هری پاتر و سنگ جادو (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌شده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sepehr85shm (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده ویرایش کاربر تازه‌وارد در مقالهٔ خوب یا برگزیده ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
آخرین تغییر متن رد شد (توسط Sepehr85shm) و برگردانده شد به نسخهٔ 30295016 توسط GodNey
برچسب: واگردانی دستی
خط ۳۳:
هری به همراه هاگرید پا به دنیای جادویی می‌گذارد. او وسایلی لازم برای تحصیل در هاگوارتز را تهیه می‌کند و متوجه حقایق تازه‌ای می‌شود؛ از جمله اینکه پدر و مادرش ثروت زیادی در بانک جادوگران — که گرینگوتز<ref group="EN">Gringotts</ref> نام دارد — برایش به ارث گذاشته‌اند و در این دنیا، همه او را می‌شناسند. در قطارِ رفت به هاگوارتز، هری با [[رون ویزلی]] آشنا می‌شود؛ پسری که تمام اعضای خانواده‌اش جادوگر هستند و اطلاعات زیادی دربارهٔ دنیای جادویی و جزئیات آن دارد. در مدرسه و در مراسم گروه‌بندی، هری به همراه رون و دختر باهوشی به نام [[هرمیون گرنجر|هرماینی گرنجر]] در گروه گریفیندور<ref group="EN">Gryffindor</ref> جای می‌گیرد و تحصیل خود را به صورت رسمی در هاگوارتز آغاز می‌کند. زندگی در هاگوارتز هری را با موقعیت‌های هیجان‌انگیز و جدیدی مواجه می‌کند و همچنین باعث می‌شود تا وی روز به روز اطلاعات بیشتری دربارهٔ گذشته خود کسب کند. در کلاس معجون‌سازی، هری با استاد این درس، پروفسور [[سوروس اسنیپ]] برخورد می‌کند که به دلایل نامعلومی اصلاً از هری خوشش نمی‌آید. این برخورد در روز نخست مدرسه، هری را کمی دلسرد می‌کند.
 
در طول کلاس پرواز، هری با پسری به نام [[دراکو مالفوی]] از گروه اسلیترین<ref group="EN">Slytherin</ref> درگیری پیدا می‌کند اما عملکرد درخشانش در پرواز با جاروی پرنده باعث می‌شود تا به عنوان بازیکن جستجوگر (سیکر)جویندهٔ تیم [[کوییدیچ]] گریفیندور انتخاب شود. یک شب که هری به همراه رون و هرماینی در حال بازگشت به خوابگاه هستند، به اشتباه وارد اتاق ممنوعه‌ای در طبقهٔ سوم شده و در آن‌جا با یک سگِ سه‌سر بزرگ برخورد می‌کنند که ظاهراً مسئول مراقب از چیزی است. صبح روز بعد، هری در روزنامه می‌خواند که سارقی قصد ربودن یک شی از بانک گرینگوتز را داشته‌است. اطلاعات بعدی، هری را به این نتیجه می‌رساند که این شی همان چیزی بوده که هاگرید از گرینگوتز برداشته و اکنون آن وسیله در هاگوارتز توسط آن سگ محافظت می‌شود.
 
وقوع اتفاقاتی مبهم، از جمله ورود یک غول به قلعه در [[هالووین|شب هالووین]] و خرابی جاروی پرنده هری در طی مسابقه‌ٔ کوییدیچ، هری را به این نتیجه می‌رساند که اسنیپ به دنبال آن شیء مرموز است. هری و دوستانش هرچه فکر می‌کنند نمی‌توانند ماهیت این شیء را پیدا کنند تا اینکه از طریق هاگرید به اسم [[نیکلاس فلامل]] می‌رسند. سپس مشخص می‌شود که آن شی در واقع [[سنگ جادو|سنگ فیلسوف]] است که می‌تواند به دارندهٔ خود، ثروت و عمر بی‌نهایت هدیه کند. هری مدرکی بر علیه اسنیپ ندارد و صحبت‌هایش نیز توسط کسی جدی گرفته نمی‌شود. هری که تعطیلات [[کریسمس]] را به همراه رون در قلعهٔ خلوت هاگوارتز سپری می‌کنند، هدیه‌ای عجیب را از سوی فردی ناشناس دریافت می‌کند: یک شنل نامرئی به همراه یک یادداشت که ادعا می‌کند این شنل متعلق به پدر هری بوده‌است.