سودجان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Anoshirevan chaharlang (بحث | مشارکت‌ها)
جز خنثی‌سازی ویرایش 30200128 از Anoshirevan chaharlang (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی برگردانده‌شده حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار
Anoshirevan chaharlang (بحث | مشارکت‌ها)
جز خنثی‌سازی ویرایش 30168539 از (Alirezaei (Shahraki (بحث)
برچسب‌ها: خنثی‌سازی برگردانده‌شده افزودن القاب
خط ۶۶:
«خرابه بود حاجی محمد رضاخان آباد نمود (هزینه ساخت روستا را حاجی محمد رضاخان داده بود بنابراین گفته شده او آباد نموده است) حالا ملکی [[مردم بختیاری|بختیاری]] است(یعنی در حال حاضر در تملک بختیاریها است که منظور اولاد اسماعیل خان [[محمودصالح|محمود صالح]] است) از رودخانه [[زاینده‌رود|زاینده رود]] هرچه بخواهد آب بر می دارد یک چشمه بسیار خوب هم در آن است.دو سنگ آسیاب دارد اراضی آن هرسالی صد خروار بذر افشان دارد و جمعیت آن هشتاد خانوار (حدود 600 نفر)و مالیات آن صد و هشتاد تومان است آسیاب و حمام رعیتی هم دارد قلعه ای بالای سر آبادی به جهت محافظ ات قریه مزبوره ساخته هوای آن جا سر حد است و بسیار سرد از آن جا به سر چشمه ی رودخانه زاینده رود چندان مسافتی نیست و یا آب کرن یک کوه فاصله دارد به صد هزار تومان مخارج ممکن است [[کارون|آب کرن]] را روی آب رود خانه زاینده رود انداخته و مملکتی دیگر آباد نمود که مثل اصفهان باشد»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جغرافیای چهارمحال|نویسندگان سایر بخش‌ها=محمد حسن خان اعتماد السلطنه|رف=ص 53و54}}</ref>(جغرافیای چهارمحال.ص 53و54)
 
پس از وفات رضاخان اداره سودجان و نواحی اطراف به فرزند ارشد اش محمودخان چهارلنگ ملقب به خان خانان رسید. در زمان وی سودجان به آبادانی زیادی رسید و بدلیل مدارای خوانین آن (فرزندان رضاخان :محمود خان،امان الله خان و حسن خان) بامردم افراد بسیاری به این روستا از طوایف مختلف مهاجرت کردند. و تعدادی نیز برده سیاه پوست توسط محمود خان از مناطق [[سوریه]] ([[شام (سرزمین)|شامات]] گذشته)و [[عراق|عراق عرب]] خریداری و در سودجان برای خدمت گذاری به اولاد اسماعیل خان چهارلنگ.که طبق گفته ی نجف قلی خان عالیپور سردار طایفه [[اسیوند|اوسیوند دورکی]] در کتاب تاریخ بختیاری از آغاز تا مشروطیت«از خانواده های محترم بختیاری و چهارمحال بودند »<ref name=":0" />(نجف قلی خان عالیپور،ص90)ساکن شدند.در این زمان سودجان آباد ترین روستای منطقه چنار رود چادگان و شمال چهار محال بود به طوری که [[حاج عبد الغفار نجم الملک]] در سفرنامه اش بدین موضوع اشاره می کند و می گوید:«قریه بزرگی است جزو چنار رود که همه خراب شده جز همین قریه»<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=سفرنامه خوزستان|نویسندگان سایر بخش‌ها=عبدالغفار نجم الملک|رف=171و172}}</ref>(سفرنامه خوزستان.ص171)همچنین در سال 1300هجری قمری(یک سال بعد از دیدار نجم الملک از سودجان)محمد مهدی بن محمد رضا اصفهانی در کتاب نصف جهان فی تعریف الاصفهان سودجان را در صفحه316 کتاب خویش جز «قرای معتبر و معروف چهارمحال»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نصف جهان فی تعریف الاصفهان|نویسندگان سایر بخش‌ها=محمد مهدی بن محمد رضا اصفهانی|رف=316}}</ref>ذکر میکند.
 
حاج عبد الغفار نجم الملک که درسال 1299هجری قمری به خوزستان و بختیاری سفرکرده تا اطلاعاتی درباره این مناطق و وضع ایلات بختیاری برای ناصرالدین شاه آماده کنند درباره سودجان در کتاب خود آورده است که:
 
«صبح شنبه شانزدهم رجب (سال 1299 هجری قمری) بعد از فراغت از احوال کارکنان از چادر ولی خان بیرون آمده بسمت سودجان و همه جا از کنار رود خانه زاینده رود و چپ و راست شعب زیاد وارد آن می شد ...خلاصه وقت ظهر وارد شدیم در چادر ملا شمی بختیاری(ملا شمی آسترکی بزرگ تیره [[آسترکی|گاییوند آسترکی]] و منشی و میرزا بنویس رضاخان شیرکش و فرزندش محمود خان خان خانان چهارلنگ محمودصالح از سران چهارلنگ بختیاری)بعد از ساعتی متوجه شدیم به سمت سودجان رسیدیم به کنار آب زاینده رود مقابل محال چراغعلیخان (فرزند الله کرم خان نوه محمد حسین خان و نتیجه [[ابدال خان چهارلنگ بختیاری|ابدال خان]] برادر اسماعیل خان جد خوانین سودجان و نبیره حاجی بابا خان چهارلنگ)سواری خواستیم ما را از گدار گذرانید،سی ذرع عرض رود بود و چهارده گز عمق،خیلی سریع مقطع آب بقدر سی ذرع مربع می شد. بعد از طی فراسخ رسیدیم به سودجان.قریه بزرگی است جزو چنار رود که همه خراب شده،جز همین قریه.شصت خانوار می شد بختیاری از بستگان محمود خان(فرزند رضاخان شیر کش نوه علی مدد خان نتیجه اسماعیل خان و نبیره حاجی باباخان) که مالک آن جاست.حمامی داشت و طاحونه(آسیابی که با آب کار می کند)... در یک میدان فاصله از سودجان چمن معروف پیر غیبی است که [[مسعود میرزا ظل‌السلطان|ظل السطان]] ششصد قاطر اینجا فرستاده و ایلخانی ([[حسین‌قلی‌خان ایلخانی|حسنقلی خان ایلخانی]] بختیاری در عصر ناصرالدین شاه)هم مادیان ها.در کوه های اطراف آن جا همه نوع گیاه هست.می گفتند [[فرنگ|فرنگی ها]](اروپایی ها)اغلب می آیند،اجیر گرفته می برند بکوهای مختلف بسیار جمع نموده و با خود می برند و دیگر هیزم ارجن بسیار دارد ودیگر موسیر،ریواس،کرفس،زیره خوب،قارچ ومعدن زغال سنگی هم در سه فرسخی نزدیک زرد کوه است،در این کوه ها دو،سه معدن زغال دیده می شود.صبح یک شنبه هفدهم رجب از سودجان حرکت نموده در سه ساعت و نیم وارد شدیم در قریه [[بارده (بن)|بارده]]»<ref name=":1" />( سفرنامه خوزستان،ص 171و172)
 
 
 
در زمان مشروطیه عده ای از خوانین سودجان نیز برای دفاع از [[جنبش مشروطه ایران|مشروطیت]] حضور پیدا کردند.و حتی علی مراد خان و جعفرقلی خان نیز در نبرد های مشروطه به شهادت رسیدند. این روستا تا دوره ی پهلوی اول همچنان در دست خاندان اسماعیل خان بود. آنان در سال 1308هجری شمسی در زمان آماده سازی نیرو های [[علی‌مردان‌خان (معاصر)|علی مردان خان بختیاری چهارلنگ]] برای قیام ضد دولت پهلوی، مدتی میزبان علیمردان خان(عموزداه خود) و اردوی نظامی وی بودنند،و پس از آماده سازی نیرو ها عازم فتح شهرکرد شدند. تا اینکه دربین سال های 1309 الی 1311 فرزندان محمود خان و امان الله خان سهم خود را به کسانی همچون سردار محتشم فروخته و به مناطقی مانند دورود و فریدن رفته و ساکن شدند و فقط حسن خان و فرزندانش در سودجان ماندند.
 
== جمعیت ==