سعدی افشار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←زندگی: ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
←کتاب عالیجناب سیاه: ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه |
||
خط ۳۷:
کتاب «عالیجناب سیاه» که به بیان «زندگی و خاطرات سعدی افشار» میپردازد، در ۱۳۶ صفحه توسط خانم «لاله عالم» به نگارش درآمده و نشر «پوینده» آن را چاپ کردهاست، این کتاب با مقدمهای از «دکتر قطبالدین صادقی» بوده به تازگی در اختیار علاقهمندان قرار گرفتهاست.
لاله عالم با اشاره به اینکه کتاب «عالیجناب سیاه» بیوگرافی «سعدی افشار» از زبان خود اوست، گفت: ”من در این کتاب با خود عهد کردم امانت دار خوبی باشم و گفتههای سعدی افشار را صادقانه امانت داری کنم. در کتاب بخشهای توصیفی نیز وجود دارد که خودم با مطالعه روی نمایشهای سنتی آن را نوشتهام”
دکتر [[قطبالدین صادقی]] در مورد سعدی افشار نوشته است:
به نقل از سعدی افشار درباره کودکیاش در «عالیجناب سیاه» آمده است: «از زمانی که چشمباز کردم، در دنیای کودکانهام فقط زنی را دیدم که تنها مراقبم بود. این زن، بنده خدا، بدون هیچ سرپرستی با کار و تلاش فراوانش، از کار در خانهها تا گُلسازی، سعی میکرد زندگی من و خودش را بچرخاند. پدری بالای سرم نبود خواهر و برادری هم نداشتم، تنها فرزند بودم؛ یعنی هیچکس را نداشتم و معنای قوموخویش را نمیدانستم بههرحال کمکم که بزرگ میشدم و مسائل را درک میکردم، فهمیدم که او – این زنی که نه شوهر داشت و نه پدر و مادر و نه سرپرستی – مادر من، «صدیقه» است. اهل زنجان بود. ترکی صحبت میکرد. نمیدانم چرا به تهران آمده بود و چرا در آنجا ماندگار شده بود. هرگاه از او درباره پدرم میپرسیدم، میگفت: او مرده و دریکی از روستاهای زنجان به خاک سپردهشده است.»
|