نظریه گراف: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی 1 ویرایش 2.190.193.159 (بحث): Rv ads. (T)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱۰:
در سال ۱۸۴۷، [[گوستاو کیرشهف]] نوع خاصی از گراف‌ها به نام [[درخت (نظریه گراف)|درخت]] را مورد بررسی قرار داد. کیرشهف این مفهوم را هنگام تعمیم [[قوانین اهم]] برای [[جریان الکتریکی]] در کاربردهایی که حاوی شبکه‌های الکتریکی بودند به‌کار گرفت. ده سال بعد، [[آرتور کیلی]] همین نوع گراف را برای شمارش [[ایزومر|ایزومرهای]] متمایز [[هیدروکربن|هیدروکربن‌های]] اشباع‌شدهٔ C<sub>n</sub>H<sub>2n+2</sub> <math>\left (n\in\mathbb{Z}^+\right)</math> به‌کار برد.<ref>{{پک|گریمالدی|۱۳۷۹|ف=درخت‌ها|ک=ریاضیات گسسته و ترکیبیاتی|ص=۸۲۴}}</ref>
 
در همین دوران شاهد حضور دو ایدهٔ مهم دیگر در صحنه هستیم. ایدهٔ اول حدس [[مسئله چهار رنگقضیه_چهاررنگ|چهار رنگ]] بود که نخستین بار توسط [[فرانسیس گوثری]] در حدود سال ۱۸۵۰ مورد تحقیق قرار گرفت. این مسئله سرانجام در سال ۱۹۷۶، توسط [[کنث ایپل]] و [[ولفگانگ هیکن]] و با استفاده از یک تحلیل رایانه‌ای پیچیده حل شد.<ref>{{پک|گریمالدی|۱۳۷۹|ف=نظریه گراف و کاربردهای آن|ک=ریاضیات گسسته و ترکیبیاتی|ص=۷۵۵}}</ref>
 
ایدهٔ مهم دوم، [[دور همیلتونی]] بود. این دور به افتخار [[ویلیام همیلتون|سر ویلیام روآن همیلتون]] نامگذاری شده‌است. او این ایده را در سال ۱۸۵۹ برای حل معمای جالبی حاوی یال‌های یک دوازده وجهی منتظم ([[گراف همیلتونی]]) به‌کار گرفت. یافتن جوابی برای این معما چندان دشوار نیست، ولی ریاضیدانان هنوز در پی یافتن شرایطی لازم و کافی هستند که [[گراف‌های بیسوی]] حاوی [[مسیر همیلتونی|مسیر]] یا [[دور همیلتونی|دورهای همیلتونی]] را مشخص کنند.