عروسک‌گردانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏منابع: هنر عروسکی بیل برد/
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱۰:
|era=3000 years [[پس از میلاد]]
}}
'''عروسک‌گردانی''' یا بازی دهندگی عروسک نوعی [[نمایش]] یا [[تئاتر]] است که حرکت [[عروسک]]‌ها را شامل می‌شود.<ref>[http://tnews.ir/khabar/B2EE16719731.html عروسک‌گردانی پیشینه‌ای غنی و اصیل در هنرهای نمایشی کشور دارد]</ref>
 
'''«بازیده عروسک» شخصی است که وظیفه به حرکت درآوردن عروسک را بر عهده دارد.بدون او،عروسک به جادویی برای تماشاگران تبدیل نمی شود.ساده ترین عروسکها در دستان ماهر او می تواند جهانی را به تصویر بکشاند.'''
 
'''بازیده عروسک چند وظیفه اصلی دارد:'''
 
'''1-    تحلیل متن و سپس تحلیل نقش . بازیده عروسک ابتدا باید به تحلیل متن و سپس تحلیل نقش برسد. باید بداند که متن چه می خواهد بگوید؟ محتوای متن چه موضوعاتی را دربر می گیرد؟ شیوه ی اجرایی کارگردان چیست؟ نقش چه مسیری را طی می کند؟ نقش دارای چه زوایای شخصیتی است و چه خصوصیاتی دارد؟ شاخصه های بیرونی و درونی نقش چه هستند؟'''
 
'''بازیده عروسک بعد از جواب دادن به سوالات اینچنینی درمورد تحلیل متن و نقش، باید خصوصیاتِ نقش را به درون خود انتقال دهد. در این مرحله، بازیده عروسک کاملاً در جایگاه یک بازیگر تئاتر قرار می گیرد و به آفرینش نقش می پردازد. او باید خودِ نقش شود. تا بازیده عروسک تحلیل ها و شاخصه های نقش را به خود انتقال ندهد، انتقال آن از بازیده به عروسک ناممکن می شود و با فرض اینکه چنین هم شود(بدون تحلیل و تمرین بعنوان بازیگر)، شخصیت عروسک کامل نخواهد شد. پس نکته ی اول در بازیدهی عروسک فهمیدن نقش است. بگونه ای که اگر عروسک را از دستان بازیده جدا کنند،بازیده، همان کارهایی را بکند که عروسک کرده است. اگر نقش را بفهمیم و درست تحلیل کرده باشیم(البته با کمک کارگردان) می توانیم امیدوار باشیم که در جاندهیِ شخصیتیِ عروسک موثر واقع شده ایم و این همان اصطلاح یکی شدن با عروسک است. یکی شدن یعنی عروسک و بازیده عروسک در لحظه ی بازیدهی عروسکش، هردو یک مفهوم را ارائه دهند. مفهومی به نام « زندگیِ عروسک » .'''
 
'''2-  شناخت قابلیت های حرکتی عروسک .  بازیده عروسک بعد از تحلیل متن و نقش و سپس بازی در مقام یک بازیگر، با علم از تکنیک اجرایی، به سراغ عروسکش رفته تا قابلیت های حرکتی آنرا کشف کند. اگر در اینجا از واژه ی کشف استفاده شد به این دلیل است که بعضی قابلیت های عروسک در زمان طراحی قابل پیشبینی است و در طراحی لحاظ می شود ولی بعضی قابلیتها به بازیدهِ عروسک برمی گردد. این بازیدهِ ماهر است که با تمرین و شناخت بیشتر، قابلیتهای حرکتیِ دیگری برای عروسکش فراهم می کند تا به خلق صحنه های بدیع با عروسک دست پیدا کند. در دستان یک بازیدهِ ماهر است که یک عروسکِ ساده، قابلیت های حرکتی فراوانی پیدا می کند و تماشاگر را به تحسین وامی دارد. بازیده بعد از کشف این قابلیتها باید وارد مرحله دیگری شود و آن:"ارتباط با عروسک و انتقال تحلیل های حسی،حرکتی و شخصیتی نقش به عروسک" است.'''
 
'''3-  ارتباط با عروسک و انتقال تحلیل های حسی،حرکتی و شخصیتی نقش به عروسک . این مرحله، مرحله ایست که فرق بین بازیده ماهر و مبتدی را آشکار می کند. بازیده می داند که عروسک، کاملاً بر اساس تحلیل نقش، طراحی و ساخته شده است. با فرض اینکه عروسک ما یک انسان و دارای اندام انسانی است؛مهمترین بخش در شخصیتش،چهره ی اوست.چهره ی یک عروسکِ انسانی یا شبیهِ انسان می تواند بیانگر شخصیت های مختلفی نظیر؛ پیر، جوان، شیطان، فرشته، گرگ،الاغ، درخت، کوه، و حالت های حسی متفاوت مثل : شاد، عبوس،غمگین،ترسو،نادان،مغرور و ... . طراح عروسک با علم به شخصیت ها، آنها را طراحی و سپس می سازد.بازیده با توجه به تحلیل های نقش که در مراحل قبل به آنها دست یافته، با عروسکش ارتباط می گیرد. این ارتباط بگونه ایست که بازیده باید بتواند تمام خصوصیات درونی و بیرونی نقش را در عروسکش حس کند و یا عروسکش را قادر به انجام کارهایی ببیند که بیانگر خصوصیات نقش به حساب می آیند. بازیده، گویی روح نقش را به درون روح عروسک می دمد و در عروسک همان کسی را باید ببیند که تحلیلش کرده بود. بازیده، حال باید تمام تحلیلهای شخصیتی نقش را به عروسک انتقال دهد. بعنوان مثال اگر نقش، شخصیتی است مغرور، بازیده باید بداند که یک شخص مغرور دارای چه ویژگی های حسی و حرکتی است تا بتواند آنرا به عروسک انتقال دهد. طبیعتاً حرکات و نوع ریتم کلامی و حرکتی یک شاعر با یک جلاد فرق می کند و این همان مرحله ایست که بازیدهِ ماهر قادر به انجام آن است ولی بازیدهِ مبتدی در انجام آن ناتوان است.'''
 
'''4-   تولید حرکت و صدا . همانطور که پیش تر عنوان شد؛ «حرکت»، آغاز زندگی بخشی و زندگی کردن یک عروسک است. بازیده با علم از خصوصیات نقش، حال باید به تولید حرکت بپردازد. حرکت در عروسک شامل جزیی ترین تا کاملترین حرکات می شود. نفس کشیدنِ یک عروسک، حرکت کوچکی را در بدن ایجاد می کند و در مقابل، دویدن یک عروسک، عملی است که کاملترین حرکات را شامل می شود. برای همین، بازیده ابتدا باید حرکات را برای خود بازسازی کند. حرکتهایی مثل راه رفتن، نشستن،خوابیدن و غیره. اکنون بازیده براساس نقش، حرکات را برای عروسک ترسیم می کند. بطور کلی ما به این امر آگاهی داریم که شخصیت های مختلف دارای حرکات متفاوتی نیز هستند. حرکات یک پیرمرد با یک بچه فرق دارد. حرکاتِ یک الاغ با یک مرغ فرق دارد. حرکاتِ شخصی که غمگین است با حرکاتِ یک فرد شاد فرق دارد. حرکاتِ یک رئیس و یک کارمند،یک فرشته و یک انسان،یک لاک پشت و یک مار و . . . . هرکدام از این شخصیتها ذاتاً دارای تفاوتهایی هستند که حرکات خاص خود را دارند که همین تفاوتها بر اساس تحلیلی که بازیده از نقش دریافت می کند؛ دارای حرکات متفاوت تری نیز می شوند. بازیده ماهر در این مرحله بهترین حرکات را برای عروسکش طراحی و انتخاب می کند تا عروسک بیانگرِ همان شخصیتی باشد که در متن و در ذهن بازیده نقش بسته است.'''
 
'''وظیفه ی مهم دیگری که برعهده ی بازیدهِ عروسک است؛ تولید صداست. علاوه بر حرکت که عنصری زندگی بخش است؛ «صدا » نیز به همان اندازه می تواند زندگی بخش باشد. صدا نیز بر طبق خصوصیات شخصیت و همچنین ظاهر عروسک انتخاب می شود. لحن صدا، جنس صدا، وسعت صدا، بُرد صدا و  . . . همگی باید طبق نقش و عروسک شکل بگیرد. صدای یک جارچی با صدایِ آرام یک پروانه متفاوت است . صدا در کنار حرکت، عروسک را به نهایت جانبخشی سوق می دهد.'''
 
'''شاخصه های بازیدهی عروسک :'''
 
'''*ترکیبی از واقعیت و تخیل (در گفتار،حرکت و اعمال عروسک). برای درک بهتر الگوی زیر را پیشنهاد می دهم :'''
 
'''عروسک واقعی- بکارگیری اعمال غیر واقعی'''
 
'''عروسک غیر واقعی- بکارگیری اعمال واقعی'''
 
'''بطور کلی، اعمال عروسک باید ترکیبی از حرکات و گفتار واقعی و غیرواقعی(تخیلی) باشد.بعنوان مثال یک عروسک به شکل انسان، اگر کاملاً رفتار و حرکات انسان را تقلید کند،آنوقت هیچ تفاوتی با بازیگر زنده نخواهد داشت. به همین دلیل،عروسک باید دست به اعمالی بزند که متفاوت از بازیگر زنده باشد. بویژه اعمالی که بازیگر زنده قادر با انجام آنها نباشد.مثل پرواز کردن و . . .'''
 
'''*توجه به عروسک (بازیده باید تمام حواسش به عروسکش باشد. در غیر این صورت، ارتباطش با عروسک، قطع و در نتیجه ارتباط تماشاگر با عروسک نیز قطع می شود.)'''
 
'''*حفظ هماهنگی حرکت و کلام عروسک'''
 
'''*اغراق در حرکت'''
 
'''*تاکید بر تصویر سازی و فرمهای تصویری (یک بازیده باید بتواند مفاهیم مختلف و احساسات متفاوت را به تصویر بکشاند. برای اینکار ابتدا بازیده باید به ترسیم حرکات برای آنها بپردازد. مثلاً احساس ترس و یا گشنگی. هرکدام از این موارد، صورت بندیِ حرکتیِ خاص خود را دارند. بازیده باید بداند که در گشنگی، بدن دارای چه فرم یا حرکتی می شود و یا در ترس. بازیده حرکات را طراحی می کند و سپس با اغراق آنها را برای تماشاگران تصویر می کند. هنرِ عروسکی، یک هنر تصویرگراست. هرچیزی در این هنر به تصویر تبدیل می شود. هر مفهوم و یا هر عنصری قابلیت عروسک شدن دارد و یا به تعبیری درستر باید گفت این مفاهیم را می توان در ماهیتی عینی و به شکل یک عروسک دید و خلق کرد.«خشم»، «غرور»، «آب»، «آتش» و خیلی از عناصرِ و اشیای محیط اطرافمان را می توانیم به شکل عروسک عینیت ببخشیم. بازیده با توجه به میزان شناخت خود از این عناصر و اشیاء، حرکات و صداهای خاص هرکدام را ترسیم و خلق می کند.به همین دلیل باید گفت که «بازیده باید دارای قدرت تصویر سازی باشد»).'''
 
'''*باور به اجزای زندگی بخش انسان در عروسک(مغز،قلب و . . .)'''
 
'''*با اهمیت دانستن «نگاه عروسک» بعنوان مهمترین عضو در چهره عروسک'''
 
'''*باور به نفس کشیدن عروسک'''
 
'''*ارتباط عروسک با تماشاگران و ارتباطش با عروسک های دیگر'''
 
'''*تعیین محدوده و نوع ارتباط عروسک با بازیده عروسک'''
 
'''*باور به عروسک بعنوان شخصیتی بیرون از بازیده عروسک'''
 
'''*آگاهی از تعداد بازیدهندگان ( اینکه بازیده به تنهایی عروسک را حرکت می دهد یا یک یا دو دستیار در کنار خود دارد)'''
 
'''در پایان باید اضافه کرد که بازیدهِ عروسک به بدنی آماده و قوی احتیاج دارد. در تکنیکهای مختلف عروسکی، لازم است که بازیدهِ عروسک ساعتها در یک وضعیت بماند. پس با تمرین و ممارست،بازیده باید بدن خود را آماده ی هرگونه اجرای عروسکی کند .'''
 
<ref>[http://tnews.ir/khabar/B2EE16719731.html عروسک‌گردانی پیشینه‌ای غنی و اصیل در هنرهای نمایشی کشور دارد]</ref>شخصیت داستانی جناب خان از معروفترین نمونه های عروسک گردانی در ایران است.
 
== نگارخانه ==
سطر ۷۷ ⟵ ۲۵:
{{پانویس}}
[[رده:عروسک‌گردانی]]
[[رده:بازیدهی عروسک]]