نهضت ملی‌شدن صنعت نفت ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات:افزودن الگو ناوباکس {{ایران در جنگ سرد}}+املا+
خط ۲۱۴:
 
== همه‌پرسی ==
نمایندگان طرفدار مصدق در حمایت از ابقای دولت و انحلال مجلس استعفا دادند. همین باعث شد تا دیگر جلسات مجلس دیگر به حد نصاب نرسیدهنرسد و در نتیجه تشکیل نشود. از طرف دیگردیگر، مصدق [[رفراندوم]]ی با موضوع انحلال مجلس و ابقای دولت برگزار کرد. این نخستین [[همه‌پرسی]] برگزارشده در تاریخ سیاسی ایران است. تصمیم مصدق برای انحلال مجلس و ابقای دولت از طریق مراجعه به همه‌پرسی در حالی که کمتر از یک سال از عمر آن مانده بود، باعث مخالفت جمعی از برجسته‌ترین مشاوران و هواداران مصدق از جمله [[عبدالله معظمی|دکتر معظمی]]، [[علی شایگان]]، [[کریم سنجابی]]، [[غلامحسین صدیقی]]، [[احمد رضوی]]، [[خلیل ملکی]] و [[محمود نریمان]] شد. آن‌هاآنها تلاشکوشیدند کردند کهتا مصدق را از تصمیم خود منصرف کنند اما اوموفق بر سر رأی خود باقی‌ماندنشدند. رضویرضوی، (نایبنائب رئیس مجلس) در اعتراض به مصدقمجلس، در جلسهجلسهٔ فراکسیون نهضت ملی که صبح روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۲ در منزل نخست‌وزیر تشکیل شد، در مقام اعتراض به مصدق گفت:<ref name="ReferenceB">حسین مکی، کتاب سیاه: سال‌های نهضت ملی از نهم اسفند ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲، ج هفتم، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۷،</ref>
 
{{نقل قول|آقای دکتر مصدقمصدق، شما تا به حال هرچه خواستیدخواستید، به ما تحمیل کردیدکردید، و ما حرفی نزدیم… شما بر خلاف قانون اساسی از مجلس اختیار گرفتید و بر خلاف قانون ۲سال۲ سال است که حکومت غیرقانونی نظامی اعلام فرموده‌ایدفرموده‌اید، و برخلافبر خلاف قانون در انتخاب رئیس مجلس دخالت نمودیدنمودید، و با تمام این جریانات ما چیزی نگفتیمنگفتیم، ولی دیگر در مورد رفراندوم سکوت نمی‌کنیم.}}
 
عبدالله معظمیمعظمی، رئیس مجلس شورای ملی نیز در جلسه‌ای که در مجلس برگزار شد، ضمن مخالفت با رفراندوم انحلال مجلسمجلس، خطاب به مصدق گفت:<ref>جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از ۱۵۰۰ میلادی مطابق ۸۷۹ شمسی تا انقلاب، ترجمه احمد تدین، تهران: خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۸۶،</ref>
{{نقل قول|در قوانین، رفراندوم سابقه ندارد و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان با آن مخالف هستندهستند، و بهتر است که این مطلب با میانجیگری حل شود و این کدورت برطرف گردد.}}
 
همچنین [[ابوالقاسم کاشانی]] در اعلامیه‌ای در ۱۰/۵/۳۲ رفراندوم را تحریم کرد. در این اعلامیه آمده بود:<ref name="ReferenceB"/> «هموطنان و برادران عزیزم، ضمن اعلامیهاعلامیهٔ قبلیقبلی، از مفاسد و مضار رفراندوم شرحی متذکر و همه مستحضر گردیده و توجه دارند که عمل به آنچهآن، چه ضررهایی برای دیانت و ملت و مشروطیت و مملکت دربردارد، با این حال دوران خود را دورهدورهٔ انقراض دیانت و استقلال مملکت و ملت قرار ندهید و طوق رقیت و اسارت و بندگی را به گردن خود نگذارید. شرکت در رفراندوم خانه‌برانداز که با نقشهنقشهٔ اجانب طرح‌ریزی شده، مبغوض حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و حرام است. البته و البته هیچ مسلمان وطن‌خواهی شرکت نخواهد کرد،کرد؛ گرچه ممکن است بعضی اشخاص غافل و بی‌اطلاع از حقایق و مضار آن و خائنین وطن فروشوطن‌فروش برای انجام مقاصد شوم دیگران در رفراندوم شرکت کنندکنند، یا این کهاین‌که دولت صندوق را از آرای قلابی پرکندپر کند. علی‌أی‌حالعلی‌أی‌حال، عمل به رفراندوم بر خلاف قانون اساسی و مصلحت مملکت و ملت بوده و هیچ‌گونه اثر قانونی ندارد».
 
[[سید محمد بهبهانی]] نیز در نامه‌ای از مصدق خواست تا در تصمیم خود برای انحلال مجلس و ابقای دولت تجدید نظر کند. همچنین دکتر [[مظفر بقایی]] طی تلگرافی به مصدق خاطر نشان کرد در صورتی که وی از انجام رفراندوم انحلال مجلس صرف نظر کند، حاضر است به اتفاق علی زهری از سمت نمایندگی مجلس استعفا کند. در این زمان دکتر مصدق در ملاقات با هندرسون، سفیر آمریکاآمریکا، می‌گوید که انگلیسی‌ها ۳۰ نفر از نمایندگان مجلس را خریدندخریدند، و با کمی تلاش بیشتر می‌توانند ۱۰ نفر دیگر را هم بخرند و دولت را بیندازند. ما باید این مجلس را ببندیم.<ref name="محمد علی موحد، خواب آشفته نفت"/>
 
در این میانمیان، [[حزب توده]] با انحلال مجلس و ابقای دولت موافق بود و در جریان رفراندوم هم اعضا و هواخواهان این حزب حضور داشتند و علاوه بر این از دولت خواسته بودند که علاوه بر انحلال مجلسمجلس، برای تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر قانون اساسی اقدام کند.<ref>[http://www.ensani.ir/fa/content/126212/default.aspx پرتال جامع علوم انسانی - تأثیر انحلال مجلس هفدهم بر شکست نهضت ملی<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
این همه‌پرسی به خاطر هم‌زمان نبودن رای‌گیری در تهران و شهرستان‌هاشهرستان‌ها، و نیز جدا بودن صندوق‌های مخالفان و موافقان مورد انتقاد بسیاری قرار گرفت. در تهران برای موافقان صندوق‌هایی در میدان‌های سپه و راه‌آهن و برای مخالفان صندوقهاییصندوق‌هایی در میدان‌های بهارستان و محمدیه قرار داده شده بود.<ref>حسین مکی، کتاب سیاه: سال‌های نهضت ملی از نهم اسفند ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲، ج هفتم، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۷.</ref>
 
روزنامه لوموند فرانسه از تهران چنین گزارش می‌دهد: «… به نظر می‌رسد که یک توافق ضمنی بین حزب توده و جبههٔ ملی برقرار شده‌است،شده‌است؛ به این شکل که طرفداران جبههٔ ملی در میدان سپه و طرفداران حزب توده در ایستگاه (راه‌آهن) آراءآرای خود را به صندوق بریزند. تمام سفارتخانه‌ها بسته‌اند و حدود سه هزار نیروی نظامی از ۴ نقطهٔ محل اخذ رأی و نقاط استراتژیک تهران محافظت می‌کنند … گروه‌های وابسته به حزب توده خیلی عظیم ترعظیم‌تر هستند و طول صف‌های آنان به چند صد متر بالغ می‌شود. شعارها و پلاکاردهای جبههٔ ملی حاکی از اعلام حمایت از دکتر مصدّقمصدق و درخواست انحلال مجلس است،است؛ در حالیکهحالی که شعارهای حزب توده – اساساً – علیه مجلس است و درخواست تشکیل مجلس مؤسّسانمؤسسان برای تغییر رژیم فعلی است. نحوهنحوهٔ اخذ رأی، مخفی نیستنیست؛ زیرا نه فقط یک محل جداگانه برای کسانی که می‌خواهند رأی منفی بدهند در نظر گرفته شدهشده، بلکه هر یک از شرکت کنندگان در این رفراندوم باید ورقه‌ای را پُرپر کنند که اسم و آدرس خود را روی آن بنویسند. محلّی که برای اخذ رأی طرفداران مجلس در نظر گرفته شده، مقابل مجلس استاست، و روی یک پلاکاردِ بزرگ این جمله به چشم می‌خورَد: کسانی که این‌جااینجا رأی می‌دهند، با انحلال مجلس مخالف هستند. تا ساعت ۹ به وقت محلّی، فقط سه نفر برای اعلام رأی «نه» در این صندوق حضور یافتندیافتند، و از این سه نفر، تعداد زیادی عکس گرفته شد و از آن‌هاآنها فیلم‌برداری شد و مورد اهانت و آزار قرار گرفتند. دیشب حوادثی در منزل کاشانی رُخرخ داد. وی به تمام «مسلمانان حقیقی» توصیه کرده تا این رفراندوم را تحریم کنند. طرفداران مصدّقمصدق بُطری‌هایبطری‌های بنزینِ آتش زا به طرف منزل کاشانی پرتاپپرتاب می‌کردند و نزاعی در اطراف منزل ایشان درگرفت که یک نفر کشته و نزدیک به صد نفر مجروح شدندشدند، و امروز صبح گروه‌های مسلّح،مسلح، منزل کاشانی را محاصره کرده و ورود به منزل ایشان – حتّیحتی برای نزدیکان و بستگان وی – را ممنوع کرده بودند، کاشانی مجدّداًمجدداً رفراندوم برای انحلال مجلس را تحریم کرد و اعلام نمود که هر رأیی که مصدّقمصدق در این رفراندوم زیر حمایت سرنیزه‌ها و تانک‌ها بگیرد، موجب بطلان هر قرارداد بین‌المللی است که در آینده منعقد نماید.»
 
گزارشگر ''لوموند'' در گزارش بعدی خود خبر داد: «… طرفداران دکتر مصدّقمصدق در تهران برنده شدند. بر طبق خبر رادیو تهران، بیش از صدهزارصد هزار نفر به طرفداری از دکتر مصدّقمصدق رأی به انحلال مجلس و فقط ۶۷ نفر رأی مخالف دادنددادند، و این نتایج مربوط به تهران است که حدود یک میلیون نفر جمعیت دارد.»<ref>روزنامه ''لوموند''، چهارم اوت ۱۹۵۳ صفحه 12 _ Le Monde, 4 aout, 1953, P 12</ref>
 
در این همه‌پرسی در حدود دو میلیون ایرانی (از جمعیت حدود ۱۸ میلیونی ایران<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/ArticlePage/405569 مجله کاوه (مونیخ) - شماره ۶۳ - ساختمان و حرکات جمعیت ایران در سالهای اخیر با مطالعه تطبیق استانهای اصفهان و کرمان<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>) شرکت کرده و ۹۹٫۹٪ از شرکت کنندگانشرکت‌کنندگان به «انحلال مجلس و ابقای دولت» رأی مثبت دادند؛ و شمار آرای مخالفان مطابق با آمار اعلامی در تهرانتهران، ۱۱۵ نفر و در کل شهرستان‌ها فقط ۷۱۰ نفر بود. در ۲۱ مرداد ۱۳۳۲ مصدق، رسماً نتیجه یعنی «ابقای دولت و انحلال مجلس ۱۷هفدهم» را اعلام کردهکرد و از شاه خواست فرمان برگزاری انتخابات جدید را امضا کند؛کند، ولی اوشاه این رفراندوم را تأیید نکرد.
 
پیش از این یاران دکتر مصدق همچون [[غلامحسین صدیقی]] و [[خلیل ملکی]] به او هشدار داده بودند که در نبود مجلس، شاه شما را برکنار می‌کند؛می‌کند، ولی مصدق چنین پاسخ داده بود که شاه جراتشجرئت این کار را ندارد. اگر هم چنین کند، ما تمکین نمی‌کنیم.<ref>[http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100883513397 JameJamOnline.ir<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>
 
محمد مصدق در دادگاه و کتاب خاطراتش عنوان می‌کندمی‌گوید که مطابق با عرف و قانون اساسی و سابقهسابقهٔ آنآن، پادشاه اجازهاجازهٔ عزل را نداردندارد، و تنها می‌تواند در زمان رأی تمایل مجلس نسبت به صدور فرمان اقدام نماید که آن هم امری تشریفاتی است. مصدق فرمان شاه برای نخست‌وزیر را زمانی دارای رسمیت می‌دانست که مجلس شورای ملی رأی تمایل به یک فرد برای نخست‌وزیری بدهد و فرمان شاه را متمم می‌دانست و نه موجد.<ref name="ReferenceC">محاکمه و دفاع - دکتر محمد مصدق-شماره ثبت کتابخانه ملی ۱۴۱۸–۱۳۵۶/۹/۱۴ -</ref>
قبل از این هم در مورد نخست‌وزیری صدرالاشرافصدرالاشراف، به این دلیل اینکهکه شاه حکم را شاه به صورتطور مستقیم و قبل از رأی مجلس صادر کرده بودبود، موضوع منتفی اعلام شد.<ref name="ReferenceC"/>
 
[[پرونده:مصدق بیرون مجلس.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|دکتر محمد مصدق در بیرون ساختمان مجلس]]
او در کتاب خاطراتش در مورد حرکت [[احمد شاه]] در مورد عزل صمصام‌السلطنه چنین می‌گوید:<ref>خاطرات و تألمات مصدق: با یادداشت غلامحسین مصدق و توضیح ایرج افشار، تهران، انتشارات علمی، چاپ اول ۱۳۶۴، چاپ یازدهم ۱۳۸۵ ص۲۸۹</ref>
{{نقل قول|وقتی مرحوم سلطان احمد شاه، صمصام السلطنه را عزل نمود و به جای او [[وثوق الدوله]] را نصب کردکرد، راجع به این امر آنقدر در مجامع سیاسی طهران صحبت شده بود که هرکسی می‌دانست در مملکت مشروطهمشروطه، مسوولیت وزراء در مقابل مجلسین جزو الفبای مشروطیت است و شاه حق نداشت صمصام را عزل کندکند، و انآن مرحوم هم بااستناد همان مذاکرات و اظهار عقیدهعقیدهٔ مظلعینمطلعین بقانون اساسی بود که تا مجلس چهارم تقنینیهتقنینیه، خود را نخست‌وزیر قانونی می‌دانست.}}
 
مصدق در نبود مجلس و دوران فترت، در صورت استعفای نخست‌وزیر پادشاه را مسوولمسئول تعیین نخست‌وزیر می‌دانست، چنانچه او و تنی چند از یارانش در ۲۲ دی ماه سال ۱۳۲۸، در اعتراض به دخالت‌های دولت (ساعد) در انتخاباتانتخابات، در دربار متحصّنمتحصن شدند، مصدق در نامه‌ای خطاب به هژیرهژیر، وزیر دربار، از شاه خواستندخواست تا دولتی روی کار آورد که مصالح سلطنت و ملت را حفظ کند. نامه دکترنامهٔ مصدق به هژیر :(۱۳۲۸/۷/۲۶)<ref>نامه‌های دکتر مصدق به کوشش محمد ترکمان</ref><ref>زندگی‌نامه سیاسی، نوشته‌ها و سخنرانی‌های سید علی شایگان ص۱۵۴ جلد اول</ref>
{{نقل قول| … البته اعلی حضرتاعلی‌حضرت همایون شاهنشاهی، منشأ عموم اصلاحات می‌باشند و غرض عمده از تحصن این بود،بود که دورهٔ فترت که تعیین نخست‌وزیر محتاج به تمایل مجلس نیست، دولتی روی کار بیاورند که وجههٔ نظر خود را حفظ مصالح سلطنت و ملت قرار دهد و در عصر چنین پادشاهی مملکت صاحب مجلسی شود که با اصلاحات اساسی قادر باشد از فقر و بیچارگی مردم بکاهد و کشور را قرین آسایش و رفاهیت کند . ...}}
 
عباس میلانی نظرش در این خصوص این است که:
:به بیان دیگردیگر، چندسالچند سال پیش از آنکه همرزمان وی از جمله صدیقی و سنجابی، دربارهٔ انحلال مجلس و حقوق شاه در دورهٔ فترت سخن برانند، مصدق خود به چنین حقی اذعان کرده بود.<ref>[عباس میلادی، شاه، ص۲۱۰</ref>{{سخ}}
اگر چهاگرچه او فرمان شاه را متمم می‌دانست و نه موجدموجد، اما در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «چنانچه روز روشن ابلاغ می‌نمودندمی‌نمودند، اگر اطاعت نمی‌کردمنمی‌کردم، متمرد بودم».<ref>خاطرات و تألمات مصدق: با یادداشت غلامحسین مصدق و توضیح ایرج افشار، تهران، انتشارات علمی، چاپ اول ۱۳۶۴، چاپ یازدهم ۱۳۸۵ ص۲۹۴</ref>
 
پخش اخبار نادرست علیه وجههوجههٔ مذهبی مصدق، ترس از گسترش کوشش‌های [[حزب توده]] و هراس نابودی دودمان تنها فرمانروای شیعی جهان، روحانیون را از دولت محمد مصدق دور کرد. اختلاف‌ها با چند انتصاب دولت مصدق که مورد انتقاد مذهبی‌ها بود، بالا گرفت و سرانجام منتهی به فروپاشی مجلس هفدهم به وسیلهوسیلهٔ همه‌پرسی عمومی شد که کاشانی را به سمت مخالفت و دشمنی با دولت مصدق گرایش داد. در ماه‌های آخر عمر دولت محمد مصدق، کاشانی اما پیدا و پنهان و با پشتیبانی از دسته جاتدسته‌بندی‌های مذهبی، از جمله دار و دسته [[شعبان جعفری]] و [[طیب]]، اعلام پیاپی «در خطر بودن اسلام»، و تحریک به مقاومت گروه‌هایی که علقهعلقهٔ مذهبی داشتند، آشکارا به تضعیف دولت محمد مصدق اهتمام ورزید. در نتیجه کودتاچیان که از این اختلاف بیش‌ترینبیشترین استفاده را برده بودند، توانستند عملیات خود را با موفقیت انجام دهند.
 
== کودتای ۲۵ مرداد ==