مارشال مک‌لوهان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۱۰۶:
 
 
;'''جبرگرایی فناورانه'''
'''جبرگرایی فناورانه''': مک‌لوهان در کتاب درک رسانه‌ها می‌گوید اثر فناوری در سطح عقاید یا مفاهیم پیش نمی‌آید، بلکه شیوهٔ درک ما را به صورت پیاپی و بدون مقاومت عوض می‌کند.<ref>سورین و تانکارد، نظریه‌های ارتباطات،۳۹۳</ref> او در این دیدگاه اظهار می‌کند که این فناوری است که جامعه را شکل می‌دهد و تحولات فناورانه تغییر اجتماعی را رقم می‌زنند و باعث پیشرفت اجتماعی می‌شوند.
:فناوري به عنوان يك نیروی مستقل و تاحدودي خارج از جامعه ديده مي‌شود و يك فناوري خاص مي‌تواند منجر به پيامدهاي خاص شود. برای مثال فناوری رایانه باعث بیکاری می شود. امااین فرض که اثرات فناوري در درون خود فناوري شكل مي‌گيرد و بافت اجتماعی :این پیامدها را متفاوت نمی‌کند، مسئله‌آفرین است.<ref>ویلیامز، فهم نظریه رسانه‌ها، ۱۱۱-۱۱۰</ref>
:او معتقد بود كه با شكل‌گيري هر رسانه‌اي برای حس‌هاي ما نتايج اجتماعي خاصی به وجود مي‌آيد. برای مثال افراد با توجه به اينكه روزنامه مي‌خوانند يا تلويزيون تماشا مي‌كنند، دنيا را به گونه‌اي متفاوت درك مي‌كنند.
 
 
;'''امتداد'''
'''امتداد''': مک لوهان معتقد بود که کل [[فناوری رسانه|فناوری‌های رسانه‌ای]] از [[الفبا]] تا [[کامپیوتر]] امتداد انسان‌اند.<ref>Baran, S. J. , & Davis, D. K. (2011). Mass communication theory: Foundations, ferment, and future. Boston, MA: Wadsworth Cengage Learning</ref>افراد برای ارتباط با دنیای بیرون، از حواس خود استفاده می‌کنند و حواس انسانی به عنوان کانال‌های ارتباطی تلقی می‌شوند. افراد در گذشته، به صورت مستقیم و بی‌واسطه از طریق حواس با پدیده‌ها ارتباط برقرار می‌کردند؛اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی ابزارهای ارتباطی نقش واسطه دارند و به صورت غیر مستقیم با دنیای بیرون ارتباط برقرار می‌کنند.
:مک‌لوهان ابزار را امتدادی از حواس انسان می‌دانست. برای مثال معتقد بود چرخ امتداد پا، لباس امتداد پوست و خط امتداد چشم است.<ref>مک‌لوهان، برای درک رسانه‌ها، ۱۳۷</ref> <ref>[https://www.iranmediamanagement.com/article/45/%D8%BA%D9%88%D9%84-%D8%AE%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%AA%DB%8C%D8%8C-%D8%B7%D8%A8%D9%84-%D9%82%D8%A8%DB%8C%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C امتداد]</ref>
 
 
;'''سوگیری زمان و مکان در رسانه‌های ارتباطی''':
 
:در پی آثار [[هارولد اینیس]] كه بر اهميت فناوري نوشتاري در ایجاد و حفظ امپراتوري‌ها در دنياي باستان تأکید داشت، مك‌لوهان «سوگيري» زمان و فضا را در رسانه‌هاي ارتباطي گوناگون برجسته کرد. برخي از رسانه‌ها نسبت به زمان سوگیری دارند مانند پیام‌هایی که در گذشته روی سنگ ها حکاکی می‌شدند؛ سنگ به آسانی قابل جابه جایی نبود اما پیامش تا سالیان دراز می ماند و به نسل های آینده منتقل می‌‌شد. برخي ديگر نیز نسبت به مکان سوگیری دارند مانند نوشته‌های کاغذی که پیام را به سرعت در فضا پخش می‌کنند اما به ماندگاری نوشته روی سنگ‌ها نیستند.<ref>ویلیامز، فهم نظریهٔ رسانه‌ها،۱۰۹-۱۰۸</ref> <ref>نظریه‌های ارتباطات، ترجمهٔ گودرز میرانی، ۵۸</ref> در نتيجه، این برجستگی بعد زماني و مکانی شيوه‌هاي موجود در ارتباطات هر جامعه‌اي، مرزي را بر محیط فعاليت‌هاي آنان قائل می‌شود.<ref>ویلیامز، فهم نظریهٔ رسانه‌ها، ۱۰۹</ref>
 
 
;'''کهکشان‌های ارتباطی''' (مراحل تحول جوامع انسانی)
: از دیدگاه مک‌لوهان، جوامع انسانی طی سه مرحله تحول پیدا کرده‌اند.
 
:'''۱.کهکشان شفاهی یا تمدن باستانی:''' در این تمدن‌ها،‌ بیان شفاهی و دریافت شنیداری پررنگ است و حس شنوایی برتری دارد. مک‌لوهان این دوره را دودمانی و قبیله‌ای می‌داند که ادراک انسان از جهان خارج به‌ شکل مستقیم و به‌وسیله‌ ‌حواس طبیعی‌اش صورت می‌گرفت.<ref>محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، جلد ۱، ص ۹</ref> <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://honarland.ir/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%DA%A9-%D9%84%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%86/|عنوان = دهکده جهانی مارشال مک لوهان|ناشر = سرزمین هنر}}</ref></ref>
<ref>محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، جلد ۱، ص ۹</ref> <ref>{{یادکرد وب|نشانی = https://honarland.ir/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%DA%A9-%D9%84%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%86/|عنوان = دهکده جهانی مارشال مک لوهان|ناشر = سرزمین هنر}}</ref></ref>
 
'''۲.[[کهکشان گوتنبرگ (انسان رسانه‌ای)|کهکشان گوتنبرگ]]''' : کهکشان گوتنبرگ، شامل مجموعهٔ پیچیده‌ای از پدیده‌های فرهنگی است که در اثر اختراع ماشین چاپ پدید آمده است. با اختراع خط و کتابت حس بینایی برتری یافت و از این راه، محتوای تفکر بشر تغییر کرد. مک‌لوهان معتقد است نوشته نیاز به نوعی تمرکز حواس و تدمل شخصی دارد و در پایان، باعث منسوخ شدن نظام قبیله‌ای و پیدایش [[فردگرایی]]، [[نخبه‌گرایی]] و [[ناسیونالیسم]] می‌شود.<ref>[http://pajoohe.ir/%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-Global-Village__a-36992.aspx کهکشان گوتنبرگ]</ref> همچنين باور داشت فرهنگ نوشتاري، حافظه انساني را كوتاه‌تر كرد زيرا اطلاعات به شكل كتاب ذخيره مي‌شد.
 
:'''۲.[[کهکشان گوتنبرگ (انسان رسانه‌ای)|کهکشان گوتنبرگ]]''' : کهکشان گوتنبرگ، شامل مجموعهٔ پیچیده‌ای از پدیده‌های فرهنگی است که در اثر اختراع ماشین چاپ پدید آمده است. با اختراع خط و کتابت حس بینایی برتری یافت و از این راه، محتوای تفکر بشر تغییر کرد. مک‌لوهان معتقد است نوشته نیاز به نوعی تمرکز حواس و تدمل شخصی دارد و در پایان، باعث منسوخ شدن نظام قبیله‌ای و پیدایش [[فردگرایی]]، [[نخبه‌گرایی]] و [[ناسیونالیسم]] می‌شود.<ref>[http://pajoohe.ir/%D8%AF%D9%87%DA%A9%D8%AF%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-Global-Village__a-36992.aspx کهکشان گوتنبرگ]</ref> همچنين باور داشت فرهنگ نوشتاري، حافظه انساني را كوتاه‌تر كرد زيرا اطلاعات به شكل كتاب ذخيره مي‌شد.
'''۳.کهکشان مارکنی یا تمدن الکترونیک''' : در این دوره دوباره حس شنوایی چیره می‌شود. به نظر مک لوهان این امر بازگشتی به نظام قبیله‌ای در سطح جهانی است ([[دهکده جهانی]]). در این دوره رسانه‌های الکترونیکی یا به صورت دقیق‌تر وسایل ارتباط جمعی نوین مانند [[مطبوعات]]، [[رادیو]]، [[تلویزیون]]، [[اینترنت]] و ... با گسترش خود فاصله‌های زمانی و مکانی میان انسان‌ها را از بین برده‌اند و جهان کنونی را به یک دهکدهٔ کوچک تبدیل کرده‌اند که در آن افکار واعمال جوامع از یکدیگر پنهان نیستند و در عین حال، تاریخ شاهد ظهور نوعی جدید از فردگرایی انسانی است.<ref>[https://www.iranmediamanagement.com/article/45/%D8%BA%D9%88%D9%84-%D8%AE%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%AA%DB%8C%D8%8C-%D8%B7%D8%A8%D9%84-%D9%82%D8%A8%DB%8C%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C کهکشان مارکنی]</ref>
 
:'''۳.کهکشان مارکنی یا تمدن الکترونیک''' : در این دوره دوباره حس شنوایی چیره می‌شود. به نظر مک لوهان این امر بازگشتی به نظام قبیله‌ای در سطح جهانی است ([[دهکده جهانی]]). در این دوره رسانه‌های الکترونیکی یا به صورت دقیق‌تر وسایل ارتباط جمعی نوین مانند [[مطبوعات]]، [[رادیو]]، [[تلویزیون]]، [[اینترنت]] و ... با گسترش خود فاصله‌های زمانی و مکانی میان انسان‌ها را از بین برده‌اند و جهان کنونی را به یک دهکدهٔ کوچک تبدیل کرده‌اند که در آن افکار واعمال جوامع از یکدیگر پنهان نیستند و در عین حال، تاریخ شاهد ظهور نوعی جدید از فردگرایی انسانی است.<ref>[https://www.iranmediamanagement.com/article/45/%D8%BA%D9%88%D9%84-%D8%AE%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%AA%DB%8C%D8%8C-%D8%B7%D8%A8%D9%84-%D9%82%D8%A8%DB%8C%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C کهکشان مارکنی]</ref>
 
'''[[رسانه پیام است]]''': مک لوهان می‌گوید در حقیقت، پیام واقعی عبارت از خود وسیلهٔ پیام‌رسانی یا رسانه است، یا به عبارت ساده‌تر تاثیر یک رسانه بر افراد یا جامعه، به میزان شدت تغییرات در مقیاس‌ها و معیارهایی بستگی دارد که هر فناوری جدید یا هر امتدادی از وجود، در زندگی روزمره پدید می‌آورند.<ref>مک‌لوهان، برای درک رسانه‌ها، ۵</ref> <ref>[https://bashgah.net/%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D9%84-%D9%85%DA%A9-%D9%84%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%9B-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C/ مارشال مک‌لوهان؛ داستان یک پیشگویی]</ref>
 
;'''[[رسانه پیام است]]'''
'''[[رسانه پیام است]]''': مک لوهان می‌گوید در حقیقت، پیام واقعی عبارت از خود وسیلهٔ پیام‌رسانی یا رسانه است، یا به عبارت ساده‌تر تاثیر یک رسانه بر افراد یا جامعه، به میزان شدت تغییرات در مقیاس‌ها و معیارهایی بستگی دارد که هر فناوری جدید یا هر امتدادی از وجود، در زندگی روزمره پدید می‌آورند.<ref>مک‌لوهان، برای درک رسانه‌ها، ۵</ref> <ref>[https://bashgah.net/%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D9%84-%D9%85%DA%A9-%D9%84%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%9B-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C/ مارشال مک‌لوهان؛ داستان یک پیشگویی]</ref>
 
 
'''[[رسانه سرد]] و [[رسانه گرم|گرم]]''': زمانی‌ که رسانه‌ای بتواند یکی از حواس انسانی را امتداد بخشد و حساسیت بالایی را نصیب آن سازد، به آن رسانهٔ گرم می‌گویند مانند رادیو یا سینما. و رسانه سرد، رسانه‌ایست که حساسیت کمی را ایجاد می‌کند؛ به عنوان مثال کلام، رسانه‌ای سرد است. به عبارت ساده‌تر رسانه‌ای که مخاطب برای دریافت پیامش نیاز به تمرکز کمی داشته باشد، گرم و اگر نیاز به تمرکز بالایی داشته باشد، رسانهٔ سرد است.<ref>ویلیامز،فهم نظریه رسانه‌ها،۱۱۰</ref> <ref>[https://www.iranmediamanagement.com/article/46/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%85 رسانهٔ سرد و گرم]</ref>
;'''[[رسانه سرد]] و [[رسانه گرم|گرم]]'''
'''[[رسانه سرد]] و [[رسانه گرم|گرم]]''': زمانی‌ که رسانه‌ای بتواند یکی از حواس انسانی را امتداد بخشد و حساسیت بالایی را نصیب آن سازد، به آن رسانهٔ گرم می‌گویند مانند رادیو یا سینما. و رسانه سرد، رسانه‌ایست که حساسیت کمی را ایجاد می‌کند؛ به عنوان مثال کلام، رسانه‌ای سرد است. به عبارت ساده‌تر رسانه‌ای که مخاطب برای دریافت پیامش نیاز به تمرکز کمی داشته باشد، گرم و اگر نیاز به تمرکز بالایی داشته باشد، رسانهٔ سرد است.<ref>ویلیامز،فهم نظریه رسانه‌ها،۱۱۰</ref> <ref>[https://www.iranmediamanagement.com/article/46/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%8C-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%85 رسانهٔ سرد و گرم]</ref>
<ref>[https://www.thecanadianencyclopedia.ca/en/article/herbert-marshall-mcluhan Hot and Cool Media]</ref>
 
 
;'''رادیو، طبل قبیله‌ای'''
'''رادیو، طبل قبیله‌ای''': مک لوهان می‌گوید رادیو کاملا با شنوندگانش خصوصی می‌شود و نوعی رابطهٔ بین فردی میان مجری و شنونده پدید می‌آید و از درون همین تماس‌هاست که صدای بوق‌ها و طبل‌های رقص قبیله‌ای به گوش می‌رسد و خاصیت اصلی و بنیادین این رسانه که در طبیعت رادیو وجود دارد، همین‌ جا پدیدار و موجب می‌شود تا فرد با جامعه عجین شود و همه یکصدا شوند.<ref>مک‌لوهان، برای درک رسانه‌ها، ۳۶۱-۳۴۹</ref>
 
 
;'''تلویزیون، غول خجالتی'''
'''تلویزیون، غول خجالتی''': تلویزیون رسانه‌ای سرد است و توان ارائهٔ موضوعات داغ را ندارد و به بیان "ادیت فرون" یک غول خجالتی است که نمی‌تواند گفتگوهای خیلی خاص و عمیق را با شدّت لازم ارائه کند؛ زیرا اساساً تلویزیون رسانه‌ای است که با شخصیت‌های جدّی، رفتاری ناخوشایند دارد.<ref>[http://pajoohe.ir/%D8%AA%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%88%D9%86-Television__a-37364.aspx تلویزیون]</ref>
 
 
;'''محیط و ضد محیط'''
'''محیط و ضد محیط''': در نگاه مک‌لوهان محیط مجموعه‌ای از شرایط و موقعیت‌هاست که افراد وجود آن را پذیرفته و به آن عادت کرده‌اند، به شکلی که درک و تشخیص آن به صورت خودآگاه امکان ندارد و هنگامی که انسان محیط خود را شناخت، این محیط قدیمی در قالب محتوایی جدید در می‌آید. فهم و شناخت نسبت به محیط زمانی به وجود می‌آید که مفهوم ضد محیط مطرح شود. او می‌گوید انسان‌ها تا اندازه‌ای در محیط زندگی خود غرق می‌شوند که همه چیز را با آن عینک می‌نگرند و به همین دلیل برای داشتن اندیشه‌ای نو باید نسبت به محیطی که در آن قرار داریم فاصله بگیریم و به گونه‌ای دیگر به آن بنگریم. مک‌لوهان باور داشت تخصص‌گرایی علاوه براینکه باعث می‌شود افراد در حوزه‌ای خاص صاحب‌نظر شوند، موجب عدم شکوفایی و توسعه دیگر ابعاد وجودی‌شان می‌شود و اعتقاد داشت جوامع به سمت و سویی می‌روند که علاوه بر تخصصی شدن نیازمند یک نگاه کل‌نگر و جامع نیز هستند.<ref>کردانی، پیشگوی ارتباطات، 102-97 نسخهٔ آنلاین</ref> <ref>{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی۱=مک‌لوهان|عنوان= ضد محیط|ژورنال=سوره |شماره=۷۴ |صفحات=۱۱۱-۱۰۷}}</ref>
 
 
;'''عشق به وسایل'''
: مکلوهانمک‌لوهان باور داشت وسایلوسایل، امتداد وجود فرد می‌شوند و او را شیفتهٔ خود می‌کنند.
 
:ژوناس و [[هانس زیله]] {{lang-hu|Selye János}} اعتقاد داشتند در ناراحتی‌های جسمانی، سیستم مرکزی اعصاب انسان با جدا کردن و بی‌حس کردن عضو آزرده، بدن را حفظ می‌کند. مک‌لوهان بر این اساس توجیه می‌کند انسان برای تلاشی که می‌کرد تا امتدادی از خود چون پول را بدست آورد، دچار تنش می‌شد زیرا وسیلهٔ دستیابی به آن را کامل در اختیار خود نمی‌دید و اختراع چرخ مرهمی برای سنگینی افزاینده بارها شد.<ref>مک‌لوهان، برای درک رسانه‌ها، 50-47</ref>
:او می‌گوید با پیدایش فناوری‌های الکتریکی، انسان توانست بخشی از سیستم مرکزی اعصاب خود را به بیرون افکند و این را نوعی خودکشی می‌دانست زیرا سایر اعضای بدن با مکانیسم دفاعی خود نتوانستند سیستم عصبی را در برابر عوامل محرک رسانه‌ها حفظ کنند. مک‌لوهان اعتقاد داشت همهٔ اختراعات یا فناوری‌هایی که امتداد یا تفکیکی از بدن ما هستند، نیاز به برقراری روابط متعادل تازه با سایر اعضا و امتدادهای بدن دارند و استفاده از هر یک از امتدادهای بدن به‌گونه‌ای تکنولوژیک، انسان را در اختیار آن پدیده قرار می‌دهد و همین وابستگی همیشگی به امتدادهای تکنولوژیکی ما را در برابر انعکاس‌هایی از خودمان شیفته می‌سازد و به تدریج انسان بندهٔ مکانیسم‌های گوناگون می‌شود. به همین دلیل، اگر ما بخواهیم این اشیا را به خدمت بگیریم، باید آن‌ها را ستایش کنیم<ref>مکلوهان، برای درک رسانه‌ها، 55-51</ref>.
 
 
;'''عروس مکانیکی'''
'''عروس مکانیکی''': مک‌لوهان از [[اتومبیل]] به عنوان عروس مکانیکی یاد می‌کند. او بیان کرده است که انسان‌ها نسبت به اتومبیل احساس وابستگی دارند. او تغییر شکل اتومبیل‌ها و تغییر یکدستی‌شان را را تأثیری از رسانه‌هایی چون [[رادیو]] و [[تلویزیون]] می‌دانست که قصد دارند همه چیز را زیباتر و جذاب‌تر نشان دهند تا [[مخاطب]] را در دام خود بیندازند. مک‌لوهان باور داشت همان‌طور که با گذشت زمان اسب استفادهٔ تفریحی پیدا کرد و دیگر به عنوان وسیلهٔ نقلیه به کار نرفت، اتومبیل هم در آینده به عنوان وسیلهٔ نقلیه به کار نمی‌رود. وی دربارهٔ زمان خود می‌گوید اتومبیل آدمی را فراگرفته است. او به اتومبیل در [[فیلم صامت|فیلم‌های صامت]] دههٔ ۱۹۲۰ اشاره می‌کند که پدیده‌ای نوین بود و بر پلیس چیره می‌شد. مک‌لوهان باور داشت اتومبیل [[رسانهٔ گرم|رسانهٔ اجتماعی گرم]] است زیرا امتدادی از قدرت انسان است و رانندهٔ آن را به شکل یک ابرمرد ارائه می‌کند<ref>مکلوهان، برای درک رسانه‌ها، 258-253</ref>.
 
 
;'''منطق موزاییکی ''':
:مک‌لوهان باور داشت که پدیده‌ها باید در کنار هم قرار بگیرند و به صورت کلی نگریسته شوند. پدیده‌ها در یک حرکت و سیر منطقی قرار ندارد بلکه باید در کنار هم، مثل قطعات موزاییک، چیده شوند و این باعث می‌شود تا انسان نگاه تک‌بعدی نداشته باشد و به معناهای بهتری دست یابد<ref>کردانی. سجاد، پیشگوی ارتباطات، 106-101 نسخۀ آنلاین</ref>.
 
=== ''کتاب‌ها'' ===