فرهنگ مردمی: تفاوت میان نسخه‌ها

'''فرهنگ عامّه''' یا '''فرهنگ مردمی'''،<ref>{{یادکرد فرهنگستان | مصوب=فرهنگ مردمی | بیگانه=popular culture | بیگانه در فارسی= | حوزه=جامعه‌شناسی | دفتر=دوازدهم | بخش=فارسی | سرواژه=فرهنگ مردمی}}</ref> اصطلاحی است که در سال ۱۸۴۶ از سوی [[ویلیام تامس]] (william Thams) [[عتیقه‌شناسی|عتیقه‌شناس]] انگلیسی ابداع شد ؛ و به نحوهٔ [[زندگی]] [[انسان]]‌ها در [[طبیعت]]، رفتارها و همچنین معناهای مشترکی گفته می‌شود که عامه [[مردم]] [[جامعه]] در زندگی روزمره با آن سر و کار دارند.<ref name=storey>جان استوری، ص. ۱۷ تا ۲۵</ref>

* نخست اینکه آن را از طرف صنایع فرهنگ‌سازی [[سرمایه‌داری]] تحمیل شده و با هدف [[عوام فریبی]] و [[سود (حسابداری)|سود]] بردن می‌دانند. این دیدگاه، فرهنگ عامه را یک نظام (ساختار، قالب و چهارچوب) می‌بیند. دیدگاه‌های [[ساختارگرایی]]، [[مکتب فرانکفورت]]، برخی انواع [[پساساختارگرایی]]، و [[اقتصاد سیاسی]] ، مدافع این نگرش هستند.<ref name=storey>جان استوری، ص. ۱۷ تا ۲۵</ref>

* نگرشی که فرهنگ عامه را برآمده از اعماق جامعه و «ندای» واقعی مردم،مردم عامه،و [[طبقه کارگر]]، یا [[خرده‌فرهنگ|خرده‌فرهنگی]] «اصیل» می‌داند.دانسته و این دیدگاه فرهنگ را شامل نوعی کنش‌گری مردم می‌داند. دیدگاه‌های [[تاریخ اجتماعی]]، [[تاریخ اعماق جامعه]]، و برخی انواع [[ساختارگرایی]] مدافع این نظر هستند.<ref name=storey>جان استوری، ص. ۱۷ تا ۲۵</ref>

* نظریه‌پردازانی با به کارگیری مفهوم [[هژمونی]] ، فرهنگ عامه را «موازنه‌ای مبتنی بر مصالحه» از هر دو دیدگاه بالا می‌دانند. این پژوهشگران توجه خود را بر نحوه فرهنگ‌سازی مردم با استفاده از کالاهای فراهم شده توسط صنایع فرهنگ سازیِ سرمایه‌داری ، معطوف می‌کنند و رابطه میان کنش‌گری و نظام (میان تولید و مصرف) را رابطه‌ای دیالکتیکی می‌دانند. این دیدگاه که «انسان‌ها ، هم فرهنگ خود را می‌سازند و هم توسط فرهنگ ساخته می‌شوند» را در واقع [[کارل مارکس]] نخستین بار ارائه کرد. [[آنتونیو گرامشی]] و دیگر نظریه پردازان نیز به‌طور جدی بدان پرداخته‌اند.<ref name=storey>جان استوری، ص. ۱۷ تا ۲۵</ref>