|نام_تصویر= [[پرونده:Habibullah Kalakani of Afghanistan.jpg|250px|]]
|عرض_تصویر=۲۰۰
خط ۲۶:
}}
'''امیر حبیبالله کَلکَانی ملقب بچه سقو''' <ref>{{یادکرد خبر|نام خانوادگی=عزم|نام=کاوه|عنوان=جریانات قدرتگیری حبیبالله کلکانی به قلم میرغلام محمد غبار|نشانی=http://www.hambastagi.org/new/fa/from-our-history/1731-habibullah-kalakani-puppet-of-britain.html|زبان=fa-ir|تاریخ بازبینی=2018-05-16}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نام خانوادگی=غفاریان|نام=سیروس|وبگاه=www.magiran.com|نشانی=http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1065674|عنوان=روزنامه شرق 85/2/23: بلاهت بچه سقا|بازبینی=2018-05-16}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نام خانوادگی=|نویسنده=|نام=|کد زبان=en|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=http://www.vajehyab.com/dehkhoda/بچه+سقا|عنوان=معنی بچه سقا {{!}} لغتنامه دهخدا|بازبینی=2017-07-05}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نام خانوادگی=پژوهشگر|نام=بصیر احمد حسنزاده نویسنده و|کد زبان=fa|وبگاه=BBC Persian|نشانی=http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2009/01/090113_dn_habibullah_kalakani|عنوان=هشتادمین سالروز پادشاهی حبیبالله کلکانی|بازبینی=2018-05-16}}</ref><ref>http://rch.ac.ir/article/Details/5910</ref> (۱۸۹۰–۱۳ اکتبر ۱۹۲۹)، پادشاه [[افغانستان]] بود.<ref>[http://www.bbc.com/persian/blogs/2016/09/160904_mar_nazeran_analysis_habibullah_reburial بازخاکسپاری حبیبالله کلکانی و بحران هویت ملی افغانستان]، ''بیبیسی فارسی''</ref> وی در سال [[۱۹۲۹ (میلادی)|۱۹۲۹]] میلادی، با شورش علیه حکومت [[امان الله خان]] و با خلع [[امانالله شاه|امانالله خان]] به مدت ۹ ماه<ref>[http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2016/09/160901_mar_kabul_kalakani_clashes مراسم خاکسپاری دوباره حبیبالله کلکانی در کابل به خشونت کشیده شد]، ''بیبیسی فارسی''</ref> قدرت را در [[افغانستان]] در دست گرفت، اما پس از به قدرت رسیدن [[محمد نادر شاه|نادرخان]]، با وجود عهد و پیمان مبنی برکشته نشدنشان و مهر نمودن در قرآن ،به همراه جمعی از یارانش اعدام شد و این گونه نادرخان لقب غدار را کسب کرد، امیر حبیبالله کلکانی یگانه پادشاه معاصر تاجیک افغانستان بود که تاجیکان را بعد از هفتصد سال در راس قدرت سیاسی در کشور آورد .<ref>{{یادکرد وب|کد زبان=fa-IR|نشانی=http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2016/09/160902_k05_kalakani_reburried|عنوان=خاکسپاری دوباره حبیبالله کلکانی دیشب انجام شد - BBC Persian|بازبینی=2016-09-02}}</ref>
حبیبالله کلکانی پس از به قدرت رسیدن، [[قانون اساسی افغانستان|قانون اساسی]] وقت افغانستان را لغو کرد و خواستار اعمال [[قوانین شریعت اسلامی]] شد.<ref name="bbc.com">[http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2009/01/090113_dn_habibullah_kalakani هشتادمین سالروز پادشاهی حبیبالله کلکانی]، ''بیبیسی فارسی''</ref>حبیبالله کلکانی علیه امانالله خان که میخواست فرهنگ غربیمدرن و دموکراسی را ترویج دهد به نام دین شورش کرد و به تخریب فرهنگ افغانستان و غارت مشغول شد.
== زندگی ==
وی یکی از [[تاجیک|تاجیکانِ]] روستای بزرگ [[کلکان (ولایت کابل)|کَلَکان]] در سی کیلومتری شمال [[کابل]] در بخش کوهدامن بود. میگویند که پدرش امامالدین دهقان از روستائیان بوده که حرفه آبرسانی داشته و در محافل قومی به مهمانان آب میداد، و ازهمین جهت است که او را سقا مینامند.<ref>[http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=521 دانشنامه جهان اسلام، سرواژهٔ بچه سقا]</ref>
چون اقدامات اصلاحی [[امانالله شاه]] با تندرویهایی همراه بود و اساساً با جنبه های سنتیفرهنگی جامعو دینی مردم افغانستان سازگاری چندانی نداشت، اسباب نارضایتی عمومی را فراهم نمود و در نهایت به شورش قبایل، مخالفت روحانیان و مردم و سرانجام سقوط او انجامید. در این میان حبیبالله کلکانی، که یک سرباز معمولی در ارتش امانالله شاه بود، عملکردهای امانالله خان را مغایر سنتها و ارزشهای مردمی دانسته و با پشتیبانی علما و رهبران [[نقشبندیه]] که نفوذ بسیار داشتند، دست به شورش زده و در کلکان خود را فرمانروای افغانستان خواند و با قوای خود روی به کابل نهاد. از اینرو، امانالله از مواضع خود دست برداشت و اصلاحات را متوقف کرد. امانالله خان برای اولین بار در تاریخ کشور زنش را با لباس غیرمعمول به سبک اروپایی روی صحنه آورد و از مردم خواست تا آن شیوهٔ را به عنوان الگو بپذیرند. اما با واکنشهای مردمی مواجه شد.
شورشیان حملهٔ نهایی بر کابل را در شب ۲۴ جدی (دی) [[۱۳۰۷ (خورشیدی)]] (۱۴ جنوری ۱۹۲۹) آغاز کردند. شاه سلطنت را به برادرش [[عنایتالله شاه|عنایتالله]] سپرد و خود به [[قندهار]] رفت. عنایتالله خان هم سرانجام پس از سه روز پادشاهی با خانوادهاش کابل را ترک گفت. از آن سوی حبیبالله مقر سلطنت را متصرف شد و در ۲۸ جدی (دی) ۱۳۰۷ (۱۸ جنوری ۱۹۲۹) بر تخت سلطنت نشست و خود را به امیر حبیبالله مسمیکرد. امانالله کوشید تا به کمک قبایل دوباره خود را به کابل برساند، اما رقابت و خصومت قبایل [[غلزایی]] و [[درانی]] مانع این کار شد. امانالله شکست خورد و سرانجام از طریق [[هند]] به [[ایتالیا]] رفت.
امیر حبیبالله خان که خود را «خادم دین رسولالله» میگفت، بر اصلاحات غربگرایانه امانالله خط بطلان کشید. قوانین مصوب به ویژه قانون اساسی را ملغی ساخت و مالیات و عوارض را غیرشرعی خواند و همه را برچید. و بجای ان شریعت اسلامی را مبنای قانون گزاری قرار داد. در آغاز کار بیشتر مردم به امید ادارهٔ بهتر و اسلامیتر کشور از حبیبالله به خوبی استقبال کردند؛ اما مشکلات اقتصادی و امنیتی کشور به تدریج باعث آشفتگی اوضاع شد.
در این وقت ژنرال [[محمد نادرخان]]، وزیر جنگ پیشین که از وزیر مختاری در [[فرانسه]] استعفا کرده بود و در شهر نیس زندگی میکرد، به کمک برادرانش، گویا پس از مذاکره با انگلستان در هند، قصد کابل کرد و سرانجام به کمک قبایل مخصوصاً افراد دو قبیلهٔ جاجی و وزیری در ۲۱ میزان (مهر) ۱۳۰۸ (۱۳ اکتبر ۱۹۲۹) خود را به آنجا رسانید و شهر را در اختیار گرفت. با آنکه حبیبالله و یارانش را به شرط تسلیم وعدهٔ عفو داده بودند، اما به دستور نادرخان همه به دار آویخته شدند، از همین جهت است که نادر شاه را غدار میگویند.