ادبیات فرانسه در قرن بیستم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Aparhizi (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
{{بدون منبع}}
'''ادبیات قرن بیستم فرانسه''' یکسره با بحران‌های تاریخی، سیاسی، اخلاقی و هنری آمیخته استآمیخته‌است. جریان ادبی غالب در این قرن [[فراواقع‌گرایی]] یا [[فراواقع‌گرایی|سوررئالیسم]] است که بخصوص در شعر و نوسازی آن (شاعرانی نظیر [[آندره برتون]]، [[روبر دسنو]] و...) جلوه‌ای خاص دارد. جریان دیگر ادبی قرن بیست [[اگزیستانسیالیسم]] نام دارد که مهم‌ترین پیروان آن [[ژان پل سارتر]] و [[آلبر کامو]] بوده‌اند. ضمن این که اگزیستانسیالیسم سویه‌ای فلسفی نیز داشته استداشته‌است (''اگریستانسیالیسم و اومانیسم'' ترجمه فارسی از [[ابوالحسن نجفی]] و [[مصطفی رحیمی]]). مهم‌ترین سرچشمه هنرورزی این قرن برای هنرمندان مختلف نزاع‌های سیاسی بوده‌است. جنگ هم در شعر و هم در رمان‌ها حضوری مشخص دارد.
 
در فرانسه، جریان [[رمان نو]] یا بنا به اصطلاح فرانسوی رایج در فارسی ''نووو رمان'' با نظریات [[آلن رب‌گریه]] در کتابی با همین عنوان ''رمان نو'' آغاز شد و در ابتدا معدودی نویسنده به وی پیوستند، اما کمی بعد نسلی از نویسندگانی که امروز در انتشارات مینوی فرانسه کتاب منتشر می‌کنند، وی را دنبال کردند. از میان این کسان می‌توانیم به [[ژان اشنوز]]، [[ژان فیلیپ توسن]]، [[تانگی ویل]]، [[کریستیان اوستر]]، و [[کریستیان گایی]] اشاره کرد. این جریان را می‌توان مهم‌ترین جریانی که تا این حد گسترده شده استشده‌است نام نهاد.
 
==پایان قرن==
 
با این همه از سال [[1998۱۹۹۸]] با انتشار کتابی از [[میشل ولبک]]، برخی نویسندگان جوان فرانسوی گرد او جمع شدند. از این قرار شاید بتوان ولبک را مؤسس مکتبی ادبی نام نهاد. [[نانسی اوستون]] در مقاله‌ای ولبک را سرزنش می‌کند که به [[نیهیلیسم]] دهه‌های 50۵۰ و 60۶۰ میلادی (آثار [[ساموئل بکت|بکت]] بازگشته استبازگشته‌است. وی در کتاب دیگری با عنوان'' استادان ناامیدی'' رمان‌های ولبک را با تندی به باد انتقاد می‌گیرد.
 
==جریان‌های ادبی==