اگر نویسندگی را -کلا-در کل به معنی عمل کسی که مینویسد بگیریم، هر کس را که بنویسد، اگر چه نوشتهینوشتهٔ او سیاههءسیاههٔ خرج خانه یا دفتر حساب دکانش باشد، نویسنده باید خواند. در این حال نویسندگی کار دشواری نیست. [[الفبا]] را باید شناخت و مختصر خطی باید داشت که خواندنی باشد. اما در اصطلاح، اینگونه کسان نویسنده خوانده نمیشوند، '''نویسنده''' کسی را گویند که کارش این است، یعنی معانی و مطالبی در ذهن دارد که از آن سود یا لذتی عام برای خوانندگان حاصل میشود و آن معانی را به طریقی مینویسد که همه بخواندنبه خواندن نوشتهنوشتهٔ او رغبت میکنند و از آن لذت یا سود میبرند. معنی نویسنده در عرف، باز هم از این خاصتر است، کسی که کتابی دردربارهٔ [[اخترشناسی|نجوم]] بنویسد، اگر چه اصول این [[علم]] را درست بیان کرده و نکتههای تازهای در آن به میان آورده باشد،آورده، نویسنده نیست، [[ستارهشناس|منجم]] است. مولفمؤلف کتابهای تاریخ و [[جغرافیا]] و [[فیزیک]] و [[شیمی]] را هم نویسنده نمیخوانند، عنوان این پژوهندگان: [[تاریخنگار|مورخ]]، [[فیزیکدان]]، [[شیمیدان]] است. اما اگر کسی در یکی از رشتهها کتابی بنویسد که هنرش در انشای عبارت و بیان مطلب، دلنشیندلنشین و ستودنی باشد، او را گذشته از عنوانی که دارد، نویسنده هم میخوانند. پس نویسندگی هنر خوب و زیبا نوشتن است.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = ناتل خانلری | نام = پرویز | عنوان = درباره زبان فارسی | سال = 1340| ناشر = سخن | زبان = فارسی| صفحات = 161 و 162}}</ref>