کمالالدین بهزاد: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسیشده] | [نسخهٔ بررسیشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
طبق وپ:زندگی، ابرابزار برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۵:
|نام_تصویر=Painting - Google Art Project ( wGkOiyV0ojtRA).jpg
|عرض_تصویر=
|توضیح_تصویر= خودنگارهای منتسب به کمالالدین بهزاد
|نام دیگر=
|لقبها=
خط ۲۲:
|کارهای برجسته=
|پیشه= عضو کتابخانه و کارگاه هنری [[سلطان حسین بایقرا]]،{{سخ}}سرپرست گروه خوشنویسان و نقاشان دربار صفوی
|وبگاه=
|زمینه فعالیت=[[نگارگری]]
|سبک=
خط ۳۴:
|Soure_id =
}}
'''کمالالدّینْ بهزادِ هِرَوی''' (حدود ۸۶۰ هجری قمری/۱۴۵۵ میلادی
سال تولد بهزاد را در فاصلهٔ ۸۵۵ تا ۸۶۵ ه.ق تخمین زدهاند. بهزاد در آغاز بهعنوان شاگرد و زیردست [[میرک نقاش|روحالله میرک نقیزاده]] مشغول به کار بود. او بهسرعت معروف شد و با حمایتهای [[علیشیر نوایی]]، فرصتهای هنری بزرگی را
اعتبار بهزاد در درجهٔ نخست، نتیجهٔ آرمانگرایی او در آثارش، و سپس شخصیت فردی و همکاری مستمرش با حاکمان بزرگ روزگار خویش بود. بااینحال، برخی معتقدند که شخصیت بهزاد به بزرگی شهرتش نبوده و رابطهٔ او با علیشیر و [[جامی]] سبب افزودن ناروای شهرت او شدهاست. از سوی دیگر، بابر و حیدر میرزا جایگاه والای بهزاد در میان همروزگارانش را تأیید کردهاند. ویژگیهای دقت در الگو، [[خوشنویسی ایرانی|خوشنویسی]] و طراحی میراث مهم سبک بهزاد است. توجه بهزاد به دنیای واقعی پیرامونش او را از نگارگران پیش از خود متمایز میکند. ترکیببندیهای بهزاد در روزگار خود او نیز از سوی دیگران تقلید شد. بهزاد در رنگشناسیِ [[نگارگری ایرانی]] تحول ایجاد کرد. در آثار او رنگ و فرم
در هیچیک از آثار منتسب به بهزاد امضایی مطمئن از او وجود ندارد، ازاینرو تشخیص و تمییزِ دیگر آثار واقعی بهزاد با توجه به [[سبک (هنرهای تجسمی)|سبک]] اثر انجام میشود. از میان آثار بسیاری که به بهزاد نسبت دادهاند، بهباور عموم کارشناسان تنها سی و دو نگاره اثر واقعی بهزاد هستند که البته تنها نشاندهندهٔ ده سال از دوران طولانی فعالیت هنری بهزاد است. در طول سدهٔ دهم هجری، مجموعهداران مشتاق بودند که نقاشیهای بهزاد را در مرقعها یا مجموعههای خود قرار دهند.
خط ۵۳:
برقراری پیوند بین نگارگر ایرانی و [[ادب پارسی]]، [[حکمت خسروانی|حکمت کهن ایرانی]] و [[عرفان اسلامی]] از مهمترین ویژگیهای [[نگارگری ایرانی]] بود. نگارگر یا خود در سلک [[تصوف|صوفیان]] و [[عارف|عرفا]] بود یا از راه انس با شعر و ادب پارسی، اندیشهای چنین داشت. بدین ترتیب، نگارگر ایرانی به پیروی از عوالم معقول، محسوس و مثالیِ عرفان اسلامی، نه بهدنبال بازنمایی طبیعت، بلکه در پی نمایش اصل، باطن و جوهر صورتهای طبیعی و مادی بود. ازاینرو، زمان و مکانِ مشخص، کمّیّتهای فیزیکی و قوانین جهان ماده هیچیک کاربردی نداشتند و عناصر تصویری بیش از آنکه تقلید از طبیعت باشند، [[کهنالگو]] بودند. درونمایهای که نگارگر به آن میپرداخت، از [[اساطیر]] و تاریخ کهن سرچشمه میگرفت و نمایانگر خاطرهٔ قومی، آرمان معنوی و روح فرهنگیِ جاری در ادب پارسی بود، بهگونهایکه [[آرایههای ادبی|صُوَر خیالِ شعر فارسی]] و نگارگری ایرانی در هماهنگی کامل بودند.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۶|ف=نگارگری ایرانی، ویژگیهای|ک=دائرةالمعارف هنر|ص=۵۹۹–۶۰۰}}</ref>
دورهٔ شکوفایی نگارگری ایرانی، آغازی بر فرایند زدودن تأثیرات بیگانه و پالایش مکتبهای نقاشی ایرانی بود. این دوران از سدهٔ هفتم تا یازدهم هجری یعنی از روزگار [[ایلخانان|سلطهٔ مغولان بر ایران]] تا [[جلایریان|حکومت جلایری]]، [[امپراتوری تیموری|عصر تیموری]] و سپس تا سالهای اوج قدرت [[ایران صفوی|صفوی]] جریان داشت. با پشتیبانی پادشاهان و امیران و با برپایی کارگاههای درباری، نقاشان این دوران به تصویرسازی آثار شعر و ادب پارسی پرداختند.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۶|ف=نقاشی ایرانی|ک=دائرةالمعارف هنر|ص=۵۷۶}}</ref> در حکومت آل جلایر و پیش از ظهور [[تیمور لنگ|تیمور]]، سبک نقاشی ایرانی در غرب ایران تا [[بغداد]] نفوذ کرده بود؛ نسخهٔ ''[[دیوان خواجوی کرمانی]]'' در بغداد نمونهٔ این نفوذ و گسترش است. آثار بهجامانده از روزگار جلایریان، نشاندهندهٔ پشتیبانی حاکمان این سلسله از نقاشی ایرانی و تحولات آن است.<ref>{{پک|Binyon|Wilkinson|Gray|1971|ک=Persian miniature painting|ص=50|زبان=en}}</ref> بهگفتهٔ [[لورنس بینیون]] و دیگران، عصر شاهرخ تیموری از درخشانترین دورههای تاریخ ایران بهشمار میرود که این موضوع در کتابهای نفیس و بیمانندِ این دوران بهخوبی معلوم است. در این دوره هرات کانون بیرقیب نگارگری ایرانی بود. بهگفتهٔ [[دولتشاه سمرقندی]]، در این دوره [[بایسنقر پسر شاهرخ|بایسنقرمیرزا]]، پنجمین پسر شاهرخ، در جایگاه وزارت پدرش در هرات این شهر را به کانون سرایندگان، تاریخنگاران و دانشمندان بدل کرد.<ref>{{پک|Binyon|Wilkinson|Gray|1971|ک=Persian miniature painting|ص=52–53|زبان=en}}</ref> روابط نزدیک و بیسابقهٔ میان ایران و چین در دورهٔ شاهرخ، سبب نفوذ [[نقاشی چینی]] به هنر ایرانی شد.<ref>{{پک|Binyon|Wilkinson|Gray|1971|ک=Persian miniature painting|ص=57–58|زبان=en}}</ref> شاهرخ و فرزندش بایسنقرمیرزا با گردآوری دستاوردهای نگارگران [[مکتب شیراز دوم|شیراز]]، [[مکتب بغداد|بغداد]] و [[مکتب تبریز اول|تبریز]] و بهگمان برخی تحت تأثیرات [[نقاشی چینی]]، سبکی از [[نقاشی ایرانی]] را در [[هرات]] پی ریختند که به نام [[مکتب هرات]] شناخته میشود. این سبک را هنرمندانی مانند [[مولانا خلیل]] و [[غیاثالدین]] نمایندگی میکردند و هنر اینان از طریق [[استاد منصور]] و روحالله میرک به کمالالدین بهزاد رسید. پیشرفت مکتب هرات در روشهای مرسوم فضاسازی، [[طراحی]] و [[ترکیببندی]]، [[رنگشناسی|رنگشناسیِ]] رنگهای پاک و درخشان، و استفاده از نقوش تزیینیِ گوناگون چشمگیر بود. یکی از نتیجههای این پیشرفتها تکمیل الگوی پیشنهادی [[جنید نگارگر|جُنِید]] برای نمایش دوبعدیِ معماری، و جداسازی [[اندرونی]] و بیرونی بود. ''[[شاهنامه بایسنقری|شاهنامهٔ بایسنقری]]'' از شاهکارهای این مکتب است.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۶|ف=هرات، مکتب|ک=دائرةالمعارف هنر|ص=۶۴۴}}</ref> از سوی دیگر، هرچند که [[مکتب شیراز اول|مکتب شیراز]] بهخاطر مصونماندن از [[حمله مغول به ایران|یورش مغول]] و در نتیجهٔ کوچ بسیاری از هنرمندان شرق ایران به شیراز تا مدتها از نفوذ هنر چینی در امان ماند، اما در تبریز — که پایتخت ایلخانان مغول بود — هنری التقاطی از عناصر چینی، [[هنر بیزانسی|بیزانسی]] و ایرانی بهوجود آمد. هنر شرق آسیا بر نگارگری ایرانی تأثیر مهمی گذاشت که با بهارمغانآوردن نگاه شاعرانه به طبیعت برای هنر ایرانی، درک مفهوم فضای معنوی را برای نقاش ایرانی هموار کرد. بدین ترتیب، مکتبهای شیراز و هرات در روزگار تیموری و تبریزِ روزگار صفوی، آوردگاه تحول نظام زیباییشناختیِ ویژهای در نقاشی کهن ایرانی شدند. در این روزگار با آنکه رویکرد به واقعگرایی، دگرگونی اندیشه و بینش ایرانی و سستی پیوند شعر و نقاشی دیده میشود، اما روش هنری دچار دگرگونی بنیادین نشد،
در آغاز حکومت [[شاه اسماعیل اول]] که [[تبریز]] پایتخت [[ایران صفوی|صفوی]] شد، آثاری آفریده شد که واپسین عناصر [[سبک ترکمنان|سبک ترکمانان]] تبریز را نشان میدهند. بخشی از این آثار، نگارههایی مربوط به نسخهای از ''[[خمسه نظامی|خمسهٔ نظامی]]'' و بخشی دیگر از آنِ نسخهای از ''[[شاهنامه]]'' است. در هیچیک از این آثار، ویژگیهای سبک بهزاد دیده نمیشود.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۶}}</ref><ref group="یادداشت">بهگمان بسیاری نقاش این آثار [[سلطان محمد نگارگر]] بوده که پروردهٔ کارگاه سلطنتی ترکمانان بود. با توجه به این آثار و برخی نشانههای دیگر، میتوان به این نتیجه رسید که کارگاه تبریز در آغاز حکومت صفوی، شیوهٔ ترکمانی داشته و سلطان محمد یکی از این نقاشان بودهاست. ببینید: {{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۶}}</ref> نسخههای نگارگریشدهٔ دیگرِ این روزگار، با آثار کارگاه تبریز متفاوتاند و بیشتر در هرات و با خوشنویسی [[سلطان محمد نور]] آفریده شدهاند. یکی از این آثارِ ممتاز، ''[[ظفرنامه تیموری|ظفرنامهٔ تیموری]]'' است که بهزاد تصویرگریاش را بهعهده داشتهاست. با اینکه در اجرای این نقاشیها کاستی دیده نمیشود، اما در انتساب آنها به بهزاد تردید وجود دارد. بنا بر پژوهشهای [[عبادالله بهاری]]، کانون اصلی نگارگری و کتابسازی صفوی در پایان حکومت اسماعیل اول و آغاز سلطنت [[شاه طهماسب اول]] هرات بودهاست. در آن روزگار بهزاد هنوز در هرات بود و مسئولیت ادارهٔ کارگاه را بر عهده داشت. آثاری مانند نسخهٔ ''ظفرنامهٔ'' یادشده و ''خمسهٔ نظامی''، با نظارت او و همکاری شاگردانی مانند [[شیخزاده]] و [[قاسمعلی]] آفریده شدهاند. با تسخیر هرات بهدست [[عبیدالله خان ازبک]]، بهزاد و شماری از شاگردان به تبریز کوچیدند و کسانی چون شیخزاده و [[میرعلی خوشنویس]] همراه با عبیدالله خان به [[بخارا]] رفتند. به باور بهاری، محتمل است که ''[[شاهنامه طهماسبی|شاهنامهٔ طهماسبی]]'' در کارگاههای هرات و تبریز و بیشتر با نظارت بهزاد آفریده شده باشد، اگرچه چند نگاره از آن نسخه را میتوان از آنِ بهزاد دانست. آنچه مسلم است آفرینندهٔ این نسخهٔ نفیس، برجستهترین نقاشان آن روزگار بودهاند که برخی شاگرد بهزاد و برخی دیگر متأثران از او بودهاند. بدین ترتیب با پیوند و درآمیختن مکتبهای هرات و تبریز، سبکی اصیل و کامل زاده شد که نگارگری ''[[دیوان حافظ]]''، ''شاهنامهٔ طهماسبی'' و ''خمسهٔ طهماسبی'' از شاهکارهای آناند.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۶–۸۷}}</ref><ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۶|ف=تبریز، مکتب|ک=دائرةالمعارف هنر|ص=۱۵۷}}</ref>
خط ۶۰:
=== در هرات ===
[[پرونده:Behzad beggar at a mosque.jpg|بندانگشتی|چپ|نگارهٔ «گدا بر در مسجد» اثر کمالالدین بهزاد]]
هیچ نویسندهای شرححال منسجمی از بهزاد بهدست نمیدهد، اما میتوان برخی از حقایق مربوط به زندگیاش را از منابع مختلف استخراج کرد.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> بر پایهٔ کارهای موجودِ بهزاد، سال تولدش را میتوان در میان دههٔ ۸۵۵ تا ۸۶۵ ه.ق تخمین زد.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> نویسندگان مرتبط با [[هرات]] مانند خواندمیر، بابر، و میرزا حیدر دوغلات تأکید میورزند که بهزاد ابتدا برای [[علیشیر نوایی]] و سپس [[سلطان حسین بایقرا]] کار میکرد.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> بهزاد بهسرعت معروف شد و با حمایتهای نخستین پشتیبانش، علیشیر نوایی، فرصتهای هنری بزرگی را به دست آورد. وی اندکی پیش از ۸۹۳ ه.ق به خدمت سلطان حسین بایقرای تیموری درآمد که دربارش در هرات محل گردآمدن نخبگان اهل ذوق و استعداد بود و نوایی و [[جامی]] و خواندمیر در رأس آنها بودند.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> در بیشتر منابع معتبر، بهزاد بهعنوان شاگرد و زیردست [[میرک نقاش|روحالله میرک نقیزاده]] مشغول به کار بود که ابتدا کارگاه میرعلیشیر و سپس سلطان حسین را مدیریت میکرد. دوستمحمد و قاضی احمد جزئیات بیشتری در مورد بهزاد و میرک ارائه میدهند. قاضی احمد بر روابط شخصی نزدیک بین این دو تأکید میکند و میگوید پس از اینکه بهزاد در جوانی یتیم شد، ازسوی میرک تربیت شد و آموزش دید. دوستمحمد میافزاید که نام کامل میرک، امیر روحالله بود و اینکه متعلق به خانوادهای از [[سادات]] معروف به «کمانگران» است، اگرچه میرک خود بهعنوان یک خوشنویس مشهور است. هیچ نویسندهای به این نتیجه نرسیده که بهزاد و میرک نسبت خانوادگی داشتهاند و اشارهای به نحوهٔ آشنایی دو نفر نیز نکردهاست.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> بهزاد ظریفکاری و تذهیب را مستقیماً از میرک آموخت، و قلمزنی ظریف و بیانگری عمیق را از کارهای [[مولانا ولیالله]].<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۰–۸۱}}</ref> مصطفی عالی، مورخ نهچندان معتبر عثمانی، [[پیر سید احمد تبریزی]] را نیز استاد بهزاد میداند.<ref>{{پک|فرهاد|۱۳۸۳|ف=بهزاد، کمال الدین|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۳|ص=۱۶۷}}</ref> [[جهانگیرشاه|جهانگیرشاه گورکانی]] نیز در ''[[تاریخ جهانگیری]]'' [[خلیل احمد]] را نام میبرد و مینویسد که بهزاد سبک او را ادامه
=== سفر به تبریز ===
[[پرونده:Yusef Zuleykha.jpg|بندانگشتی|راست|نگارهٔ «یوسف و زلیخا» اثر کمالالدین بهزاد]]
بهزاد احتمالاً آخرین سالهای زندگی خود را در [[تبریز]] در استخدام دربار صفوی سپری کرد. او بایستی همراه با بستگان نزدیکش به تبریز نقل مکان کرده باشد زیرا خواهرزادهاش، [[رستمعلی خراسانی|رستمعلی]] که خوشنویسی شناختهشده بود و همینطور نوههای خواهرش [[محبعلی]] و [[مظفرعلی]] که هر دو نقاش بودند، همگی در تبریز آموزش دیدهاند. تاریخ و شرایط حرکت بهزاد به تبریز نامعلوم است. فرمان [[شاه اسماعیل]] در تاریخ ۹۲۸ ه.ق دربارهٔ انتصاب بهزاد بهعنوان سرپرست کارگاه نسخههای خطی شاه اسماعیل، اغلب بهعنوان شاهدی از ارتباط بهزاد با این حاکم بهشمار میرود. بااینحال، این سند در نسخهای از ''[[نامه نامی|نامهٔ نامی]]'' خواندمیر — مجموعهای از نمونههای شیوهٔ نامهنگاری که [[مادهتاریخ|مادهتاریخش]] نشان از ۹۲۵ ه.ق دارد — حفظ میشود. این مغایرت زمانی، پرسشهایی دربارهٔ اصالت این حکم برمیانگیزد. افزون بر این، نویسندگان صفوی مانند دوستمحمد، اسکندر بیگ و قاضی احمد قمی، روشن میکنند که بهزاد در زمان [[شاه طهماسب]] استخدام شدهاست، اما هیچ اشارهای به پیوند با شاه اسماعیل نمیکنند. قاضی احمد مشخص میکند که بهزاد در زمانی که کتابخانهٔ شاه طهماسب پیشترها تأسیس شده بود، وارد تبریز شد و مدیر آن، [[سلطام محمد نگارگر|سلطان محمد]]، به حاکم نقاشی تعلیم میداد.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> این سند گفتهٔ منشی قمی را — دربارهٔ ماندن بهزاد در هرات تا شروع سلطنت شاه طهماسب در ۹۳۰ ه.ق — نقض میکند.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> بهجز این فرمان، سندی که به وابستگی بهزاد با شاه اسماعیل گواهی دهد، حکایتی از ''[[مناقب هنروران]]'' تألیف پژوهشگر عثمانی، [[مصطفی عالی گالیپولی]] به سال ۹۹۵ ه.ق است. او توضیح میدهد که چگونه بهزاد و خوشنویس [[شاه محمود نیشابوری]] همراه شاه اسماعیل به میدان جنگ در [[جنگ چالدران|چالدران]] پیوستند و او آنها را در یک غار پنهان کرد زیرا در صورت پیروزی عثمانی از امنیت آن دو بیمناک بود. این حکایت همراه با پیشگویی پیروزی عثمانی است که بر تاریخیبودن آن تردید میافکند.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> با توجه به این ماجرا، چنین برداشت میشود که بهزاد مورد توجه و لطف شاه اسماعیل بودهاست.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> اما از سوی دیگر، با توجه به شاخ و برگ بسیار داستان از سوی مصطفی عالی و اینکه هیچیک از مورخان ایرانی به آن اشاره نکردهاند، میتوان در وقوع و اصالت آن تردید کرد.<ref>{{پک|فرهاد|۱۳۸۳|ف=بهزاد، کمال الدین|ک=دائرةالمعارف اسلامی|ج=۱۳|ص=۱۶۸}}</ref> اظهارات دیگر مصطفی عالی نشان میدهد که بهزاد برای او شخصیتی اسطورهای و یادآور بهترین فضائل است.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> در سال ۹۱۹ ه. ق، طهماسب فرزند اسماعیل فرمانروای هرات شد، و هنگامی که در سال ۹۲۹ ه.ق به تبریز بازگشت، بهزاد در همراهی او بود. در تبریز، او همچنان از حمایت سلطنتی برخوردار بود و بهعنوان مدیر کتابخانهٔ سلطنتی منصوب شد و سرپرست تولید نسخ خطی تذهیبکاریشده و تصویرگریشده بود<ref>{{پک|The Editors of Encyclopaedia Britannica|1998|ف=Behzād|ک=britannica|زبان=en}}</ref> و مسئولیت همهٔ کتابداران، خوشنویسان، نقاشان، تذهیبکاران، حاشیهنگاران، زراندودکاران، زرکوبان و لاجوردشویان به او واگذار شد.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> او این مقام را تا زمان مرگش حفظ کرد.<ref>{{پک|The Editors of Encyclopaedia Britannica|1998|ف=Behzād|ک=britannica|زبان=en}}</ref>
=== مرگ ===
خط ۷۰:
=== شخصیت بهزاد ===
لورنس بینیون و دیگران با توجه به نگارهٔ چهرهٔ بهزاد که در کتابخانهٔ اِوکاف [[استانبول]] موجود است شخصیت او را محجوب و بیادعا اما تیزبین و اندیشمند ارزیابی میکنند و ادامه میدهند که با توجه به انتصابش به ریاست کتابخانهٔ سلطنتی شاه اسماعیل اول، احتمالاً مدیر توانایی بودهاست. بهگفتهٔ خواندمیر بهزاد ویژگیهای دلپذیر و دوستانهای داشتهاست. گذشته از ارتباطش با علیشیر، بهزاد از پشتیبانی چهار پادشاه برخوردار بوده که دو پادشاه صفوی نگاه ویژهای به او ابراز داشتهاند. اعتبار بهزاد در درجهٔ نخست، نتیجهٔ آرمانگرایی او در آثارش، و سپس شخصیت فردی و همکاری مستمرش با رهبران اندیشه و حاکمان بزرگ روزگار خویش بود. بااینحال، اشارهای هم به این موضوع شده که شخصیت بهزاد به بزرگی شهرتش — آنگونهکه دوست مورخش، خواندمیر
== سبک ==
[[پرونده:Kamal-ud-din Bihzad 001.jpg|بندانگشتی|چپ|نگارهٔ «ساخت کاخ [[خورنق|خَوَرْنَق]]» اثر کمالالدین بهزاد]]
ارزیابی اهمیت بهزاد بهعنوان یک نقاش، دامنهٔ وسیعی از نظرات را نشان میدهد. کتاب ''[[خلاصه الاخبار]]'' اثر خواندمیر که در ۹۰۵ ه.ق تألیف شده و رویدادهای تاریخی تا ۸۷۵ ه.ق را شرح میدهد، نگاهی اجمالی از وضعیت بهزاد در هرات بهدست میدهد. بهگزارش خواندمیر، بهزاد ابتدا از سوی میرعلیشیر و سپس سلطان حسین بایقرا حمایت شد و کارش از سوی سلطان ستایش میشد؛ بااینحال، خواندمیر بر برتری بهزاد نسبت به معاصرانش تأکید نمیکند. درواقع، فهرست نقاشان او با میرک نقاش آغاز میشود، که در نتیجه احتمالاً هنرمند برجستهٔ زمان است، و بزرگترین ستایش او برای هنرمند معاصر بهزاد، [[قاسمعلی]]، محفوظ است. همچنین اظهارات میرزا حیدر دوغلات و بابر نشان میدهد که در طول سدهٔ نهم هجری در هرات، بهزاد بهعنوان تنها یکی از چند نقاشِ ماهرِ فعال در محافل علیشیر و سلطان حسین در نظر گرفته شدهاست. برخی آشکارا کار [[شاهمظفر]] یا قاسمعلی را بر کار بهزاد برتری میدهند.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref> ارزیابی بهزاد بهعنوان یک هنرمند با دستاورد فوقالعاده برای اولین بار در دورهٔ صفوی ظاهر میشود. بهطور معمول، نویسندگان او را با صفاتی درخشان اما خیلی کلی <!-- یعنی کلیگویی میکنند و وارد جزئیات نمیشوند
نوآوریهای بهزاد در نگارههای نسخهٔ ''بوستان سعدی'' و ''خمسهٔ نظامی'' به اوج خود رسید. این آثار در محیطی خردورزانه در دربار سلطان حسین بایقرا و با تأثیر از جهانبینی عارفانهٔ کسانی چون جامی و نوایی آفریده شده بودند.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۱–۸۲}}</ref><ref group="یادداشت">به گمان بسیار بهزاد در آن زمان در فرقهٔ [[نقشبندیه]] درآمده بود. ببینید: {{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۲}}</ref> نگارههایی از بهزاد برای ''[[بوستان سعدی]]'' و برای کتابخانهٔ سلطان حسین بایقرا با [[انجامه|انجامهای]] به تاریخ ۸۹۳ ه.ق به نمایش گذاشته شده که نشان از ماهیت دستاوردهای اوست. این دستنویس ''بوستان''، شامل صفحهٔ سرلوحهای دوگانه و مشتمل بر چهار نگاره است. امضاهای بهزاد در این نگارهها یا بر کتیبههای معماری
ویژگیهای سبکیِ مشابه در نقاشیهای دیگری که بهزاد در هرات در طول رُبع آخر سدهٔ نهم هجری کشید مشهود است. [[ایوان سچوکین]] سابقهای از نظرات متخصصان مختلف دربارهٔ این ویژگیها را گردآوری کردهاست. نسخههای خطی که اغلب با بهزاد ارتباط دارند عبارتاند از نسخهای از ''[[ظفرنامه (شرفالدین علی یزدی)|ظفرنامهٔ یزدی]]'' در سال ۸۷۲ ه.ق (در کتابخانهٔ [[دانشگاه جان هاپکینز]])، نسخهٔ ۸۸۸ ه.ق ''[[منطقالطیر]]'' [[عطار]] (در [[موزه متروپولیتن نیویورک|موزهٔ متروپولیتن]] [[نیویورک]])، نسخهای از کتاب ''[[خمسه نوایی|خمسهٔ علیشیر نوایی]]'' مورخ ۸۹۰ ه.ق (تقسیمشده میان [[کتابخانه بادلین|کتابخانهٔ بادلین]] در [[آکسفورد]] و [[کتابخانه جان ریلنس|کتابخانهٔ جان ریلنس]] در [[منچستر]]) و دو نسخه از ''[[خمسه نظامی|خمسهٔ نظامی]]'' (در [[کتابخانه بریتانیا|کتابخانهٔ بریتانیا]]) که در آن نقاشیها به متنی نسخهبرداریشده در ۸۴۶ ه.ق و منتشرشده در ۹۰۰ ه.ق افزوده شدهاست.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
خط ۸۲:
ویژگیهای دقت در الگو، خوشنویسی و طراحی، میراث مهم سبک بهزاد است و بهوضوح در اثر [[شیخزاده]]، نقاش فعال در هرات، تبریز و [[بخارا]] در نیمهٔ نخست سدهٔ دهم هجری مشهود است. مصطفی عالی، مورخ عثمانی، میگوید که شیخزاده شاگرد بهزاد است. این سبک از طریق شیخزاده و معاصرانش به نقاشان [[مکتب بخارا|بخارا]] منتقل شد که در آن بهطور فزایندهای سخت و بیروح شد. نقاشیهایی که به دست بهزاد امضا شده یا به او منسوب شده بودند، همچنین الهامبخش هنرمندان در حکومت [[مغولان هند]] بودند. با وجودی که بابر، بنیانگذار سلسله مغولان هند، شور و شوق زیادی برای کار بهزاد نداشت، جانشینانش آثار و سبک بهزاد را بهعنوان مظهر سنت فارسی دیدند. تعدادی از نسخههای خطی حاوی نقاشیهای بهزاد متعلق به امپراتوران مغول، [[اکبر کبیر|اکبر]]، [[جهانگیرشاه|جهانگیر]] و [[شاه جهان]] بودند. بررسی نقاشی مغول نشان میدهد که برخی از ترکیببندیهای بهزاد بهعنوان مدلهای هنرمندان در دربار مغول مورد استفاده قرار گرفت، بهویژه ''[[ظفرنامه تیموری|ظفرنامهٔ تیموری]]'' کتابخانهٔ بالتیمور بریتانیا، ''خمسهٔ نظامی'' موزهٔ بریتانیا و ''گلستان سعدی'' به سال ۹۹۱ ه.ق از مجموعهٔ روتشیلد.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
منابع قدیمتر، آگاهیهای زیادی از بهزاد بهعنوان هنرمند به دست نمیدهند، ولی او را در جایگاه بزرگترینِ روزگار خویش میستایند. خواندمیر بر پالایش عالی، کمال اندیشه و قدرتِ نمایشِ واقعگرایانه در آثار بهزاد تأکید دارد. حیدرمیرزا او را با معلمش، میرک، میسنجد و هنر او را به جهت پختگی و نه از نظر کمال از بهزاد برتر میشمارد و در مقایسه با شاهمظفر نیز — که ظاهراً آنها را همرده میداند — بر این باور است که بهزاد در هدایت قلممو، طراحی و ترکیببندی پیکرها از او پیش
قاضی احمد، بر درک تناسب در آثار بهزاد تأکید، و برتری تصویر پرندگان را ذکر میکند که اینکه وی در طراحی با زغال چیرهدست بود. بابر هنر او را با صفت «بسیار ظریف و لطیف» میستاید، بهویژه با این تأکید که طراحی پیکرهای ریشدار آثار بهزاد تحسینبرانگیز است، درحالیکه پیکرهای بیریش آنچنان خوب نیستند؛ و میافزاید که او در اندازهٔ غبغب مبالغه میکند. جانشینان بابر در سلسلهٔ [[گورکانیان هند]] نیز از ستایشگران بهزاد بودند و با اشتیاق در گردآوری آثارش برای کتابخانههای خویش تلاش میکردند و بارها به پرداخت مبالغی از سوی آنان اشاره شدهاست. بااینحال، پیشترها آثار بهزاد گردآوری شده بود، چنانکه برخی از نقاشیهایش بخشی از مرقّع شاهزادهٔ صفوی، [[سلطان ابراهیم میرزا صفوی|سلطان ابراهیم میرزا]] (وفات ۹۸۴ ه.ق) را تشکیل میداد.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref><ref>{{پک|Binyon|Wilkinson|Gray|1971|ک=Persian miniature painting|ص=82|زبان=en}}</ref>
جهانگیرشاه از نخستین کسانی است که بر این باور است که مهارت بهزاد بهویژه در طراحی میدانهای نبرد برجسته و ممتاز است؛ این نکتهای است که در جاهای دیگر نیز ثبت شدهاست.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref><ref group="یادداشت">[[ریچارد اتینگهاوزن|اتینگهاوزن]] این منابع را نام نمیبرد، اما بینیون و دیگران ضمن گزارش این موضوع که با وجود ادعای جهانگیر دربارهٔ احاطهاش بر مسائل هنری، استناد به نظرات او دربارهٔ نقاشی ایرانی منطقی نیست، به نقل گفتهٔ جهانگیر در کتاب ''[[توزک جهانگیری|خاطرات جهانگیر]]'' میپردازند و ادامه میدهند بر این اساس، دربار [[مغولان هند]] بهزاد را نقاش صحنههای جنگ
پژوهشهای امروزی، بیشتر دربارهٔ تشخیص هویت و درستی انتساب آثار بهزاد است. این موضوع بهویژه پس از نمایشگاه هنر ایرانی در ۱۳۵۰ [[هجری خورشیدی|ه. خ]] در لندن که در آن شمار زیادی از آثار منسوب به بهزاد گردآوری شده بود، تا حدودی با موفقیت همراه بودهاست. بااینحال، این امکان هنوز وجود ندارد که وی را از نظر سِیر هنری و ویژگیهای خاص خودش از دیگران تفکیک کرد، چراکه هنوز نمیتوان قاطعانه آثار نسبتاً زیادی را به پیشینیان و همروزگارانش نسبت داد. مسئله با این واقعیت پیچیدهتر میشود که امضای بهزاد، بهخاطر شهرت او، در طول سدهها و با جعل یا اشتباه بر برخی نگارگریها افزوده شدهاست، و این موضوع یا برای سود مالی بوده، یا بهخاطر تهیهٔ برگی از یک نقاش مشهور برای یک مجموعهدار، یا از آنرو که آثار بهزاد همراه با امضا، کلی، جزئی یا هر بخش دیگر، نسخهبرداری شدهباشند،
بنیاد دانستههای حقیقی از کار بهزاد، نقاشیهای نسخهای خطی از ''بوستان'' است که در رجب ۸۹۳ ه.ق در هرات به پایان رسیدهاست. خوشنویس این نسخه — که در کتابخانهٔ ملی مصر در قاهره نگاهداری میشود — سلطان علی کاتب و تذهیبگر آن یاری مذهّب بودهاند و برای سلطان حسین بایقرا انجام شدهاست. نسخه، یک نگارگری سرلوحهٔ مضاعف — با امضایی که اکنون محو شده — و چهار نقاشی تکصفحه به تاریخهای ۸۹۳ و ۸۹۴ ه.ق است. در دو نقاشی آخر، نام بهزاد چنان در صحنهپردازیِ معماریِ بنای اثر آمده که بههیچروی نمیتوان گمان کرد که سپستر افزوده شده باشند. دو امضای دیگر چنان نامحسوس و کمرنگ هستند که به نظر میرسد اصل باشند. سبک و ویژگیهای یکسان تمام این نقاشیها سبب شده تا تقریباً همهٔ این آثار بهعنوان کارهای اصلی بهزاد پذیرفته شوند. این آثار نشاندهندهٔ سیر رشدی است که سبک تیموری به اوج و کمال آن رسیدهاست. این نقاشیها از نظر ترکیببندی هماهنگ و ماهرانه و همینطور بهخاطر پیوستگی با قطعات متنی در آنها، بسیار استادانه و متناسب هستند. در محدودهٔ فضای تصویری مطابق با مفهوم و ذوق جاری در آن دوره، پیکرهای نهچندان بزرگ، از نظر تناسب تعدادشان بهخوبی توزیع شدهاند. رنگدانههای غنی، محدودهٔ وسیعی دارند و با احساسی عالی از رنگ غنایافته همراه است. این آثار نشاندهندهٔ آناند که ظاهراً بهزاد رنگهای سرد مانند سبز و آبی را بهویژه برای محیط داخلی صحنه در همهجا ترجیح میدهد اما همیشه با کمک رنگهای گرم، بهویژه نارنجی روشن، آنها را متناسب و متوازن میکند. تمام بخشهای طرح با تصویری تزئینی، که در سراسر نگاره بسیار حرفهای انجام شدهاست، تناسب دارد. شاخههای پرشکوفهٔ درختان، الگوهای تزئینی غنی کاشی و نقش قالیها، بهویژه نشاندهندهٔ حس زیباییشناختی و تزئینی هنرمند و دقت و ظرافت کارش است. بااینحال واقعگرایی، این آثار را از نقاشیهای دورهٔ پیش متمایز میکند. آنچه که در این نوع شمایلنگاری، آشکار است جنبهٔ دربارینداشتن آنهاست و به تصویرگری رفتارهای جوانمردانه و عشقهای پادشاهان اختصاص ندارد؛ این آثار حوادث روزمره را — مانند رفتار شاهزادهای مست، وضو در مسجد، شیردادن مادیانها به کرهاسبها در اصطبل — نیز بر آن محتوا میافزاید و نشاندهندهٔ علاقهٔ او برای فعالیتهای افراد طبقات اجتماعی پایینتر — مانند دربانی که مزاحم ناخواندهای را میراند، خدمتگزاران در حال آوردن غذا و دهقانان در حال کار — است. افزون بر اینها، پیکرها دیگر صرفاً کلیشهای و مانند عروسک خیمهشببازی با چهرهای نقابمانند نیستند و دارای اصالت شخصی هستند و اغلب با حرکاتی اختیاری یا حسی نمایشی نشان داده شدهاند. حتی هنگامی که در حال آرامش و سکون نمایش داده شدهاند، حالتشان طبیعی است.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
خط ۱۰۱:
=== وارثان کلک بهزاد ===
در زمان شاه طهماسب بهزاد جایگاه بالایی داشت و با سلطان محمد و آقامیرک در کتابخانهٔ سلطنتی همکاری میکرد. در ''[[لطایفنامه|لطایفنامهٔ]]'' [[فخری سلطان محمد هروی]] داستانی دربارهٔ شیوهٔ کار بهزاد در دوران کهنسالی است. به نقل از داستان، بهزاد دستیار و شاگردی ترک به نام [[درویش محمد نقاش خراسانی]] داشت که تهیهکنندهٔ رنگ بود و بهزاد سپستر کارهای خود را به او واگذار کرد. به گفتهٔ حیدر میرزا، شاگردان دیگر بهزاد قاسمعلی چهرهپرداز، مقصود و ملایوسف هستند و عالی، شیخزاده خراسانی و آقامیرک را نام
کسانی چون [[میرمصور]] و [[آقامیرک]] با وجود تفاوت کارشان از نظر پیچیدگی و ترکیببندی و رنگ، وفادارتر از سلطان محمد به شیوهٔ بهزاد بودهاند. افزون بر اینان، میرزاعلی، میرسیدعلی، مظفرعلی، عبدالصّمد، محمد قدیمی، دوستمحمد، عبدالعزیز و برخی نقاشان دیگر، از «وارثان کِلک بهزاد» بهشمار میروند. مکتب اینان کیفیتی چون شکوه تزئین، فراوانی رنگ و احساس غنی سرشار است. نقاشان مکتب جدید تبریز، پیرو سنت بهزاد در تصویر زندگی روزمرهٔ مردمان، سعی در نمایشی کامل از جهان پیرامون خویش در نگارههای خود داشتند و صفحه را از پیکرها و معماری و منظره میآکندند، اما با وجود نگاه واقعگرایانه، هیچگاه طبیعتنگاری در آثار را پیش نگرفتند و ترفندهای ایجاد نمای سهبعدی را بهکار نبردند. فضاسازی مفهومی — که برای تعریف آن، از نشانههای انتزاعی بهره بردهمیشد — همچنان پابرجاست. پلانهای تصویری از کنارههای نگاره خارج میشوند و با تغییر فرم و رنگ، دور و نزدیک بهچشم میآیند. بدین ترتیب، فضا هم دوبعدی است و هم دارای عمق، و در عین اینکه یکپارچه است، ناپیوسته هم بهنظر میرسد. هر بخشی روایتکنندهٔ رویدادی جداست. وقایع پیوستگی زمانی و مکانی ندارند، اما درهمانحال، همه چیز در یک لحظه دیده میشود. اینگونه فضاسازی چندساحتی — که نشاندهندهٔ تأثیر عرفان در هنر ایرانی است — انسجام نظامِ زیباییشناختیِ نگارگریِ ایرانی را به اوج میرساند.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۹۱–۹۳}}</ref>
جدا از تکامل عمومی سبک، نگارگریها و نقوش و اجزای اصلی شیوهٔ بهزاد تا سدهٔ یازدهم، کمابیش وفادارانه تقلید میشد. تصویر «ملاقات دارا با مهتر خِیل» در نسخهٔ ''بوستان'' قاهره، در دیگر نسخههای خطی ''بوستان''، مانند یک ''بوستان'' به تاریخ ۹۴۱ ه.ق و دیگری به تاریخ ۹۶۲ ه.ق و نیز بوستانهای دیگر دیده شدهاست. «جنگ شتران» در بسیاری از نگارگریهای هندی و ایرانی بارها تکرار میشود، مانند فرشی ایرانی با تصاویر حیوانات در سدهٔ یازدهم و نیز یک کوزهٔ بدل چینی لعابی سبز متعلق به ۱۰۰۹ ه.ق سپستر در سالهای ۱۰۲۸ و ۱۰۳۵ ه. ق، [[رضا عباسی]] نقشهایی را که بهگمان متعلق به بهزاد باشد، دوباره بازآفرینی و بازطراحی کردهاست.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
== آثار ==
خط ۱۲۱:
| align="center" | ۱
| [[پرونده:"Dancing Dervishes", Folio from a Divan of Hafiz MET DT4798.jpg|center|250x250px]]
| align="center" |
* «صوفیان در چشمانداز»
* ''خمسهٔ میرعلیشیر نوایی''
خط ۱۳۰:
| align="center" | ۲
| [[پرونده:Sad'i and the Youth of Kashgar, Ascribed to Bihzad, From a copy of the Gulistan (Rosegarden) by Sa'di.jpg|center|250x250px]]
| align="center" |
* «سعدی و جوان کاشغَری»
* ''گلستان سعدی''
* محرم ۸۹۱ ه.ق
* مجموعهٔ م. دو روتشیلد
* کتابت این اثر بهدست سلطان علی کاتب انجام شدهاست. بهگمان بسیار این نگاره اثر بهزاد است. نقاشیهای این سه نسخهٔ خطی از ۸۹۰ ه. ق، اگر واقعاً ازآنِ بهزاد باشد، باید از کارهای جوانیاش شمرده شوند که هنوز کاملاً به کیفیت نسخهٔ ''بوستان'' کتابخانهٔ قاهره نرسیدهاست.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
*
| align="center" | ۳
| [[پرونده:Behzad soltan hossein right.jpg|right|250x250px]][[پرونده:Behzad soltan hossein left.jpg|left|250x250px]]
| align="center" |
* «سلطان حسین بایقرا با حرم و ملازمانش در باغ»
** حدود ۸۹۵–۹۰۰ ه.ق▼
▲* حدود ۸۹۵–۹۰۰ ه.ق
* کتابخانهٔ [[کاخ گلستان]] تهران
* این اثر به سبک بهزاد بسیار نزدیک و دستکم بخشی از آن اثر اوست.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
*
| align="center" | ۴
| [[پرونده:The Battle of Iskander and Dara.jpg|center|250x250px]]
| align="center" |
* «نبرد اسکندر و دارا»
* ''خمسهٔ نظامی''
* ۸۴۶ ه.ق (تاریخ نگارههای بهزاد ۸۹۸ ه.ق است
* موزهٔ بریتانیا
* نوزده نگارگری متعلق به دورههای بعدی دارد، یکی مورخ ۸۹۸ ه.ق که تاریخ احتمالی چهار نگارگری به سبک بهزاد نیز است. سه تصویر که امضای کوچکی در آنهاست احتمالاً معتبرند، و چهارمی «مجنون در مقابل کعبه» که بدون امضاست دارای چنان کیفیت برتری است که میتوان آن را نیز از آثار بهزاد بهشمار آورد.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
*
| align="center" | ۵
| [[پرونده:Iskandar and the Hermit.jpg|right|250x250px]][[پرونده:Bihhzad 002.jpg|left|250x250px]]
| align="center" |
** ''خمسهٔ نظامی''▼
▲* ''خمسهٔ نظامی''
* ۹۰۰ ه.ق
** برای امیرعلی فارسی بَرلاس نوشته شدهاست. جهانگیرشاه شانزده نگارگری آن را به بهزاد منسوب کرده که بهگمان فراوان یا اثر خود اوست یا به قلم شاگردانش.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>▼
▲* برای امیرعلی فارسی بَرلاس نوشته شدهاست. جهانگیرشاه شانزده نگارگری آن را به بهزاد منسوب کرده که بهگمان فراوان یا اثر خود اوست یا به قلم شاگردانش.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
|-
| align="center" | ۶
| [[پرونده:Timur's army attacks Nerges, Georgia.jpg|center|250x250px]]
| align="center" |
** ''[[ظفرنامه تیموری|ظفرنامهٔ]]'' شرفالدین علی یزدی▼
▲* ''[[ظفرنامه تیموری|ظفرنامهٔ]]'' شرفالدین علی یزدی
** احتمالاً برای سلطان حسین بایقرا کتابت شدهاست. بهنوشتهٔ کاتب در پایان کتاب، کتابت اثر در ۸۷۲ ه. ق، توسط [[شیرعلی کاتب]] انجام شدهاست، اما تاریخ شش نگارگری دوصفحهای آن از ۸۹۵ ه.ق به بعد است. جهانگیرشاه نگارگریهای این نسخه را به دوران آغازین بهزاد نسبت
▲* ۸۷۲ ه.ق (تاریخ شش نگارگری دوصفحهای آن از ۸۹۵ ه.ق به بعد است.)
▲* احتمالاً برای سلطان حسین بایقرا کتابت شدهاست. بهنوشتهٔ کاتب در پایان کتاب، کتابت اثر در ۸۷۲ ه.ق، توسط [[شیرعلی کاتب]] انجام شدهاست، اما تاریخ شش نگارگری دوصفحهای آن از ۸۹۵ ه.ق به بعد است. جهانگیرشاه نگارگریهای این نسخه را به دوران آغازین بهزاد نسبت داده است. همه این نقاشیها، حتی تنها بخشی از هر کدام، به احتمال بسیار، متعلق به بهزاد است یا امکان دارد با همکاری شاگردانش انجام شدهباشد. شماری نیز نشاندهندهٔ دستکاریهای بعدی است که احتمالاً در دورهٔ مغولی هند انجام گرفتهاست.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
|-
| align="center" | ۷
| [[پرونده:Bihzad The Old Man and the Youth.jpg|center|250x250px]]
| align="center" |
** نگارگری دایرهشکل «منظره پیر و جوان» در یک مرقع▼
▲* نگارگری دایرهشکل «منظره پیر و جوان» در یک مرقع
* ۹۳۰ ه.ق
** کتابتشده برای [[خواجه ملک احمد وزیر]]. این نقاشی که شاید قدیمیتر از نسخهٔ کتاب باشد، دقیقاً نگارگری ''[[خمسهٔ امیرخسرو دهلوی]]'' را بسط و شرح
▲* کتابتشده برای [[خواجه ملک احمد وزیر]]. این نقاشی که شاید قدیمیتر از نسخهٔ کتاب باشد، دقیقاً نگارگری ''[[خمسهٔ امیرخسرو دهلوی]]'' را بسط و شرح داده است. برپایهٔ مقدمهٔ کتاب، صاحب گزیده، مقامی عالیرتبه در دربار صفوی، در زمان زندگی بهزاد و ارتباطش با کتابخانهٔ سلطنتی، آن را به چشم اثری اصیل مینگریسته است. ازاینرو، به نظر میرسد که این اثر متعلق به دوران کهنسالی بهزاد باشد که این موضوع، ضعیف و تکراری بودن آن را میتواند توجیه کند. از سوی دیگر ممکن است که یک نسخهبرداری توسط شاگردی با نظارت بهزاد باشد و ازاینرو بهعنوان کار شخصیاش در نظر گرفته شدهباشد.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
|-
| align="center" | ۸
| [[پرونده:Bihzad Two camels fighting colors.jpg|center|250x250px]]
| align="center" |
** نگارهٔ «دو شتر در حال جنگ با خادمان»▼
** کتابخانهٔ کاخ گلستان تهران▼
▲* نگارهٔ «دو شتر در حال جنگ با خادمان»
* برپایهٔ متن کتیبهٔ آن، اثر بهزاد در سن هفتاد سالگی است. در ۱۰۱۷ ه. ق، جهانگیرشاه آن را اثری اصیل
▲* کتابخانهٔ کاخ گلستان تهران
▲* برپایهٔ متن کتیبهٔ آن، اثر بهزاد در سن هفتاد سالگی است. در ۱۰۱۷ ه.ق، جهانگیرشاه آن را اثری اصیل میدانسته است. نمونهای از همین موضوع مربوط به نیمهٔ سدهٔ نهم، نشاندهندهٔ ضعف بیشتر این کار از نخستین نمونههای خود است. ازاینرو، باید دو نگارگری اخیر را جزو کارهای احتمالی بهزاد در سالهای زوال وی دانست. دیگر کارهایی که در آثار ادبی یاد شده، اما تاکنون ناشناخته ماندهاند، از این قرارند: ''خمسهٔ نظامی'' با خوشنویسی مولانا محمود نیشابوری برای شاه طهماسب؛ نسخهای از ''تیمورنامه'' به کتابت سلطانعلی مشهدی؛ نقاشیهایی در مرقعهایی از نگارگریها که خواندمیر دیباچهای بر آنها نوشته است؛ و نسخهای متعلق به سلطان ابراهیم میرزا بودهاست.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref>
|}
سطر ۱۹۸ ⟵ ۱۸۶:
بهطور کلی، قابلاطمینانترین منابع دربارهٔ زندگی بهزاد، احتمالاً ازآنِ کسانی هستند که مستقیماً با هرات ارتباط دارند مانند [[خواندمیر]]، حاکم [[مغول]] [[بابر]]، و [[میرزا محمدحیدر دوغلات|میرزا حیدر دوغلات]]. نویسندگان مرتبط با حکومت صفویان ازجمله [[دوستمحمد هروی]]، [[قاضی احمد قمی]] و [[اسکندر بیگ منشی|اسکندربیگ منشی]] نیز بهطور کلی قابلاعتماد هستند. اما گفتههای نویسندگان [[عثمانی]] یا مغول، که درکشان از بهزاد بهخاطر افسانههای قابلتوجهی که پیرامون او و کارش شکل گرفته و تحریف شده بود، اعتبار کمتری دارد.<ref>{{پک|Soucek|1989|ف=Behzād, Kamāl-Al-Dīn|ک=Iranica|زبان=en}}</ref>
کهنترین منبعی که مطالبی دربارهٔ بهزاد نقل کرده، ''[[بدایع الوقایع]]'' (پیرامون ۹۴۰ تا ۹۵۰ ه.ق) [[زینالدین محمود واصفی]] است که حکایت نقاشی بهزاد برای [[میر علیشیر نوایی|میرعلیشیر]] و واکنش میرعلیشیر در برابر نقاشی را گزارش میکند.<ref>{{پک|آریان|۱۳۶۲|ک=کمالالدین بهزاد|ص=۶۹–۷۱}}</ref> ''[[لطائفنامه]]'' [[فخری هروی]] (وفات پس از ۹۷۴ ه.ق) — که ترجمهٔ فارسی ''[[مجالس النفائس]]'' میرعلیشیر نوایی است — آگاهیهایی دربارهٔ روش آموزش و پذیرش شاگرد بهزاد میدهد.<ref>{{پک|آریان|۱۳۶۲|ک=کمالالدین بهزاد|ص=۷۳}}</ref> ''[[حبیب السیر]]'' و دو سند از ''[[نامه نامی|نامهٔ نامی]]'' [[غیاثالدین خواندمیر]] (وفات ۹۴۲ یا ۹۴۳ ه.ق) دربردارندهٔ شرحی کوتاه دربارهٔ بهزاد و نیز مقدمهای بر [[مرقع|مرقّع]] خوشنویسی و نگارگری نوشتهشده توسط بهزاد و سند انتصاب او به ریاست کتابخانهٔ سلطنتی هستند.<ref>{{پک|آریان|۱۳۶۲|ک=کمالالدین بهزاد|ص=۷۳–۸۰}}</ref><ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> ''[[بابرنامه|بابُرنامه]]'' [[بابر|ظهیرالدین محمد بابُر]] (وفات ۹۳۷ ه.ق) اطلاعاتی دربارهٔ بهزاد و شیوهٔ کارش دارد.<ref>{{پک|Ettinghausen|1986|ف=Bihzad|ک=Encyclopaedia of Islam|زبان=en}}</ref> ''[[تاریخ رشیدی (دوغلات)|تاریخ رشیدی]]'' (نوشته میان سالهای ۹۴۸ تا ۹۵۳ ه.ق) [[میرزا محمدحیدر دوغلات]] (کشته ۹۵۷ ه.ق) دانستههایی دربارهٔ نقاشان و هنرمندان روزگار [[سلطان حسین بایقرا]] و نیز برخی شاگردان بهزاد دارد.<ref>{{پک|آریان|۱۳۶۲|ک=کمالالدین بهزاد|ص=۸۰–۸۲}}</ref> مقدمهٔ [[دوستمحمد هروی]]، کتابدار [[بهرام میرزا|بهرام میرزای صفوی]] که دربارهٔ نقاشان گذشته و حال آن روزگار بهنام ''[[حالات هنروران]]'' (گردآوری ۹۵۱ ه.ق) بر مجموعه مرقّعات گردآوری بهرام میرزا
== آثار منتسب به بهزاد ==
<gallery mode="packed" heights="
Painting - Google Art Project ( wGkOiyV0ojtRA).jpg|نقاش حین خلق اثر{{سخ}}<small>مجموعهٔ سلطنتی [[آل صباح]] در [[کویت]]</small>
</gallery>
سطر ۲۳۲ ⟵ ۲۲۰:
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = اعوانی | نام = غلامرضا | پیوند نویسنده = غلامرضا اعوانی | عنوان = حکمت و هنر معنوی (مجموعه مقالات) | سال = ۱۳۷۵ | ناشر = گرّوس | مکان = تهران | شابک =}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = رهنورد | نام = زهرا | پیوند نویسنده = زهرا رهنورد | عنوان = حکمت هنر اسلامی | سال = ۱۳۸۲ | ناشر = سمت | مکان = تهران | شابک = 964-459-368-5}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = مددپور | نام = محمد | پیوند نویسنده = محمد مددپور | عنوان = تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی | سال = ۱۳۷۴ | ناشر = امیرکبیر | مکان = تهران | شابک =
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = مددپور | نام = محمد | پیوند نویسنده = محمد مددپور | عنوان = حکمت معنوی و ساحت هنر | سال = ۱۳۷۷ | ناشر = حوزه هنری | مکان = تهران | شابک = 964-471-248-X}}
|