هندی اشاره می‌کند، کشتی‌های بزرگ مملو از ادویه و [[مروارید]] این منطقه بین عامهٔ مردم به «شهر دقیانوس»<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://article.tebyan.net/251458/%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%AF%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3|عنوان=شهر دقیانوس}}</ref> معروف است و امروزه نیز خرابه‌های آن را در بخش شمالی [[جیرفت]] دانسته‌اند. علاوه بر آن مارکو به صنعت کشتی‌سازی ایران در آن ایام اشاره می‌کند و شیوهٔ ساخت آن را مورد انتقاد قرار می‌دهد و قیر اندود نکردن کشتی‌ها را از معایب آن می‌داند زیرا که بسیاری از آن‌ها غرق می‌شده‌اند. نکتهٔ جالب دیگری که مار کوپولو به آن اشاره می‌کند، بادهای گرم موسمی و گاه کشندهٔ این منطقه‌ یعنی [[تقویم جنوب ایران|''تشباد'']] است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سفرهای مارکوپولو/بند37}}</ref>